شناسهٔ خبر: 40965 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«فلسفه آلمانی» در مرکز فرهنگی شهر کتاب نقد شد

حمید طالب‌زاده، استاد فلسفه دانشگاه تهران در نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه آلمانی» گفت: «کتاب تلاشی برای رفع ابهام از فلسفه آلمانی است. مترجم نیز توانسته ترجمه قابل قبولی از کتاب ارایه دهد.» محمدمهدی اردبیلی نیز اظهار کرد: مترجم این کتاب را تنها ترجمه کرده و ردپای دیگری از خود به جای نگذاشته است به طوری که می‌توان گفت، مترجم این کتاب نامرئی است.


طالب‌زاده: «فلسفه آلمانی» کوششی برای رفع ابهام از فلسفه است/ اردبیلی: مترجم در ترجمه اثر ردپایی از خود به‌جا نگذاشت

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه آلمانی» اثر تری پینکارد سه‌شنبه (۲۴ آذرماه) با حضور حمید طالب‌زاده، استاد فلسفه دانشگاه تهران، سیاوش جمادی مترجم پیشکسوت حوزه فلسفه، محمدمهدی اردبیلی، پژوهشگر و مترجم فلسفه، ندا قطرویی مترجم اثر در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. دبیری این نشست را علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بین‌الملل موسسه شهر کتاب برعهده داشت.
 
تقلیل «ایدئالیسم آلمانی» به «پراگماتیسم»
طالب‌زاده گفت: فلسفه آلمانی یکی از مباحث عمومی در فلسفه است که به علت طرح نامناسب همیشه در هاله‌ای از ابهام به سر برده اما کتاب «فلسفه آلمانی» اثر تری پینکارد تلاشی برای رفع ابهام از این شاخه فلسفه است. مترجم این اثر بدون هیچ گونه حاشیه و با ممارست فراوان توانسته ترجمه قابل قبولی از آن ارایه دهد. پینکارد، فیلسوف، هگل‌شناس و کانت‌شناس متبحری است و اهمیت این کتاب نیز در این است که وی از موضع سنت خود با تفکر مواجه شده زیرا بدون زمینه و زمانه نمی‌توان با تفکر مواجه شد زیرا تفکر در بستر فرهنگ رشد می‌کند. 
 این استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه پینکارد یک فیلسوف آمریکایی است، اظهار کرد: کتاب حاضر تفسیر آمریکایی از فلسفه هگل را ارایه می‌دهد. سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که چرا می‌گوییم تفسیر آمریکایی؟ روح اندیشه امریکایی «پراگماتیک» است. وی در این کتاب اندیشه را از کانت آغاز کرده و نوعی تفسیر پراگماتیک به خواننده داده است یعنی ایدئالیسم آلمانی را به پراگماتیسم فروکاسته است. پینکارد کانت را ذیل مفهوم «هنجار» تفسیر می‌کند و سعی می‌کند بگوید که این فلاسفه نورماتیو(هنجارمند) هستند.
 وی ادامه داد: سرتاسر کتاب نشان از غفلت پینکارد از آنتولوژی است. وی در این کتاب تنها به سوژه و ابژه پرداخته و کمتر تفاوت دیالتیک بین «فیشته»، «شیلینگ» و «هگل» را بیان کرده است و دیالکتیک را هنجارمند دیده و آن را از نظر تفکر آمریکایی بررسی کرده است. 
 
تحلیل فلسفه در کتاب «فلسفه آلمانی»
در بخش دیگری از این نشست محمدمهدی اردبیلی، مترجم و پژوهشگر فلسفه به ایراد دیدگاه خود درباره کتاب پرداخت و گفت: قصد دارم در این مجال از سه منظر به کتاب «فلسفه آلمانی» بپردازم. ابتدا به مواضع تری پینکارد به عنوان مولف کتاب در گام بعدی بررسی خود اثر و در آخر نکاتی درباره ترجمه بیان می‌کنم.
 وی اظهار کرد: در مداخل دانشنامه استنفورد یک توپولوژی از هگل‌پژوهی در دوره معاصر ارایه شده است، برخی از نظر متافیزیکی، غیرمتافیزیکی و ترکیبی از این دو به هگل و اقدامات فلسفی او نگاه می‌کنند تا چند سال گذشته کمتر رویکردهای هگل‌پژوهی در جهان مرسوم بود تا اینکه در سال ۱۳۹۱ شرحی از بیزر و استرن درباره هگل در ایران منتشر شد که هرکدام نماینده‌ای از یک نوع رویکرد هگل‌پژوهی به اقدامات فلسفی این فیلسوف نگاه می‌کنند.
 این مترجم با اشاره به اینکه نویسنده در کتاب حاضر مسیری روشن را برای خواننده ترسیم کرده است، گفت: این کتاب با اولین بارقه‌های ایدئالیسم آلمانی از سال ۱۹۶۰ آغاز کرده است و برای اولین بار نویسندگانی را به خوانندگان معرفی می‌کند که هیچ منبع مناسبی درباره آنها به زبان فارسی وجود ندارد. پینکارد در این کتاب تاریخ فلسفه ننوشته است بلکه هگل را براساس ریشه‌های دینی، سیاسی و اجتماعی بررسی کرده و در یک پیوستاری آنها را تحلیل و به عنوان یک حقیقت واحد در اختیار خوانندگان قرار داده است. 
 اردبیلی با بیان اینکه پینکارد در این کتاب به صورت گزینشی عمل کرده است، گفت: وی در بخش بررسی کتاب «پدیدارشناسی روح هگل» تنها به بررسی خودآگاهی آن پرداخته و از بخش آگاهی چشم‌پوشی کرده است. نویسنده در این کتاب این القائات را به خواننده می‌دهد که بعد از ایدئالیسم آلمانی فلسفه دچار دلسردی شده است زیرا بعد از هگل به بررسی آراء دو نفر از مخالفان وی (هگل) یعنی شیلینگ و کی یرکگور پرداخته است. در حالی که می‌توانست به مارکس و فوئرباخ به عنوان نئوهگلیان بپردازد. 
 این پژوهشگر، ترجمه را بسیار روان و قابل دفاع دانست و افزود: متاسفانه مترجم به دلیل ننوشتن مقدمه و پاورقی برای این کتاب هیچ ردپای دیگری از خود به جا نگذاشته است.
 
