شناسهٔ خبر: 41826 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مشکلات عمده آموزش ادبیات در دانشگاه‌ها

احمد تمیم‌داری می‌گوید: تولید ادبی ما نسبت به تعداد دانشجویان و استادان کشورمان بسیار کم است، زیرا حالت تئوری‌زدگی پیدا کرده‌ایم؛ در حالی‌که در ادبیات کلاسیک و معاصر باید فنون طوری آموزش داده شود که تئوری‌ها ما را به سمت تولید ادبی بکشاند.

 

156-12.jpg

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ این استادتمام دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس مرکز مطالعات فارسی این دانشگاه در گفت‌وگویی آموزش ندادنِ تولید ادبی و نداشتن واحدهای مربوط به زبان‌های خارجی را از مشکلات عمده آموزش ادبیات در دانشگاه‌ها دانست و به تشریح مشکلات عمده دانشجویان و آموزش ادبیات پرداخت.

تولید ادبی آموزش داده شود

او نبود آموزش تولید ادبی را بزرگ‌ترین مشکل آموزش ادبیات در دانشکده‌های ایران دانست و تشریح کرد: عرب‌ها ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید همه صیدها در شکم گورخر است. ما باید در دانشکده به دانشجو سبک‌شناسی، نقد ادبی، زیبایی‌شناسی، تاریخ ادبیات (نه بر اساس سلسله سیاسی بلکه براساس مکتب‌های ادبی)، طریق خواندن و نوشتن را یاد بدهیم تا او ابزار کار برای تحلیل ادبیات داشته باشد و از طریق این ابزار تحلیل، نگارش و تولید یاد بگیرد یا به اصطلاح گورخر را صید کند.

تمیم‌داری با بیان این‌که در دانشگاه‌های ایران آموزش تولید ادبی از بین رفته است، اظهار کرد: تولید ادبی ما نسبت به تعداد دانشجویان و استادان کشور بسیار کم است. زیرا حالت تئوری‌زدگی پیدا کرده‌ایم و در تمام دوره تحصیل به تئوری‌ها پرداخته می‌شود. در غرب که از قرن ۱۸ به این سمت تئوری‌ها رشد کرد هیچ استادی زمان پیدا نمی‌کند که همه آثار ادبی را براساس این تئوری‌ها بررسی کند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: خود تئوری‌ها یک نوع ادبی شده‌اند. افرادی همچون رولان بارت و برخی از تئوریسین‌ها، بعضی آثار ادبی را با تئوری‌هایی همچون سبک‌شناسی، تاریخ ادبیات و... بررسی می‌کردند ولی نمی‌توان با همه آثار ادبی چنین کرد.

او همچنین افزود: اگر قرار باشد تمام وقت علوم نظامی به مطالعه ابزار جنگی گذشته و درباره استراتژی‌ها و شیوه‌های مختلف جنگیدن وقت صرف کنند در جنگ‌های معاصر موفق نمی‌شوند. زمان در خواندن یک رشته بسیار مهم است. در دوره آموزش عالی چقدر می‌توانیم ادبیات کشور و جهان را بررسی کنیم؟ باید به نظام نشانه‌شناسی و نظام منطقی بپردازیم و چند شاعر را به عنوان الگو انتخاب کنیم و برای شناخت سایر شعرها از آن‌ها بهره ببریم.

رئیس مرکز مطالعات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی درباره آموزش ادبیات معاصر در دانشکده‌های ادبیات گفت: ادبیات معاصر در دانشگاه دو واحد بود و بعدها به چهار واحد تغییر کرد اما اساسا معتقدم چه در مورد ادبیات کلاسیک و چه ادبیات معاصر بیشتر باید فنون آموزش داده شود و طوری باشد که تئوری‌ها ما را به سمت تولید ادبی بکشاند. کسانی مانند ادیب نیشابوری و ادیب‌الممالک فراهانی، هم استاد بودند، هم اثر تولید می‌کردند. در گذشته، تحقیق، تولید و تئوری در کنار هم بود، اما اکنون فقط تحقیق و تئوری است و تولید ادبی حذف شده است.

مشکل‌های برنامه آموزشی در ایران

نویسنده کتاب «فرهنگ عامه» درباره مشکلات برنامه‌ریزی درسی ادبیات تشریح کرد: در دوره چهارساله لیسانس دانشجو حدود ۱۴۰ واحد می‌خواند. نکته مهم این است که از آموزش زبان خارجی غفلت شده است. دکتر زرین‌کوب بر چهار زبان عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی برای دانشجویان ادبیات تأکید داشت؛ اما در حال حاضر چنین چیزی رخ نمی‌دهد. این مهارت فردی برای آموختن زبان فارسی لازم و حتی واجب است.

تمیم‌داری درباره علل اهمیت زبان‌های خارجی برای دانشجویان ادبیات اظهار کرد: زبان‌های خارجی برای فهم آن‌چه از زبان فارسی در جهان ترجمه شده، نیاز است و می‌توانیم مقاله‌هایی را که شرق‌شناسان می‌نویسند با آرای خودمان بررسی کنیم. بیش از ۱۰۰ سال از نگارش «تاریخ ادبیات براون» گذشته است و با تمام اشتباهاتی که در این تاریخ ادبیات وجود دارد تاکنون کسی برای تصحیح مطالب آن سعی نکرده است.

