شناسهٔ خبر: 40959 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

روشنفكری پژوهی

روشنفكرنمايان كساني‌اند كه ظاهر روشنفكري دارند و خود را روشنفكر مي‌دانند بي‌آنكه به راستي روشنفكر باشند؛ آنان فاقد ويژگي‌هاي فكري و رفتاري لازم براي اين هستند كه به راستي روشنفكر تلقي شوند؛ اين گونه افراد به هر حال فاقد شايستگي نظري و اخلاقي لازم براي روشنفكري‌پژوهي هستند و قادر نيستند به پژوهش درخوري درباره روشنفكري دست زنند.

فرهنگ امروز/ موسي اكرمی:

٩- هرگونه روشنفكري‌پژوهي خوب، درباره هر وجهي از روشنفكري يا هر بعدي از زندگي روشنفكران، از سوي هر روشنفكر يا ناروشنفكر، سودمندي‌‌اي در يك يا چند مورد از موارد زير دارد:
١- توصيف آن وجه يا بعد،
٢- كمك احتمالي به شناخت بهتر وجوه يا ابعاد ديگر،
٣- كمك احتمالي به آشكارشدن وجوه يا ابعاد پنهان مانده،
٤- تبيين آن وجه يا بعد مورد پژوهش،
٥- امكان پيش‌بيني آينده در پيوند با آن وجه يا بعد،
٦- دقت بخشيدن به معيارهاي داوري‌هاي گوناگون درباره روشنفكر و روشنفكري، معيارهايي كه هم به كار خود روشنفكران مي‌آيند به هم به كار ناروشنفكران و هم در رسوا كردن معيارهاي روشنفكرستيزانه كارايي بسيار دارند؛
٧- امكان‌پذيري تصحيح روش‌هاي پژوهشي موجود و دستيابي به روش‌هاي پژوهشي درخورتر،
٨- امكان‌پذيري موضع‌گيري هرچه شايسته‌تر در برابر روشنفكري و روشنفكران و رويدادهاي مرتبط با آنها.
١٠- لزوم توجه به آداب و اخلاق حرفه‌اي پژوهش درباره روشنفكري. هر پژوهشي درباره روشنفكري، همچون هر پژوهشي درباره پديده‌اي از پديده‌هاي انسان‌شناختي يا جامعه‌شناختي يا فرهنگ‌شناختي يا روان شناختي، در فرآيند فعليت‌يابي خود و دستيابي به هدفي كه به هر حال براي خود برگزيده است، نيازمند رعايت آداب ويژه خود و چارچوب اخلاق حرفه‌اي درخور پژوهش، در مراحل گوناگون، است، وگرنه هرگز قادر نخواهد بود وظيفه خود را به درستي انجام دهد و پژوهشگر و/ يا بهره‌گيران از نتيجه پژوهش را رضايت درخور بخشد. در روي‌آوري پژوهشي به روشنفكران و حوزه روشنفكري، به مثابه موضوع، توجه به اين آداب و اخلاق حرفه‌اي  (با ويژگي‌هاي آنها) و كاربست آنها، از آغاز تا پايان پژوهش، شايد از اهميت بيشتري برخوردار باشد، زيرا در اينجا
١- موضوع پژوهش، چه روشنفكري و چه روشنفكر يا روشنفكران، از ظرافتي خاص و حساسيتي ويژه، در دو سطح فردي و اجتماعي، برخوردار است، چنان كه نزديك شدن به آنها حساسيت‌ها و مسووليت‌هاي ويژه خود را دارد كه ناديده گرفتن آنها ممكن است پژوهش را عقيم گذارد يا به بيراهه بكشاند و آن را بي‌ارزش يا زيانبار سازد؛
٢- با انديشه‌ورزي‌ها و كنشگري‌ها و خلاقيت‌هاي احتمالا تاثيرگذار در ساحات گوناگون يك جامعه بزرگ ملي (و شايد در ابعاد جهاني) سروكار داريم،
٣- با انسان‌هاي كمابيش ويژه و تاثيرگذاري روبه‌روييم كه، با برخورداري از روانشناسي و فرديت ويژه، انديشه‌ورزي‌ها و كنشگري‌ها و خلاقيت‌هاي هنري خاصي دارند كه مي‌توانند نقش تعيين‌كننده و دوران‌سازي را براي جامعه خود آنان و جامعه جهاني ايفا كنند. پژوهش درست درباره آنان داراي آثار مثبت بسيار، و پژوهش نادرست درباره آنان داراي آثار منفي بسيار، براي جامعه (و جهان)، است.
