شناسهٔ خبر: 40510 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

از دارالفنون تا فرهنگستان

یادداشت زیر نگاهی دارد به زندگی سياسی و فرهنگی ذكاء‌الملك فروغی.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ محمد علي فروغي از خانداني سرشناس و با اصل و نسب بود، چيزي كه چندان باب طبع رضاشاه نبود، چرا كه خود چندان تبار قابل توجهي نداشت و همواره با كين آميخته به حسرت درباره خاندان‌هاي سرشناس قجر حرف مي‌زد. تبارش به بازرگانان مي‌رسيد. پدرش محمد حسين فروغي، ذكاء الملك پدر (١٣٥٥-١٢٢٥ ق.) شاعر دربار ناصرالدين شاه و رييس دارالطباعه دولتي و صاحب نشريه مهم تربيت بود. محمد علي تحصيلات را از پنج سالگي زيرنظر پدر با يادگيري زبان‌هاي فارسي، عربي، فرانسوي و انگليسي آغاز كرد و از نخستين محصلان و بعدها مدرسان دارالفنون بود، البته پيش‌تر در مدارسي چون سپهسالار، مدرسه خان مروي و مدرسه صدر علوم سنتي را آموخته بود. او همچنين در جواني مدرس مدرسه سياسي شد كه پدرش رييس آن بود و بعد از مرگ پدر (١٣٢٥ ق) محمد علي با ارث بردن لقب پدر به رياست آن انتخاب شد. همزمان فروغي به دعوت صنيع الدوله (نخستين رييس مجلس شوراي ملي) دفتر (دبيرخانه) مجلس را تاسيس كرد و در مجامعي چون جامع آدميت عضو بود. بعد از توقف فعاليت‌هاي جامعه آدميت و مرگ ملك خان، فروغي با شمار ديگري از ايرانيان و فرانسويان مقيم تهران در ١٣٢٦ لژ رسمي فراماسونري را تشكيل داد. اين لژ با وجود كودتاي محمد علي شاه و بمباران مجلس در ١٣٢٧ به حيات خود ادامه داد و پس از پيروزي مشروطه و تشكيل مجلس دوم ١٣ تن از اعضايش (از شانزده نماينده تهران) از جمله فروغي به مجلس رفتند. فروغي همچنين در ١٣٢٧ با گروهي از فارغ‌التحصيلان و مدرسان مدرسه سياسي شركت فرهنگ را تاسيس كرد كه عمده فعاليت شان تاسيس مدرسه‌هاي جديد، انتشار، نگارش، ترجمه كتاب‌ها و بردن نمايش بر صحنه بود. او كه رياست اين شركت را به عهده داشت، همزمان منشي مجلس دوم بود كه بعد از استعفاي مستشارالدوله جانشين او و رييس مجلس شد.
