به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ زبان فارسي برخلاف بسياري از زبانهاي زنده و مرده دنيا اين ويژگي برجسته را دارد كه مردماني در اين زمان و مكان ميتوانند متوني از اعصار پيشين را با اندكي تلاش بخوانند و بفهمند، اما متاسفانه اين روزها به دلايل مختلف از جمله گسترش رسانههاي جديد و كمحوصله و كمدقت شدن انسانها، كمتر كسي به اين متون توجه ميكند و آنها را ميخواند و اين ضايعه موجب شده كه با وجود آن ويژگي مذكور، بهتدريج قرابت زبان فارسي امروزي با ميراث گرانسنگ و ارزشمند زبان اين زبان، اين آثار به تدريج مهجور شوند و فهم آنها دشوار. در اين ميان ارزش و اهميت محققان و پژوهشگراني ارزشمند است كه با هدف جلوگيري از اين نقيصه به بازخواني و بازآرايي اين آثار ميپردازند و مخاطبان ايراني را به آنها فراميخوانند. مجموعه تاريخ و ادبيات ايران را از اين منظر ميتوان مورد بازنگري قرار داد. اين مجموعه توسط دكتر محمد دهقاني، استاد پيشين زبان و ادبيات فارسي و نويسنده و مترجم آثار قابل توجهي چون حديث خداوندي و بندگي، تاريخ اجتماعي عصر آلبويه (نوشته روي متحده) و روشنفكران ايراني در قرن بيستم (علي قيصري) نوشته شده است و به تازگي توسط نشر ني منتشر شده است. اين مجموعه براي كساني نوشته شده است كه به تاريخ فرهنگي و ادبي ايران علاقهمندند و ميخواهند برگزيدهاي از بهترين شاهكارهاي ادبي ايران را همراه با شرح و تفسير لازم به زباني ساده و روشن بخوانند و بدانند كه اين شاهكارها در كدام فضاي تاريخي پديد آمده و متقابلا چگونه بر آن تاثير نهادهاند. اين مجموعه صرفا تاريخ و ادبيات ايران را دربرميگيرد و ميكوشد تاريخ ادبي ايران را در پيوند با تاريخ عمومي جهان ببيند و به تحولات فكري و فرهنگي كشورها و اقليمهايي هم كه به نحوي با ايران در ارتباط بودهاند، اشاره كند و به اين ترتيب گسترهاي روشنتر براي مقايسه تاريخ و ادبيات ايران و جهان پديد آورد.
جلد نخست اين مجموعه محمد بن زكرياي رازي نام دارد. اين جلد با مقدمهاي درباره اهميت تاريخ ايران اسلامي آغاز ميشود و نويسنده در آغاز آن به اين موضوع ميپردازد كه تاريخ ايران در نخستين سالهاي انتقال از عصر ساساني به دوره اسلامي سخت تيره و مبهم است و چگونگي اين انتقال هنوز روشن نيست. مساله مهمتر موضوع تغيير كيش از زرتشتي به اسلام است. دهقاني پس از طرح اين پرسشها به ابهامات موجود در تاريخ ايران در سدههاي نخستين پس از اسلام اشاره ميكند و در ادامه به پويشهاي فكري و فرهنگي ايرانيان در حفظ و اعتلاي فرهنگ كهن و درهم آميختن آن با فرهنگ اسلامي اشاره ميكند. ارزشمندترين و مفصلترين اين تلاشها نيز بيگمان شاهنامه فردوسي است. در اين ميان اعراب كوشيدند با «تعريب» يعني عربي گردانيدن چيزي كه در اصل عربي نبوده بساط فرهنگ ايراني را درهمپيچند. اين تعريب نيز به شيوههاي متفاوتي صورت گرفت مثل تغيير اصل و نسب اشخاص يا تعريب خود تاريخ. زيانبارترين شيوه تعريب به تعبير دهقاني به لحاظ فرهنگي تعريب اشخاص و به ويژه شخصيتهاي فرهنگي ايران بود كه بسياري از آنها در خانوادهاي مسلمان و محيطي اسلامي به دنيا آمده و به عربي درس خوانده و با آن زبان طبعا مانوس شده بودند و آثار خود را هم عمدتا به زبان عربي پديد ميآوردند. اما اين عربينويسي به هيچوجه بدان معنا نيست كه اين دانشمندان از نژاد عرب شمرده شوند. يكي از اين نويسندگان محمد بن زكرياي رازي است. كثرت آرا و آثار رازي تا جايي است كه برخي او را مهمترين چهره علمي و فلسفي ايران در عصر شكلگيري حكومتهاي نوپاي ايران ميخوانند. بنابراين در جلد نخست اين مجموعه با سخنان رازي به نقل از ناصرخسرو و ابوحاتم رازي آشنا ميشويم. ضمن آنكه فصل پنجم كتاب طب روحاني رازي با موضوع عشق و الفت و رابطه آن با لذت را ميخوانيم.
