به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ فردا - دوشنبه ۲۰ مهر ماه- روز بزرگداشت شاعر بنام ایرانی خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی، معروف به حافظ است. حافظ را میتوان یگانه شاعر کلاسیک فارسی دانست که تا این حد بر شعرهایش تحشیه و تفسیر نوشتهاند. تاویل پذیری ذاتی اشعار حافظ این اجازه را داده است که هر شاعر، منتقد و پژوهشگری از ظن خود بر آثار این شاعر بزرگ فارسی تحشیهای بنگارد.
در سال ۱۳۵۰، در حاشیه کنگره جهانی حافظ و سعدی در شیراز، شاملو طی یک گفتو گوی با خبرنگار روزنامه کیهان میگوید:"... عظمت حافظ در طرز تفکر اوست، ... من به دلایل بسیاری، حافظ را ضد "جبر" میدانم، در این صورت اگر در پارهای از ابیاتش میبینم که خطاب به زاهد میگوید؛ از ازل خدا مرا گناهکار خلق کرده، شک نیست میخواهد منطبق جبری آن حضرت را گرزوار به کلهاش بکوبد..."
شاملو در جای دیگری میگوید:" افق او از افق بسیاری شاعران متوسط روزگار ما نیز محدودتر بوده است... شاید بتوان ادعا کرد که میتوان در پرمایهترین اشعار شاعری چون الیوت چنان غوطه خورد که شناگری ماهر در گردابی هایل، اما هرگز نمیتوان درباره حافظ این چنین ادعا کرد."
مقدمه احمد شاملو بر دیوانی از حافظ که خود برگزین کرده بود، در زمانه خودش سر و صدای زیادی به راه اداخت و البته که بازخورد مناسبی از سوی خواص جامعه ادبی نداشت.
آغاز مقدمه شاملو بر دیوان حافظ چنین است:
"به راستی کی است این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریکترین ادوار سلطه ریاکاران زهد فروش، در ناهار بازار زاهدنمایان و در عصری که حتی جلادان آدمی خوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیان حکومت آنچنانی خود را برحد زدن و خُم شکستن و نهی از منکر و غزوات مذهبی نهادهاند یک تنه وعده رستاخیز را انکار میکند، خدا را عاشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگ انداز و دست افشان میگذرد که: "این خرقه که من دارم در رهن شراب اولا / و این دفتر بی معنی غرق می ناب اولا" کی است این آشنای ناشناس مانده که چنین رو در رو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری میکند که: "پیر مغان حکایت معقول میکند / معذورام ار محال تو باور نمیکنم" ...
به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه، حتی در خانه قشری ترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک تاقچه مینهند، دست آلوده به سوی اش نمیبرند و چون برگرفتند همچون کتاب آسمانی میبوسند و به پیشانی میگذارند، سروش غیباش میدانند و سرنوشت اعمال و افعال خود را با اعتماد تمام به او میسپارند؟ کی است این کافر که چنین به حرمت در صف پیغمبران و اولیاءالله اش مینشانند؟"
بهاءالدین خرمشاهی و شاملو
بهاءالدین خرمشاهی در کتاب "ذهن و زبان حافظ" مینویسد:
"... معلوم نیست شاملو در تصحیح یا "روایت" این دیوان چه روشی را در پیش و چه هدف یا منطقی در سر داشته است. آیا روشش قیاسی است؟ انتقادی است؟ التقاطی است؟ و یا ابداعاً روش تازهای در تصحیح متن حافظ یافته است؟ که گمان میکنم چنین حدس اخیر صائب تر باشد... بیروشی و آسانگیری شاملو در این کار، حیرتانگیز است...
اگر به شیوه شاملو یا فرزاد رأی خودمان را مبنای سنجش قرار دهیم این شبهه در میان خواهد آمد که ممکن است که دایه مهربانتر از مادر بشویم و چنان ترتیب و منطقی به ابیات فلان غزل بدهیم که روح حافظ از آن خبر نداشته باشد..."
ایرج پزشکزاد و شاملو
"... به تصدیق دوست و دشمن، در طول هفتقرن، هیچ دشمن خونخواری چنین تطاولی به حافظ نکرده است. نمیدانم شاملو به عظمت خرابکاری خود شعور کافی دارد یا نه و آیا این قضاوت دوست شاعرش، نعمت میرزازاده را که میگوید: "حافظ شاملو یک شرمساری ملی است" را شنیده است یا نه؟..."
نظر شما