شناسهٔ خبر: 40807 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

عنوان جدید مجموعه «دوره درهای بسته» منتشر شد

کتاب جدید مجموعه «دوره درهای بسته» به روایت لطف‌الله صالحی توسط انتشارات روایت فتح منتشر و راهی بازار نشر شد.

 

دوره درهای بسته روایت فتح

 

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ دهمین عنوان از مجموعه کتاب های «دوره درهای بسته» به روایت «اسیر شماره ۸۶۱: لطف الله صالحی» به تازگی توسط انتشارات روایت فتح منتشر و راهی بازار نشر شده است.

کتاب های «دوره درهای بسته» مربوط به خاطرات اسرای ایرانی در اردوگاه های بعثی در سال های دفاع مقدس هستند. پیش از این کتاب های «اسارت به روایت عبدالحمید رحمانیان»، «اسارت به روایت فاطمه ناهیدی»، «اسارت به روایت معصومه آباد»، «اسارت به روایت منصور کاظمیان»، «اسارت به روایت علی علیدوست کاظمیان»، «اسارت به روایت علی محمد احدطجری»، «اسارت به روایت سعید اسدی فر»، «اسارت به روایت رستم خرم دین» و «اسارت به روایت ابوالقاسم عبیری» از این مجموعه به چاپ رسیده اند.

هر یک از کتاب های «دوره درهای بسته» اسارت را از زبان یکی از آزادگان روایت می کند. در نوشتن این کتاب‌ها، سعی شده فضایی روایی آفریده شود. البته این کوشش به هیچ وجه دست آویزی برای دست بردن در وقایع یا افزودن رخ دادهای خیالی به متن واقعیت قرار نگرفته است. آن چه در کتاب های این مجموعه آمده، بازنوشته وقایع حقیقی است.

کتاب دهم این مجموعه، خاطرات اسارت لطف الله صالحی را شامل می شود. صالحی متولد ۲۴ شهریور ۱۳۳۴ است که در ۱۵ دی ماه سال ۱۳۵۹ اسیر شد و ۲۹ مرداد ۱۳۶۹ به کشور بازگشت.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

«حسین گاردی غیر از آموزش رژه، کارهای خدماتی زیادی هم می کرد. یکی‌اش دندان پزشکی بود. ابزار کارش هم چند تکه سیم خاردار بود که خودش درست کرده بود. جرم گیری می کرد، عصب کشی می کرد، حتا دندان ها را پر هم می کرد. روکش های جعبه های چای را که یک ورقه نازک قلع بود، برمی داشت و آب می کرد و با همان قلع ها دندان ها را پر می کرد. حسین مثل دکترها، وقت هم می داد! وقتی می رفتی سراغش، مثلا می گفت «بیست دقیقه دیگه بیا آشپزخونه.» بعد هم ابزارش را که توی یک کهنه پیچیده بود، از جیبش در می آورد و کارش را شروع می کرد. این جور موقع ها تکه کلامش هم این بود که می گفت «بخواب، می خوام دهنتو سرویس کنم.»

حسین گاردی فهمیده بود دندان حاج آقا درد می کند. یک جا گیرش آورد و گفت «حاج آقا! بخواب. امروز قراره دهنتو سرویس کنم.» حاج آقا گفت «حسین آقا، این چه حرفیه؟» حسین گاردی گفت «من با کسی تعارف ندارم. می خوابی یا بخوابونمت!» آخر سر هم دست برنداشت و دندان های حاجی را به زور درست کرد. بچه ها این طوری با حاج آقا قاطی شده بودند. پیر و جوان هم نداشت. حتا آن هایی که سنی ازشان گذشته بود از حاج آقا حرف شنوی داشتند...»

این کتاب با ۲۵۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار ریال منتشر شده است.

نظر شما