شناسهٔ خبر: 41380 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ادامه گدایی آدم بیکار تنبل مشهور!

کتاب خاطرات «ژان ماری راگول» درباره 27 سال تکدیگری خود در خیابان‌های پاریس، جزو پرفروش‌های کتاب فرانسه قرار گرفت.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب ۱۷۶ صفحه‌ای «راگول» با عنوان «زندگی من کاسه‌به‌دست: یک زندگی خیابانی» (Je Tape la Manche: Une vie Dans la Rue) در نخستین روزهای پس از انتشار در تعطیلات کریسمس نزدیک به ۵۰ هزار نسخه فروش داشته و این بی‌خانه‌مان فرانسوی را به یکی از نویسندگان موفق بدل کرده است.
 
وی با وجود موفقیت کتابش این هفته نیز به خیابان رفت و با در دست داشتن یک کاسه پلاستیکی برای جمع‌آوری صدقه و پوشیدن کلاه بابانوئل به شوخی به رهگذران گفت: «برای یک آدم بیکار تنبل مشهور پول بدهید.» «راگول» ۴۷ ساله از ۲ سال پیش در حالی که روی نیمکت پارک می‌نشست با نوشتن در یک کتاب تمرین مدرسه، نگارش خاطرات خود را آغاز کرد.
 
بنابر گزارش‌ها وزیر کشور پیشین فرانسه، «ژان اوئیس دبر» برای ویراستاری و نوشتن این کتاب به این نویسنده بی‌خانه‌مان کمک کرده است. «دبر» پس از آن‌که «راگول» به وی مراقبت از دوچرخه‌اش به هنگام خرید را پیشنهاد داد با این نویسنده و تصمیم وی آشنا شد. در این کتاب هم‌چنین «راگول» توصیف کرده است که چگونه دوستی با وزیر کشور پیشین وقتی مردم با دیدن آن‌ها گفتند: «ببینید این دبر است با یک ولگرد» استحکام پیدا کرده است.
 
با وجود فروش خوب کتاب و حضور در برنامه‌های تلویزیونی، «راگول» در حالی که در انتظار سهم خود از فروش کتاب است، هم‌چنان در خیابان‌ها زندگی می‌کند. گفته می‌شود او مبلغ اندکی از فروش کتاب را دریافت و آن را برای ارتباط با هوادارانش در فضای مجازی صرف خرید یک تلفن هوشمند کرده است. عکس او در پروفایل فضای مجازی «فیس‌بوک» تصویری از خودش است با موشی بر روی شانه.
 
«راگول» درباره این موفقیت به خبرگزاری فرانسه گفته است: «طی ۱۰ ماه دوستان زیادی پیدا کرده‌ام. مردم از سرتاسر نقاط برایم نامه می‌نویسند و هر روز کسانی که کتابم را خوانده‌اند در خیابان ملاقات می‌کنم. هفته گذشته مردی اهل ایالت تنسی آمریکا که ۱۵ نسخه از کتاب مرا خریده بود، مرا به یک رستوران دعوت کرد و یا مردی از سوئیس برایم یک بسته شکلات آورد.»
 
این نویسنده بی‌خانه‌مان می‌گوید که در کودکی مادرش او را ترک کرده و وی با پدر دائم‌الخمرش بزرگ شده است. «راگول» در اوایل دهه بیست زندگی، پس از اخراج از شغل گارسنی در یک رستوران خیابان‌گرد شده است. وی ابراز امیدواری کرده است که کتابش بتواند دیدگاه مردم را به بی‌خانه‌مان‌ها تغییر دهد.
 
فروش خوب این کتاب نه‌تنها شهرت را برای «راگول» به ارمغان آورده بلکه موجب شد وی یکی از برادران خود را پس از مدت‌ها پیدا کند. وی می‌گوید: «برادرم مرا در تلویزیون دید و نمی‌دانست که من بی‌خانه‌مان هستم. وقتی در کف خیابان زندگی می‌کنید، خجالت می‌کشید و همیشه روی خود را می‌پوشانید اما الان برادرزاده‌ها و خواهرزاده‌هایی دارم که می‌خواهند مرا ببینند. فکرش را بکنید؛ پس از آن همه تنهایی!»

نظر شما