شناسهٔ خبر: 40787 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«سیر بی خردی در مکتب سلفی» منتشر شد

عقل و استدلال در مکتب سلفی مورد قبول نیست؛ عقل در نگاه آنان تعریف مشخصی ندارد و گاه لفظ عقل را ساخته متکلمان و فلاسفه می ‌دانند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ کتاب «سیر بی خردی در مکتب سلفی» نوشته حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر پورامینی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از سوی دفتر نشر معارف منتشر شد.

بنا بر این گزارش، سلفی ‌گری گرچه با اهل حدیث و حنابله قرابت دارد، اما این اصطلاح با تکیه بر باور ابن ‏تیمیه، در دو سده اخیر ظهور و بروز یافته و در عرصه باور و رفتار جمعی از فعالان امت اسلامی طرح شده است. این جریان در حجاز، شبه قاره هند و مصر پیروانی یافت، با این باور که جامعه با پایبندی به عقاید سلف باید مجد خود را بازیابد. در نگاه مروجان سلفی‌ گری، سه قرن نخست اسلام به دلیل زیستن سلف صالح در آن ‌عصر، بهترین دوره تلقی می ‌شود. فرای از تشتّت در امور اعتقادی و فقهی و شکل‌ گیری مذاهب مختلف و مکاتب کلامی متضاد، جنگ‌ها و دشمنی‌ های سه قرن نخست، محوریت سَلَف را زیر سئوال می ‌برد و ترجیح برخی نیز موضوعیت نخواهد داشت.

سلفی ‌گری مکتبی است که با توجه به گستردگی و پراکندگی موجود در طیف‌های آن، با ناهمگونی و حتی تضاد در اندیشه همراه است و سخن گفتن از یک دستگاه واحد برای تفکر سلفی، به خصوص در باب سلفیان معاصر، امری مشکل است. از این‌رو زمانی که از مکتب سلفی یاد می‌شود، آراء و عقاید آنان و رویکردی که سلفیان در اثبات تعالیم دینی و نقد آراء معارض دارند، مدنظر است؛ به گونه ‌ای که ایشان را با وجود تهافت و ناپیوستگی در اندیشه، به استخدام بحث‌های کلامی  می‌ کشاند، هرچند که به ظاهر علم کلام از سوی پیشوایان سلفیان مذموم شمرده می‌شود.

در مکتب سلفی عقل و استدلال، مورد قبول نیست؛ عقل در نگاه آنان تعریف مشخصی ندارد و گاه لفظ «عقل» را ساخته متکلمان و فلاسفه می ‌دانند، اما در مقابل این منظر، مکاتب اسلامی عقل  را به معنای توانایی تفکر و اندیشیدن تعریف کرده، آن را قوه‌ای دانسته‌ اند که انسان به وسیله آن می ‌تواند حقایق و امور کلّی را بشناسد.

این گزارش می افزاید: مقاومت در برابر ورود عقل به عرصه دین و بی‏ خردی آنان در اندیشه و رفتار، ریشه در جمود مکتب سلفی دارد، رویکردی که در تضاد با قرآن و حدیث است؛ زیرا قرآن، انسان‌ها را به تدبّر و تعقل امر کرده، عقل را موهبتی الهی می‌داند که آدمی را به سوی حق و حقیقت هدایت می‌کند و او را از ضلالت و گمراهی نجات می‌دهد.  قرآن ضمن نفی پیروی از گمان و هوای نفس،  تفکر و تعقل را عامل بازدارنده می‌شمارد. در روایات نیز عقل به عنوان بنیان دین، پیک الهی  و «حجت باطنی» شمرده شده، قوه‌ای است که معیار تکلیف و ملاک امتیاز انسان از حیوان است. به این معنا که انسان به وسیله عقل برهانی قابلیت رشد و شکوفایی و استعداد رسیدن به کمالات انسانی را پیدا می‌کند.

مکتب سلفی دوره ‌ها و بخش ‌های منقطع تاریخی داشته است؛ به جز دوران نخست معماران سلفی ‌گری که بر فراز و فرود اصحاب حدیث در قرن‌های ۳ تا ۵ هجری قمری تکیه دارد، باید از نقش محوری احمد بن حنبل و شاگردان و پیروان او در پیدایی و ترویج این مکتب در بغداد یاد کرد. در مقطع بعد از برآمدن این مکتب در مدرسه ابن‏ تیمیه در دمشق اشاره دارد. جریان سلفیه در دوره معاصر، با محوریت دیدگاه ابن ‏تیمیه، در حجاز، شبه قاره هند و مصر مطرح گردید.

بنا به گزارش دفتر نشر معارف، در این نوشتار سیر تطور مکتب سلفی با محوریت خردستیزی در ساحت اندیشه و بی‏ خردی در ساحت عمل، در هفت فصل با عناوین اصحاب حدیث، مدرسه بغدادی احمد بن حنبل، افول سلفی گری و رشد اشعری گری، مدرسه دمشقی ابن تیمیه، مدرسه نجدی ابن عبدالوهاب، سلفی گری در هند، سلفی گری در مصر و نتیجه گیری دنبال می‏ شود.

گفتنی است، «سیر بی خردی در مکتب سلفی» در ۱۴۴ صفحه، با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۷۰۰ تومان به تازگی روانه بازار کتاب شده است.

 

نظر شما