از اين به بعد تا بر آمدن سلسله پهلوي و انقراض قاجاريه (١٣٠٤) فروغي سمت‌هاي متعددي را به عهده داشت: وزير ماليه در كابينه صمصام السلطنه بختياري در زماني كه مورگان شوستر امريكايي براي اصلاح امور مالي به ايران آمده بود، وزير عدليه در همين دولت، نخستين رييس ديوان عالي تميز بالاترين دادگاه كشور، وزير عدليه كابينه
مستوفي الممالك و مشيرالدوله، نماينده تهران مجلس سوم، يكي از اعضاي هيات اعزامي ايران براي راهيابي به كنفرانس صلح پاريس. همزمان با به قدرت رسيدن رضاخان، فروغي كه از حاميان او محسوب مي‌شد، باز جايگاه خود را حفظ كرد. او در انتقال از كابينه مستوفي الممالك به مشيرالدوله (١٣٠٢) به همراه رضاخان توانست سمت وزارت ماليه را حفظ كند. بعدا كه رضاخان رييس الوزرا شد، فروغي سمت وزارت خارجه را به عهده گرفت. در شهريور ١٣٠٣ وقتي رضاخان كابينه جديدي تشكيل داد، فروغي اين‌بار وزير ماليه شد و در غياب رضاخان (رييس‌الوزرا و رييس وزارت جنگ) سمت رييس الوزرايي را به عهده گرفت. وقتي در ٩ آبان ١٣٠٤ مجلس شورا احمد شاه را خلع و رضاخان را به رياست حكومت موقت انتخاب كرد، فروغي رييس الوزرا بود. او در اين سمت دستور تشكيل مجلس موسسان را صادر كرد و اين مجلس كه فروغي خود عضو آن بود، با تصويب چند متمم قانون اساسي، رضاخان را شاه جديد اعلام كرد. در ٩ ارديبهشت ١٣٠٥ و تاجگذاري رضاشاه نيز اين فروغي بود كه در مقام رييس الوزرا خطاب به شاه نطقي خواند اما اين مقام شش ماه بيشتر دوام نياورد و به دلايل نامعلومي استعفا داد و به صورت اسمي به وزارت جنگ منصوب شد كه البته مورد انتقادهاي تند محمد مصدق قرار گرفت. او سپس به تركيه رفت. او در اين سال‌ها عمدتا به فعاليت‌هاي برون مرزي پرداخت. در سال ١٣١٢ بار ديگر نخست وزير (بعد از مخبرالسلطنه هدايت) شد كه رخداد مهم اين دوره سفر رضاشاه به تركيه در خرداد ١٣١٣ بود. فروغي در ١٣ شهريور ١٣١٣ دانشكده فني را در بناي قديم دارالفنون تاسيس كرد و ماه بعد هزاره فردوسي با شكوه و جلال برگزار شد. انديشه اصلي برگزاري اين مراسم از آن فروغي بود. در اديبهشت ١٣١٤ فرهنگستان زبان در اصل به كوشش فروغي تاسيس شد و فروغي در مقام نخستين رييس فرهنگستان خدمت كرد.
در تيرماه ١٣١٤ دولت لباس متحد‌الشكل را اجباري كرد كه موجب اعتراضات گسترده به خصوص در مشهد مقدس شد و به كشتار مسجد گوهرشاد ختم شد. در بازجويي‌هاي از پي اين حادثه، محمد ولي خان اسدي، متولي آستان قدس كه پسرش داماد فروغي بود، محرك اين قيام شناخته شد و ميانجيگري فروغي براي نجات جان پدر زن پسرش ناكام بود و نتيجه‌اي جز خشم رضاشاه و استعفاي نخست وزير نداشت. فروغي پس از استعفايش در آذر ١٣١٤ همه سمت‌هاي دولتي‌اش از جمله رياست فرهنگستان را از دست داد و تنها اجازه يافت به عنوان عضو عادي اين فرهنگستان در نشست‌هايش شركت كند و عضويتش در انجمن شير و خورشيد سرخ ايران (صليب سرخ ايران) مجاز شناخته شد. او همچنين اجازه داشت در دانشكده و ساير موسسات در تهران سخنراني كند و عمده وقت او تا سال ١٣٢٠ صرف فعاليت‌هاي فرهنگي شد.