جلد دوم اين مجموعه رودكي، پدر شعر فارسي نام دارد. رودكي در روزگاري ميزيست كه يكي از بهترين دورههاي تاريخ ايران و شايد بتوان گفت درخشانترين عصر تمدن ايران پس از پيدايش اسلام بود، يعني قرون سوم و چهارم هجري. در اين مجلد نخست با زندگي و افكار رودكي با اشاره به منابع و ماخذ نخست آشنا ميشويم. در ادامه مهمترين قصايد و غزلهاي رودكي و برخي قطعهها، مثنويها، ابيات پراكنده و رباعيات او را عمدتا بر اساس پژوهش گستردهاي كه سعيد نفيسي درباره احوال و آثار رودكي انجام داده است، ميخوانيم ضمن آنكه واژهها و عبارتهاي دشوار و نامهاي خاص در ذيل صفحات توضيح داده شده است.
جلد سوم اين مجموعه شاهنامه ابومنصوري نام دارد. خداي نامه كه در پهلوي خوتاي نامك خوانده ميشود شرح زندگي و كردار پادشاهان ايراني از كهنترين ادوار اسطورهاي تا عصر ساسانيان بود. ابنمقفع را شايد بتوان نخستين نويسنده و انديشمندي در ميان ايرانيان پس از اسلام خواند كه كوشيد به سبك خداينامههاي قديم با نگارش سير الملوك ياد و نام پادشاهان عجم را زنده نگاه دارد. بعد از او بسياري از نويسندگان كوشيدند به پيروي او كتابهايي در زمينه سير ملوكالفرس يا تاريخ ملوكالفرس را بنويسند. وجود همين كتابهاي عربي بود كه سرانجام بعضي از بزرگان عصر ساماني را به اين فكر انداخت كه شاهنامههايي به زبان فارسي تصنيف كنند. شاهنامه ابومنصوري در چنين حال و هوايي پديد آمد. البته از شاهنامه ابومنصوري آنچه بر جاي مانده فقط مقدمهاي چند صفحهاي است كه اينك كهنترين نمونه نثر فارسي به شمار ميرود. باني آن ابومنصور محمد بن عبدالرزاق يكي از سپاهسالاران ساماني بود كه به گفته گرديزي، مورخ قرن پنجم هجري، مردي پاكيزه بود و رسم دان و نيكو عشرت و اندر او فعلهاي نيكو فراوان بود. متن كامل و منقح مقدمه شاهنامه ابومنصوري را علامه محمد قزويني از روي دوازده دستنويس شاهنامه فردوسي كه قديمترين آنها مورخ ٦٧٥ ق است، تصحيح و در سال ١٣١٣ در مجموعه هزاره فردوسي منتشر كرده است. اين مقدمه كه متن كامل آن را، همراه با شرح و توضيحات، در مجلد سوم مجموعه تاريخ و ادبيات ايران ميخوانيم. مجلد چهارم تاريخ و ادبيات ايران تاريخ بلعمي نام دارد كه به اثر گرانسنگ ابوعلي بلعمي وزير فرهيخته منصور بن نوح ساماني اختصاص دارد. به عبارت ديگر اين كتاب حاصل علاقه سامانيان به زبان فارسي و تعلق خاطر ايشان به زبان مادريشان است. البته دهقاني از مالانديشي سياسي ايشان غافل نيست. تاريخ بلعمي در واقع ترجمه فارسي تاريخ طبري است. تاريخ طبري يا تاريخ الامم و الملوك را ايراني ديگري به نام محمد بن جرير طبري كه از اهالي طبرستان بود، در اوايل قرن چهارم هجري تاليف كرد. ترجمه بلعمي از اين اثر البته طابق النعل بالنعل نيست و در ترجمه فارسي بخشي از روايتهاي طبري حذف و در عوض برخي ديگر افزوده شدهاند. اين امر به تعبير دهقاني نشان آن است كه بلعمي و همكاران او در امر ترجمه به منابعي دست داشتهاند كه طبري از آنها بيخبر يا به آنها بياعتنا بوده است. در اين كتاب بخشهاي كوچكي از ترجمه بلعمي به دقت انتخاب و با حذف برخي بندها و جملهها كوتاه شدهاند. شرح يا معني واژهها و عبارتهاي دشوار نيز در كتاب آمده است.
نظر شما