به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ «بابک امینتفرشی»، نویسنده علمی، عکاس طبیعت و آسمان شب، مدیر و مؤسسه پروژه بینالمللی جهان در شب یا توآن (www.twanight.org)، عضو شورای مدیریت انجمن منجمان بدون مرز، عکاس همکار نشنال جئوگرافی، نویسنده و عکاس علمی ماهنامه اسکایاند تلسکوپ، سفیر عکس رصدخانه جنوبی اروپا، عضو شورای سردبیری ماهنامه نجوم، مشاور شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران و مشاور علمی مؤسسه طبیعت آسمان شب است. او کارشناس نجوم در برنامههای تلویزیونی و رادیویی بسیاری بوده است و از سال ١٣٧٥ درباره نجوم و فضا مینویسد. علاوه بر تألیف، ترجمه و ویرایش چندین کتاب، بیش از صد مقاله از او در نشریات علمی و عمومی داخل و خارج از کشور منتشر شده است. بنیاد لنارت نیلسون جایزه عکاسی علمی سال ٢٠٠٩ جهان را به وی اهدا کرد که دلیل آن فعالیتها و تصاویری است که سبب افزایش علاقه عمومی به آسمان شب و اخترشناسی شده است. به دلیل دریافت جایزه ترویج علم ایران با وی گفتوگو کردیم که با هم میخوانیم.
شما بهعنوان یکی از برندگان شانزدهمین جایزه ترویج علم انتخاب شدید. به نظر شما یک مروج علم چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
مروج علم (یعنی فردی که قرار است رابطه میان علم و جامعه را برقرار کند)، باید دانش گستردهای در حوزه علم و فناوری داشته باشد. اگرچه ممکن است این دانش در برخی موارد کمعمق (یا کمعمر) و در برخی موارد، بهخصوص در زمینه تخصص خودش، این دانش کمی بیشتر باشد. از طرف دیگر او باید توانایی و دانش ارتباط با جامعه را نیز پیدا کند. این توانایی، ترکیبی از علم و هنر است چون باید از یک طرف، شناخت نسبتا دقیق و کاملی از موضوع داشته باشد و از سوی دیگر بتواند علم را (که ممکن است در یک کشور دیگر تولید شده باشد)، به جامعه وارد و با فرهنگ بومی خود سازگار کند. برای اینکه این سازگاری حاصل شود، مروج علم باید با المانهای فرهنگی کشور خود و کشور مولد علم آشنا باشد و همینطور، بداند مخاطبش در چه رده سنی قرار دارد، یا میزان تحصیلات و دانش او در چه حدی است. یک گروه از مروجان علم به نوعی دانشگران مبتدی هستند یعنی دانشگرانی هستند که از این راه زندگی میکنند اما کار تحقیقاتیشان در این زمینه نیست. در سالهای اخیر نیز گروه دیگری از مروجان علم فعالیتشان را آغاز کردند که این رشته را در دانشگاه میآموزند. درواقع امروزه، ترویج علم بخشی از بدنه تحقیقاتی علم است و اتفاقا بسیار رشته پویایی نیز هست که زمینههای بسیار غافلگیرکنندهای دارد.
چرا ترویج علم در ایران بیشتر در حوزه نجوم خلاصه شده است؟ (آسمان شب و مجله نجوم پیشتر این جایزه را گرفتند، بقیه برندگان ترویج علم هم به نوعی به نجوم مربوط هستند.)