١١- روشنفكران، ناروشنفكران، روشنفكرنمايان، و پاد-روشنفكران در مقام روشنفكري‌پژوهي. روشنفكري پژوهان خود يا
 الف) روشنفكراند، يا ب) ناروشنفكراند، يا پ) روشنفكرنمايند يا ت) پاد-روشنفكراند (براي آشنايي با اين مفهوم نك. چند سطر پس از اين) .
در زير نگاهي گذرا به هر يك از اين گروه‌هاي روشنفكري پژوه خواهم داشت.
الف) آن روشنفكراني كه به روشنفكري‌پژوهي روي مي‌آورند، به هر حال طرفدار روشنفكري و همفكر و همدل با بسياري از روشنفكران‌اند، ولي شايد با برخي از روشنفكران، به هر علت يا دليل، مخالفت‌هايي داشته باشند. در هر صورت اين احتمال وجود دارد كه گونه‌هايي از پيشداوري روند پژوهش را ناسالم و خدشه‌دار سازد: ممكن است در نگرش طرفدارانه به روشنفكري و توجه همفكرانه و همدلانه به برخي از روشنفكران شاهد خوش‌بيني بيش از اندازه باشيم؛ از سوي ديگر، در نگرش منفي و مخالفت‌آميز به برخي از روشنفكران ممكن است با بدبيني بيش از اندازه روبه‌رو شويم. در هر دو حالت، پژوهشگر نمي‌تواند توصيف و تحليل دقيق و واقع‌بينانه‌اي به دست دهد. با اين همه روشنفكران پژوهشگر، بر حسب ميزان رعايت آداب پژوهش مي‌توانند به ‌شناختي كمابيش مقبول از وجه مورد پژوهش روشنفكري دست يابند، به گونه‌اي كه اگر روشنفكران راستين (براي آشنايي با اين مفهوم نك. بخش مربوط به تعريف روشنفكر و روشنفكري) خود پژوهشگران شايسته‌اي، با برخورداري از علم و فن بهينه پژوهش، باشند قادر خواهند بود توصيف و تحليل و تبيين درخوري از روشنفكري به دست دهند. البته همواره امكان دارد كه برخي از روشنفكرانِ روشنفكري پژوه با برخي از روشنفكران مخالف باشند و مخالفت آنان بر پايه معيارهاي خاصي (قابل بررسي) استوار باشد؛ ولي نظر به تعلق آنان به قشر روشنفكران، علي‌الاصول، در صورت رعايت آداب پژوهش، مي‌توانند توصيف و تحليل و تبيين نسبتا مقبولي از روشنفكري به دست دهند؛
ب) ناروشنفكران كساني هستند كه با وجود برخورداري از برخي ويژگي‌هاي روشنفكري (مانند باصطلاح «كار فكري» در برابر كار جسمي)، روشنفكر نيستند و معمولا خود نيز خود را روشنفكر نمي‌خوانند؛ اين گروه از روشنفكري پژوهان در ايستارشان در برابر روشنفكران يا ١-ب) حتي‌المقدور خنثي هستند، يا ٢-ب) روشنفكرگرايند، يا
 ٣- ب) روشنفكرستيز/    ضد  روشنفكراند؛
١- ب) ناروشنفكران خنثي كساني هستند كه هيچ گونه موافقت يا مخالفت مهمي با روشنفكري و روشنفكران ندارند. اين گونه افراد، در صورت رعايت بيشينه آداب و اخلاق روشنفكري‌پژوهي، مي‌توانند تا حد نسبتا پذيرفتني‌اي به شناخت روشنفكري دست يابند؛
٢- ب) روشنفكري‌پژوهان ناروشنفكرِ روشنفكرگرا آن ناروشنفكراني هستند كه در عين حال طرفدار جزيي يا كلي روشنفكري و روشنفكران هستند، و بر پايه معيارها و تحليل‌هاي خويش، با شخصيت و كنشگري روشنفكري همدلي‌هايي، كم يا زياد، دارند؛ اين افراد نيز، در صورت رعايت بيشينه آداب و اخلاق روشنفكري‌پژوهي، مي‌توانند تا حد زيادي به شناخت درخور از روشنفكري دست يابند؛