خوانش متن در خلاء یا حقیقت؟
سیاوش جمادی، مترجم پیشکسوت حوزه فلسفه در ادامه این نشست گفت: وقتی ما در یک زیست جهان نباشیم و بخواهیم گذشته را بررسی کنیم وضعیتی متفاوت پیدا می‌کنیم و احتمالاً از زوایای دیگری آن را بررسی می‌کنیم به عنوان مثال اواسط قرن دوم هجری تا قرن چهارم نهضت ترجمه در جهان اسلام اتفاق افتاد و یک تحول اساسی در علم رخ داد. باید بگویم در آن دوران با یک سانسور شدید فرهنگی مواجه شدیم فلاسفه‌ای امثال ابن‌سینا و فارابی به موسیقی پرداختند و یک گشایشی در فضای علوم اتفاق افتاد. 
 این مترجم ادامه داد: یک متن را می‌توان در دو قطب قرار داد و در خوانش‌های آن نیز دو پل زد یک پل این است که متن را خودبسنده تصور کنیم و فکر کنیم که ابن‌سینا، کانت و هگل در یک کره فرضی بوده و بریده از زمان و مکان و در یک اتاقک فرضی و در خلا این مطالب را نوشته‌اند و در عین حال نوشته‌های آن‌ها را یک حقیقت الهی بدانیم و به آن گردن نهیم که متاسفانه این نوع نگاه به متون ما را به بیراهه می‌کشد. گونه دیگر خوانش متون این است که ما فرض این اتاقک را برداشته و نوشته‌ها را از دریچه حقیقت واقعی ببینیم. 
 
ترجمه‌ها جریان‌ساز نیستند
ندا قطرویی، مترجم کتاب «فلسفه آلمانی» درباره انتخاب این کتاب برای ترجمه گفت: در سال‌های اخیر ترجمه‌های متوسطی از علوم فلسفی ارایه می‌شود که هیچ کدام جریان‌ساز نیستند و متاسفانه برخی تابوهای تاریخی درباره فلسفه آلمانی باعث می‌شود تا علاقه‌مندان با ابهام در این نوع فلسفه مواجه شوند. به نظر می‌رسد پینکارد در این کتاب یک مسیر و یک راه خوبی را برای خواننده ترسیم کرده و او را با فلسفه آلمانی از ابتدا تا دوران معاصر آشنا کرده است. 
 وی ادامه داد: این کتاب برای من به منزله این بود که بسیاری از خلاهای تاریخی درباره فیلسوفان را برای من پر می‌کرد. نویسنده این کتاب را براساس افراد فصل‌بندی نکرده اما کتاب را براساس نوع فلسفه فیلسوفان پیش می‌برد و مساله واحدی را درباره فلسفه عنوان و آن را ادامه می‌دهد. 
 علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بین‌الملل موسسه شهر کتاب به معرفی کوتاهی از این کتاب پرداخت و گفت: این کتاب به خوبی دوره فلسفه بین سال‌های ۱۷۶۰ تا ۱۸۶۰ را برای خواننده روشن می‌سازد. این کتاب در چهار فصل و با یک مقدمه و یک نتیجه از سوی نویسنده تالیف و تدوین شده است. وی در مقدمه درباره آلمان و فلسفه آلمانی سخن رانده و در فصول آن کانت و انقلاب فلسفه، ادامه انقلاب یا پساکانتی‌ها، هگل را بررسی کرده است.

نظر شما