آخرين كارزار مهم و صد البته بسيار مهم حيات سياسي فروغي، انتقال قدرت از رضاشاه مخلوع به پسر جوانش محمد رضا بود كه در پي اشغال ايران در شهريور ١٣٢٠ توسط نيروهاي متفقين صورت گرفت. درباره نحوه پذيرش سمت رييس‌الوزرايي توسط فروغي در اين برهه زماني بحث‌هاي متنوعي صورت گرفته است. گفته مي‌شود رضاشاه كه سخت از حمله ارتش‌هاي انگليس و شوروي به ايران مستاصل شده بود، پيشنهاد مشاورانش را درباره برگزيدن فروغي به عنوان نخست‌وزير با اكراه مي‌پذيرد. البته اشرف پهلوي مي‌گويد كه پدرش با خواهش از فروغي پذيرش اين سمت را مي‌خواهد و وقتي هم فروغي مي‌پذيرد بسيار خوشحال مي‌شود! در هر صورت فروغي در ششم شهريرر ١٣٢٠ اعضاي كابينه‌اش را به رضاشاه معرف مي‌كند و صبح روز بعد از مجلس شورا راي اعتماد مي‌گيرد. او سپس از مردم مي‌خواهد كه آرامش خود را حفظ كنند و به مذاكره با اشغالگران مي‌پردازد. اين مذاكرات نفسگير در نهايت به خلع رضاشاه و جانشيني پسر جوانش مي‌انجامد. گفته مي‌شود دولت انگليس قصد نداشت رضاشاه را به خارج از ايران تبعيد كند و تبعيد او به پافشاري فروغي بود زيرا معتقد بود «اگر رضا شاه در ايران بماند، نمي‌تواند از مداخله در امور كشور خودداري كند». در هر صورت متن استعفاي رضاشاه در بامداد ٢٥ شهريور ١٣٢٠ توسط فروغي تحرير مي‌شود و در جلسه فوق‌العاده همان روز اعلام مي‌شود و وليعهد در همان جلسه در مقام شاه جديد سوگند مي‌خورد. انتقال آرام قدرت در زماني كه خواسته‌هاي روس و انگليس متناقض و ستيزه‌جويانه است، از مهم‌ترين اقدامات زندگي سياسي فروغي است. برگزاري انتخابات مجلس سيزدهم، ناآرامي‌هاي عشاير، پيمان
سه جانبه ١٩٤٢ از دشواري‌هاي اين دوره انتقال يا فترت است. در اين پيمان اتحاد كه سرانجام در ششم بهمن ١٣٢٠ به تصويب رسيد، متفقين پذيرفتند كه به استقلال سياسي ايران احترام بگذارند، شش ماه پس از ترك مخاصمات، نيروهاي‌شان را از ايران بيرون ببرند و از ايران در برابر تجاوز دفاع كنند. فروغي در امضاي اين پيمان نقش عمده‌اي ايفا كرد.
بعد از امضاي پيمان، مشكلات فروغي با مجلس آغاز شد. فروغي كه سياستمدار دوران بحران بود و در دوران تثبيت نمي‌توانست دوامي داشته باشد، ناچار استعفا و جاي خود را به احمد قوام داد. او پس از آن به سمت وزير درباري محمد رضا شاه انتخاب شد. او در اين مقام مي‌كوشيد به شاه جوان مشورت دهد و در كنار آن سياست موازنه مثبت را با وارد كردن نيروي سوم (امريكا) امتحان كند. راهبرد قدرت سوم فروغي پس از استعفاي او توسط علي سهيلي ادامه يافت. او در همين راستا در آبان ١٣٢١ به عنوان وزير مختار ايران در ايالات متحده انتخاب شد، اما در تدارك سفر به واشنگتن بود كه در ١٤ آبان همان سال بر اثر حمله قلبي در ٦٢ سالگي در‌گذشت و در گورستان ابن بابويه دفن شد. آنچه آمد چكيده‌اي از زندگي سياسي فروغي بود؛ اهل فرهنگ مي‌دانند كه او نقش مهمي در تجدد فرهنگي ايران دارد. به نهادسازي‌هايي چون شركت فرهنگ، فرهنگستان زبان و ادب فارسي و... تنها اشاره شد. فروغي همچنين نويسنده و مترجم آثار مهمي چون سير حكمت در اروپا، تاريخ مختصر دولت قديم روم (اثر مشهور شارل سينوبو)، پيام من به فرهنگستان، آيين سخنوري يا فن خطابه، تصحيح كليات سعدي، ترجمه فن سماع طبيعي ابن سينا، تصحيح رباعيات خيام با همكاري دوست فرزانه‌اش قاسم غني، ترجمه اصول علم ثروت ملل يا اكونومي پليتيك، حقوق اساسي يعني آداب مشروطيت، انديشه دور و دراز و... است.

نظر شما