٣- ب) روشنفكري پژوهان ناروشنفكرِ روشنفكرستيز/  ضدروشنفكر، به دلايل و عللي، با روشنفكري و روشنفكران مخالفند و در توصيف و تحليل خود از روشنفكري و روشنفكران مي‌كوشند تا چهره‌اي منفي از آنها به دست دهند؛ اگر بتوان فعاليت چنين كساني را «پژوهش» خواند، آنان در اينگونه «پژوهش» در كل قادر نيستند توصيفي و تحليلي و تبييني واقع بينانه يا مطابق با واقع از موضوع مورد پژوهش خود به دست دهند حتي اگر در برخي از جزييات گزارش‌ها يا مستندات كمابيش واقعي‌اي را عرضه كنند؛
پ) روشنفكرنمايان كساني‌اند كه ظاهر روشنفكري دارند و خود را روشنفكر مي‌دانند بي‌آنكه به راستي روشنفكر باشند؛ آنان فاقد ويژگي‌هاي فكري و رفتاري لازم براي اين هستند كه به راستي روشنفكر تلقي شوند؛ اين گونه افراد به هر حال فاقد شايستگي نظري و اخلاقي لازم براي روشنفكري‌پژوهي هستند و قادر نيستند به پژوهش درخوري درباره روشنفكري دست زنند.
ت) پاد-روشنفكران كساني‌اند كه ظاهر روشنفكري دارند و خود را روشنفكر مي‌دانند ولي در واقع آرمان و كاركردشان ضد آرمان و كاركرد راستين روشنفكري است؛ آنان، با برخورداري از ويژگي‌هاي روشنفكري‌اي چون آراستگي به دانش و هنر و همچنين با دارا بودن رفتارهاي شبه‌روشنفكرانه، در عمل نه به وظيفه راستين روشنفكري، بلكه به خلاف آن، و احتمالا در خدمت گروه‌ها و نهادهاي روشنفكرستيز، عمل مي‌كنند و در روشنفكري‌پژوهي خويش دانسته يا نادانسته در پي ترسيم چهره‌اي نادرست از روشنفكري و تخريب چهره روشنفكري و روشنفكران راستين‌اند (من بعدا تاملاتم را درباره مفهوم پادروشنفكري و مصاديق و جلوه‌هاي آن بيان خواهم كرد).
١٢- روشنفكر فرضي چونان موضوع پژوهش. موضوع مورد توجه من در اين تاملات عمدتا روشنفكر فرضي است نه اين يا آن روشنفكر خاص داراي هويت ويژه و كمابيش شناخته شده، هر چند چگونگي زيست و سرنوشت اين يا آن روشنفكر خاص در تصويرپردازي از چهره روشنفكر فرضي و جريان روشنفكري، چه به طور عام و چه به طور خاص، نقش دارند. روشنفكران فرضي عبارتند از روشنفكران نوعي يا چهره‌هاي
آرماني‌شده‌اي از روشنفكران خاص، كه از يك سو چهره عام آنان به كمك گونه‌اي از استقراء استنتاج مي‌شوند و از سوي ديگر خود در محك زدن روشنفكران خاص مورد استفاده قرار مي‌گيرند. ازاين رو، ضمن آنكه در برآيندگيري و رسيدن به نوعي تصوير انتزاعي از روشنفكران يا دستيابي به نوعي مفهوم كلي از روشنفكر به همه ويژگي‌ها و نقاط قوت و نقاط ضعف روشنفكران خاص توجه مي‌شود، سرانجام تصويري پديد مي‌آيد كه تفاوت‌هايي را با روشنفكران خاص نشان مي‌دهد و اين تصوير، البته، با ورود چهره‌هاي هرچه بيشتري از روشنفكران خاص به حوزه توجه و بررسي تغيير مي‌كند. بدين سان يافته‌هاي پژوهشي مستقيم و نامستقيم از يك يا چند روشنفكر خاص در شرايط خاص را مي‌توان بر پايه معيارهايي در قالب نظريه، به صورت گزاره‌هاي هرچه عام‌تر، در حوزه روشنفكري‌پژوهي عرضه كرد كه بعدا خود اين گزاره‌ها بايد ١- در بوته آزمون تجربي قرار گرفته و تاييد يا تعديل يا تكذيب شوند و ٢- چونان ابزار سنجش كنش و انديشه روشنفكران خاص به كار روند.
٭استاد فلسفه دانشگاه علوم تحقيقات

روزنامه اعتماد

نظر شما