البته اینطور نیست که همه جوایز به ترویج علم نجوم اختصاص داشته باشد. در چند سال اخیر تمام رشتههای دیگر از جمله زیستشناسی تا ریاضیات هم این جوایز را بردند. اما امسال، از جمع برندگان این جایزه، دو گروه مرتبط با نجوم بودند. اما حقیقت این است که ترویج علم در ایران بیشتر در حوزه نجوم فعال بوده و این به نوعی قابل تعمیم است. به کشورهای دیگر هم که نگاه کنید، میبینید در بسیاری از موارد، نجوم یکی از جلوههای اصلی ترویج علم است. شاید یک دلیلش این باشد که نجوم (اخترشناسی) یک آزمایشگاه رایگان برای همه مردم دارد. هرکسی حتی در روستاهای دورافتاده هم به این آزمایشگاه رایگان، یعنی آسمان شب دسترسی دارد، در حالی که در بسیاری از رشتههای دیگر چنین امکانی فراهم نیست. مثلا اگر بخواهید شیمیدان آماتور باشید یا فیزیک را ترویج کنید، به آزمایشگاههایی نیاز است که در یک مکان خاص وجود دارد. اما این ویژگی، نجوم را جهانی و مردمی کرده است. از طرف دیگر نجوم آماتوری در سراسر دنیا فعالترین رشتهای است که دانشگران آماتور دارد. مثلا یک دانشگر آماتور در باستانشناسی یا زیستشناسی هم وجود دارد اما تعدادشان نسبت به منجمان آماتور (که در سطح دنیا شاید بیش از یکمیلیون نفر باشند)، خیلی کمتر است. پس این حالت کلی در تمام دنیاست که حوزه نجوم، در ترویج علم فعالتر است. از طرف دیگر نجوم برای عموم بسیار جذاب است. نه تنها تصاویر خیرهکنندهای دارد که تصویرپردازی شده است. از طرف دیگر موضوعاتی که به آن میپردازد، در سطح کلان برای عموم بسیار جذابیت دارد. نکته مهم دیگر این است که آزمایشگاه اخترشناسی (آسمان شب) فراتر از یک آزمایشگاه برای منجمان، بخش بزرگی از طبیعت اطراف ماست. برای همین است که مردم زیادی با آن ارتباط قوی برقرار میکنند. مروج علم نیز از همین المانها کمک میگیرد تا با استفاده از نجوم، مردم را با علم آشنا کند. درواقع نجوم میتواند در اینجا دریچه ورود مردم به علم باشد؛ چراکه نه؟ خیلی از مجلات عمومی علمی در سطح دنیا از این ویژگی اخترشناسی استفاده میکنند تا مردم را وارد دنیای علم کنند.
اما بهنظر میرسد این موضوع در ایران شدیدتر از دیگر کشورها باشد.
شاید علت دیگری که باعث شده است ترویج علم در ایران بیشتر مبتنی بر ترویج نجوم باشد، این است که چند پروژه یا برنامه مختلف در این زمینه نقش داشت. مثلا در دهه ١٣٦٠ افرادی سعی کردند کتابهای مبانی نجوم به زبان ساده را ترجمه کنند و در اختیار مردم قرار دهند. همزمان در اوایل دهه ١٣٧٠ مجله نجوم منتشر شد که تا به حال انتشارش ادامه دارد. چند سال بعد انجمنها و گروههای نجوم آماتوری در ایران شکل گرفتند که تعدادشان در سطح کشور به صد گروه میرسد و در دهه ١٣٨٠ برنامه تلویزیونی آسمان شب پخش شد که مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرد. چند اتفاق مهم در این میان افتاد. از جمله خورشیدگرفتی سال ١٣٧٤ و خورشیدگرفتگی بزرگ ١٣٧٨ در ایران، دو دنبالهدار بزرگ در آسمان در سال ٧٦ و ٧٧ ظاهر شدند و بعد هم گذر سیاره زهره در سال ٨٣ اتفاق افتاد. در مجموع این اتفاقات در کنار هم فرصتهای استثنایی برای ترویج علم در حوزه نجوم به وجود آورد که نتیجه همه این عوامل را اکنون به این صورت میبینیم که نجوم در حوزه ترویج علم بسیار فعالتر است.
شما در حوزههای مختلفی از جمله روزنامهنگاری و عکاسی فعالیت داشتهاید. چه هدف و انگیزهای از این کار دارید؟ آیا تمامی این فعالیتها در راستای فعالیتهای ترویجی و آموزش علم بوده است؟
کار امروز من بیشتر در زمینه عکاسی از آسمان شب است، گرچه هنوز به کار نویسندگی علمی هم میپردازم. من بیشتر نویسنده علمی هستم تا روزنامهنگار یعنی آنقدرها با وقایع روز همگام نیستم اما هنوز نویسنده علمی هستم. در بخش عکاسی، بیشتر با مجموعه نشنالجئوگرافیک همکاری میکنم که علاوه بر عکسهای علمی، شب و آسمان، کارهای دیگری از جمله عکاسی روز هم داریم و بسته به اینکه چه پروژهای ارائه شود، فعالیتهای مختلفی را انجام میدهیم. بهاینترتیب تمام فعالیتهای من در راستای ترویج علم نیست اما بخشی که مرتبط است حتی در عکسها هم دیده میشود. عکسهای من ترکیبی است از تجربهای که در روزنامهنگاری و نویسندگی علمی پیدا کردهام، با تکنیک عکاسی. یعنی این تصاویر علاوه بر اینکه عامل گذران زندگی من در بخش حرفهای است، تصویری است که مروجان علم و روزنامهنگاران علمی میتوانند از آن برای آموزش و ارتباط با مردم استفاده کنند. پس لازم است علاوه بر زیبایی بصری، یکسری المانهای آموزشی و پتانسیلهای ترویج علمی را در خود داشته باشد. مثلا نمایش درست صورتهای فلکی یا پدیدههای آسمان، درست همانطور که در پاسخ دادن به پرسشها، بررسی ارتباط فرهنگی و بومیشناسی منطقه میتواند در ترویج علم خیلی کمک کند. به همین دلیل، در بسیاری از تصاویر من، المانهای فرهنگی یا مکانهای بارز طبیعی یک منطقه دیده میشود و این ارتباط با آسمان شرق، علاوه بر جنبه بصری، هدف ترویج علم را نیز دنبال میکند. بهاینترتیب که شما میتوانید یک نویسنده باشید و همزمان پارامترهای نویسندگی علمی را وارد عکس خودتان هم بکنید. من عکاسی و روزنامهنگاری را با هم ترکیب کردهام چون در یک دوره از کار حرفهایام، بیشتر روزنامهنگار علمی و در دورانی بیشتر عکاس علمی بودهام و امروز سعی میکنم در حرفهام به ترکیب این دو برسم. بخش دیگرش نیز ترکیب هنر و علم با هم است.
