شناسهٔ خبر: 39393 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

˝از خاکستر نسیان˝ داستان هبوط انسان است / شیرین عالی از نقاشی‌هایش می‌گوید

شیرین عالی هنرمند نقاش می‌گوید: در تلاش بودم تا مخاطب برای پیدا کردن موضوع تلاش فکری داشته باشد، به همین دلیل در این آثار محتوا لابه لای رنگ‌ها پنهان است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ شیرین عالی هنرمند نقاش که آثارش با عنوان "از خاکستر نسیان" در گالری شلمان به نمایش درآمده است، به خبرنگار هنرآنلاین گفت: ۱۰ اثر در این نمایشگاه به روی دیوار رفته است که ۸ تابلو در ابعاد ۱۰۰ در ۱۲۰ سانتی‌متر است و دو تابلوی دیگرم نیز در ابعاد ۱۵۰ در ۱۵۰ سانتی‌متر است که با تکنیک رنگ روغن کار شده‌اند.

وی درباره سبک کاری خود بیان کرد: آثار من خیلی در قالب سبک خاصی نمی‌گنجد، اما استادانی که در طی این مدت از نمایشگاهم دیدن کردند، اذعان داشتند که این آثار در سبک اکسپرسیونیسم می‌گنجد.

عالی همچنین با اشاره به عنوانی که برای نمایشگاه انتخاب کرده است گفت: "از خاکستر نسیان" در واقع روایتی است از هبوط انسان به عالم هستی. این آثار همگی روایت کننده یک داستان واحد هستند و به دنبال هم قرار می‌گیرند و این ترتیب عددی تابلوها برای روایت در چینش آنها نیز بسیار مهم است. در واقع این آثار نگاهی دارد بر روی سرگشتگی انسان و اینکه به دنبال گمشده خود می‌گردد. این‌که در نهایت انسان به آن فضای فکری می‌رسد و کم کم جایی که از آنجا آمده و مکانی را که فراموش کرده است پیدا می‌کند و باز دوباره دچار نسیان می‌شود. در واقع ارجاعی است به داستان ققنوس و انسانی که نسیان برایش پیش آمده است.

این هنرمند جوان ادامه داد: هرکدام از این تابلوها یک مولفه‌ای از داستانی کلی‌تر هستند.

وی در پاسخ به این سوال که چرا به سراغ چنین موضوعی برای نقاشی رفته است بیان کرد: رشته من در مقطع کارشناسی ارشد فلسفه هنر بود و مطالعات فلسفی بسیاری داشتم، بخصوص در بخش شاعرانه فلسفه هنر بسیار به مطالعه پرداختم و ایده این نمایشگاه نیز از همان جا شکل گرفت. کار بسیار مشکلی بود اما تلاش کردم تا آنچه را که در ذهن دارم در قالب نقاشی بر روی بوم به تصویر بکشم. 

عالی در ادامه درباره رنگ‌هایی که در آثارش استفاده کرده است نیز عنوان کرد: این تابلوها دقیقا برعکس محتوای عجیب و غریبی که دارند، دارای رنگ‌های بسیار شاد و تندی هستند و عامدانه نیز این اتفاق افتاده است. چرا که می‌خواستم نوعی آشنایی‌زدایی برای مخاطب باشد و نمی‌خواستم مخاطب به راحتی به موضوع پی ببرد. در تلاش بودم تا مخاطب برای پیدا کردن موضوع تلاش فکری داشته باشد، به همین دلیل محتوا لابه لای رنگ‌ها پنهان است.

در بخشی از استیتمنت این نمایشگاه نوشته شده است: در رویا، خود را دیدم تنها در گذر از کوره راهی که آتش در انتهایش سایه می‌انداخت، ناگاه تردید گام‌هایم را سنگین کرد. راه پیموده را نگریستم، سراسر خاکستر بود و پَری به رنگ سرخ، زیر پایم مدفون. با خود اندیشیدم. همواره در دو لحظه زیسته‌ام، لحظه تردید و درونش آگاهی‌ای هرچند محو و دیگر، لحظه سوختن در آتشِ نسیان، ققنوس‌وار، دایره‌وار.

به هشیاری بازگشته‌ام، درتنگنای اجسام، در اکنونی بی زمان. رنگ‌های پر هیاهو به انتظار روایت قصه‌ای هستند به قدمت انسان، و چشمه‌ای که از آن نوشید. رنگ‌ها طوفان‌هایی خروشنده‌اند، که در تکاپوی تقریب به مرزهای امری ناانسانی، بازهم به هیئتی انسانی شکل می‌بخشند. نا انسانی، آنچه قرار است خارج از قلمروی من باشد، چندان دور نیست؛ لیک، نقشش آن گاه پدیدار می‌شود که امر انسانی به شکل موجودش نفی گردد. حال بنگر، آن لکه رنگ تو هستی، آنگاه که خواهی لغزید و سقوط خواهی کرد از ویرانه خویش، ای انسان؛ همگامِ نسیان و برخاسته‌ای از آن، بهت زده، سرگردان، نجوایی می‌شنوی مبهم، پس روانه خواهی شد تا بگشایی‌اش، چون کاشانه‌ای از راز.

انسان سکونت می‌گزیند، در اکنونی جاودانه که از خلال مغاک سکوت می‌گذرد. در آرامش اکنون، سودایی نهفته است که در همان سکوت ابدی خانه دارد. لیک، خانه تا زمانی پابرجاست که نجوایش به گوش رسد...

اکنون‌اش را وامی گذارد یا گذشته را؟ تردید یا نسیان؟ پنداری آشیان ققنوس بر فراز کوهی کهن است که دو رود پریشان از دلش می‌جوشند. یکسو تکرار ققنوس‌وار نسیان است و دیگرسو تردید و سرگردانی. و آنچه می‌ماند ... خیره شدن، بی آنکه بازگو توان کرد.

آثار شیرین عالی از ۲۴ تا ۲۹ مهرماه در گالری شلمان به نمایش درآمده است.

نظر شما