شناسهٔ خبر: 39848 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آيا كانال‌های خبری و فضای مجازی روزنامه‌نگاری را از بين می‌برند

نه، من باور نمي‌كنم كه با ورود تكنولوژي و همه آنچه حتي در تصور امروزي ما نمي‌گنجد، روزنامه‌نگاري از بين نمي‌رود. ممكن است شكل روزنامه‌نگاري عوض شود و روزنامه‌نگاري به سمت روزنامه‌نگاري تحليلي برود، اما حذف و مرگ آن غيرممكن است.


فرهنگ امروز/ هوشنگ اعلم٭

تصور كنيد صبح از خواب بيدار مي‌شويد و با اشاره انگشت روي پنجره، تمام خبرها و وقايع روي پنجره خانه شما مي‌نشيند. تصورش سخت است. درست مثل سي سال پيش كه تصور چنين روزهايي سخت بود. تصور اينكه وسيله‌اي مثل لپ‌تاپ را در دست بگيريم و همزمان كه مي‌توانيم خبرها و مطالب رسيده را بخوانيم، با آشناهاي دور در نقاط مختلف جهان حرف بزنيم. آن‌روزها اگر به ما مي‌گفتند كه وسيله‌اي مثل گوشي همراه و لپ‌تاپ و... مي‌آيد يا تلگرام و وايبر در زندگي روزمره ما نقش مهمي بازي مي‌كند، حتما به آن شبيه يك فيلم تخيلي علمي نگاه مي‌كرديم و به سختي هم باور. اما اين روزها داشتن اين وسايل و استفاده از آنها، آنقدر در زندگي روزمره ما نشسته كه ديگر نمي‌توانيم آن را فانتزي علمي و تخيلي در نظر بگيريم. اما اين روزها، روزهاي هجوم به سمت تلگرام و وايبر است. ايراني‌ها در محدوديت فضاي تبادل اطلاعات، كانال‌هاي خبري تلگرام را پر كرده‌اند و هر مطلب و خبري را براي يكديگر فوروارد مي‌كنند و مي‌خوانند. خبرهاي درست و نادرست، شايعات و هرآن‌چيزي كه عطش دانستن آنها را تامين كند، همخوان مي‌شود آنقدر كه گاهي حتي شايعات هم به حقيقت مي‌پيوندد و گاهي هم نوشته‌هاي جواهر لعل‌نهرو به جاي حرف‌هاي كوروش دست به دست مي‌شود. عطش دانستن در فضاي محدود اطلاعاتي، چنين فضا و رفتاري را از ايراني‌ها در گروه‌هاي تلگرام، وايبر و. . . به وجود آورده و اين اتفاقي نيست كه ادامه داشته باشد. با همين دلايل است كه مي‌گويند روزنامه‌نگاري كلاسيك در ايران از بين رفته است. مي‌گويند روزنامه‌ها ديگر تيراژ سابق خود را ندارند و يكي از دلايل مهم اصلي اين اتفاق را همين ورود اينترنت و استفاده از شبكه‌هاي مجازي مي‌دانند. استقبال مردم از روزنامه‌ها را دليل اصلي مي‌آورند و از تيراژ روزنامه‌ها مثال مي‌آورند. تيراژي كه روزبه روز كمتر مي‌شود، اما دلايل ديگري دارد. دلايلي كه مي‌گويد وقتي مردم صبح به صبح پاي دكه‌ها مي‌ايستند، در تمام روزنامه‌هاي صبح، همان خبرهايي را مي‌بينند كه ديروز در خبرگزاري‌ها ديده‌اند. فرقي نمي‌كند كدام روزنامه را بخرند، محتوا چندان باهم فرقي ندارد و خبرها و مطالب در روزنامه‌ها در محدوديت اطلاع‌رساني و باقي مشكلات حرفه روزنامه‌نگاري، تقريبا يكي شده. اما مخاطب مي‌خواهد مطالب ديگري را بداند، مثلا مي‌خواهد بداند كه سرنوشت ب. ز چه شد يا مثلا دكل گمشده كجاست و... اينها در روزنامه‌ها نمي‌آيد و اطلاعاتش با اين روزنامه‌ها تكميل نمي‌شود. در نتيجه براي رسيدن به اطلاعات تكميلي به سمت همان شبكه‌هاي خبري مجازي مي‌رود و ميان ملغمه‌اي از خبرها و شايعه‌ها، دنبال آنچه مي‌خواهد، مي‌گردد و اتفاقا پيدا هم مي‌كند. اما من هم از همان نسل دايناسورهاي در حال منقرضي هستم كه دوست عزيزم، علي اكبر قاضي‌زاده مي‌گويد. نسلي كه وابستگي و علاقه‌مندي‌اش به روزنامه‌نگاري خيلي بيشتر از اين است كه باور كند روزنامه‌نگاري از بين مي‌رود. نه، من باور نمي‌كنم كه با ورود تكنولوژي و همه آنچه حتي در تصور امروزي ما نمي‌گنجد، روزنامه‌نگاري از بين نمي‌رود. ممكن است شكل روزنامه‌نگاري عوض شود و روزنامه‌نگاري به سمت روزنامه‌نگاري تحليلي برود، اما حذف و مرگ آن غيرممكن است. در آينده نزديك، حتي اگر انتشار نشريات چاپي حذف شود، نشريات ديجيتال همچنان به روزنامه‌نگاراني كه اين حرفه را آموخته‌اند، نيازمند است. به روزنامه‌نگاراني كه اصول كلاسيك روزنامه‌نگاري را مي‌دانند و مي‌دانند چطور بايد يك روزنامه ديجيتالي يا يك مجله ديجيتالي را به سرانجام برسانند. روزنامه‌نگاري از بين نمي‌رود، انتقال تجربيات از عصر چاپي به عصر اينترنتي منتقل مي‌شود. عصري كه احتمالا آنقدر جاي خالي نشريات چاپي در آن به چشم مي‌آيد كه درك و ارزش روزنامه‌نگاري بيشتر از اين روزها مي‌شود و احتمالا همان حسرت و حس نوستالژي به نشريات چاپي، باعث مي‌شود تا روزنامه‌نگاري دوباره از نو، جاني تازه بگيرد، ديده شود و حتي دوباره به مرحله چاپ كاغذي برسد.

٭روزنامه‌نگار

روزنامه اعتماد

نظر شما