ترویج علم در ایران خیلی خوب نبوده و نیست. نشانهاش همین انجمن ترویج علم و هفته ترویج علم است. جالب آنکه همین جایزه انجمن ترویج علم هم، تنها معنوی است و شامل جایزه نقدی نیست. شما وضعیت ترویج علم در ایران را در مقایسه با کشورهای دیگر چگونه میبینید؟ برای بهبود این وضعیت چه باید کرد؟
واقعا نمیتوان گفت ترویج علم در ایران خیلی خوب نبود یا نیست. باید تعریف کرد که نسبت به چه چیزی خیلی خوب نبود، نسبت به منطقه خودمان یا نسبت به کشورهای توسعهیافته؟ کشورهای در حال توسعه همیشه چالشهای بسیار بیشتری دارند. کشور ما هم در حال توسعه است و نمیتوان در موضوع ترویج علم، آن را با کشورهای توسعهیافته اروپایی یا آمریکا مقایسه کرد. در ایران این فعالیت خیلی پویا بود اما با چیزی که باید باشد بسیار فاصله دارد. علت هم این است که در این زمینه هیچگاه سرمایهگذاری کلان و برنامهریزی صورت نگرفته است. معمولا در فعالیتهای ترویج علم، ارگانهای بزرگ مثل دانشگاهها یا مراکز مشخصی که بودجه مستقیم دولتی دارند، حامی اصلی ترویج علم هستند. بخش دوم افرادی هستند که اهداکننده منابع مالی یا منابع اجرایی برای فعالیتهای ترویج علم هستند یعنی حامیان مردمی نیز از ترویج علم حمایت میکنند. در جامعه ایران هیچکدام از این دو مورد را به صورت مستقیم نداریم. یعنی چه درصدی از بودجه دانشگاهها به فعالیت ترویج علمی ارتباط دارد؟ این رقم آنقدر کم است که خروجیاش خیلی ناچیز است. یا چه درصدی از فعالیتهای مراکز تحقیقاتی باید صرف ترویج علم شود؟ آیا اصلا این میزان مشخص است؟ آیا بخش ترویج علم بودجه مشخص سالانه میگیرد یا هر کدام از دانشگاهها چنین بخشی دارند؟ در حالی که در دانشگاههای کشورهای توسعهیافته معمولا بخش فعال و ردیف بودجه مشخصی دارد، چون مردم انتظار دارند بخشی از پول مالیات به ترویج علم اختصاص یابد. بسیاری از جوایز بزرگ ترویج علم، حامیان فردی دارد و این جوایز به نام این افراد اهدا میشود. این کار در ایران خیلی مرسوم نبوده است، یعنی حامیان زیادی داریم که بناهای مذهبی میسازند یا به مدارس کمک میکنند، اما ترویج علم در ایران حامیانی معروفی ندارد. یکی از مشکلات، کمبود فضای فرهنگی برای جذب حامیان است که بتوانند ترویج علم را رونق دهند. از طرف دیگر کمبود منابع مشخصی که در بودجههای دولتی در مراکز تحقیقاتی برای فعالیت و ترویج علم باشد. این موارد هم باید در قانون ذکر شود و هم در فرهنگ شکل بگیرد تا بتواند وضعیت ترویج علم در ایران را بهتر کند. بخش دیگر رسانهها هستند که البته فعالیتهای زیادی صورت گرفته و شاید باید بین رسانههای کشور که فعالیت علمی دارند، هماهنگیهای بیشتری وجود داشته باشد. علاوه بر این باید خبرهایی که گاهی به شکل اشتباه وارد رسانهها میشود و به نوعی شبه علم است یا خبرهایی که نسبت به خبر اصلی اولویت کمتری دارد، در اختیار مردم قرار نگیرد.
نظر شما