او برنامه پیشنهادی خود را این‌گونه بیان کرد: می‌توانیم از ۱۴۰ واحد که دانشجویان می‌گذرانند، ۴۰ واحد زبان خارجی قرار دهیم و ۱۰۰ واحد باقی‌مانده را به علوم ادبی و علومی که به تولید بینجامد اختصاص دهیم. البته باید در ابتدای ورود دانشجو استعدادسنجی کنیم. در حال حاضر اگر دانشجوی ادبیاتی شعر بگوید به خاطر شعرش به او نمره داده نمی‌شود. استاد نیز تنها براساس استعداد و ذوق خود از دانشجویان می‌خواهد شعر بگویند، اما با این روش شاعر حرفه‌ای تربیت نمی‌کنیم. در واقع استعدادها در دانشکده ادبیات وجود دارد اما ما از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم.

این استاد ادبیات در پاسخ به سوالی مبنی بر امکان تمرین تولید آثار ادبی در خارج از دانشگاه - جمع‌های ادبی - گفت: البته کلاس‌های خارج دانشگاه هم برای آموزش عملی و تولید ادبی خوب هستند و خود ما هم در آن‌ها تدریس می‌کنیم اما با توجه به هزینه دانشگاه‌ها، تجربه و تمرین در جای دیگری برای دانشجو که ۱۴۰ واحد ادبیات می‌خواند کار سختی است.

آثار معاصر باید رسوب کند

رئیس مرکز مطالعات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی درباره علت کم پرداختن به ادبیات معاصر در دانشگاه‌ها بیان کرد: نکته مهم این است که باید از ادبیات معاصر یک قرن بگذرد و رسوب کند تا متوجه شویم چه چیزی در جامعه ادبی ماندگار خواهد شد. آثار سعدی در دوره خودش به میزان امروز اهمیت نداشت و با گذشت زمان شناخته شد و اهمیت پیدا کرد. یا تا ۱۰۰ سال پیش بیدل مطرح نبود و تنها چهار دهه است که آثار او تا این حد مورد توجه قرار گرفته است.

او ادامه داد: نمی‌شود کسی دیشب شعر گفته باشد و ما امروز در دانشگاه تدریسش کنیم. حداقل ۱۲هزار شاعر کلاسیک صاحب دیوان داریم و اکنون نیز شعر نو بسیار زیاد شده است و شاید هزاران شاعر داشته باشیم. ما که نمی‌توانیم همه را تدریس کنیم؛ تنها باید چند نفر را به عنوان متر و ملاک انتخاب کرده و به دانشجویان معرفی کنیم.

ادبیات کلاسیک ایران؛ ادبیات معاصر غرب

مترجم کتاب «گستره شعر پارسی در انگلستان و آمریکا» تصریح کرد: در حال حاضر ادبیات کلاسیک ما به ادبیات معاصر اروپا و آمریکا تبدیل شده است. وقتی آثار بزرگان ما بر ادبیات معاصر سایر کشورها تأثیر می‌گذارد چرا خودمان از آن‌ها بی‌خبر باشیم؟ من در ابتدای تدریسم بین ادبیات کلاسیک و معاصر فاصله می‌گذاشتم، اما وقتی کتاب «گستره شعر پارسی در انگلستان و آمریکا» را ترجمه کردم متوجه شدم ادبیات کلاسیک ما تا چه حد بر ادبیات اروپا و آمریکا تأثیر گذاشته است و تا چه حد می تواند منبع الهام برای ادبیات امروز باشد.

آینده کاری ادبیاتی‌ها

این استاد ادبیات دانشگاه علامه با اشاره به غیرکاربردی بودن بخشی از آموزش گفت: ما از ترم اول تنها تئوری آموزش می‌دهیم؛ در حالی که باید از همان ابتدا به دانشجویان ادبیات یک حرفه ادبی بیاموزیم تا به صورت حرفه‌ای نمایشنامه‌نویس، ویراستار، روزنامه‌نگار و... خوب شوند. خلاصه دانشجو باید بتواند چیزی تولید کند. دانشجویی از رشته ادبیات فارغ‌التحصیل می‌شود، اما در شهرداری کار می‌کند، که این اصلا خوب نیست.

او درباره آینده کاری دانشجویان ادبیات متذکر شد: دانشجوی رشته ادبیات باید بتواند جایی کاری پیدا کند که به رشته خودش مربوط است. اما در حال حاضر فقط قرائت و تئوری آموزش می‌دهیم و دانشجوی فارغ‌التحصیل هم با این قرائت و تئوری‌ها چه کاری می‌تواند انجام بدهد؟ ما باید به آن‌ها نویسندگی، روزنامه‌نگاری و... یاد بدهیم.

تمیم‌داری افزود: کسی که درس می‌خواند توقع دارد بتواند در جایی کار کند یا شغلی در حوزه تحصیلی‌اش داشته باشد تا بتواند زندگی و آینده‌اش را تأمین کند. در حال حاضر مشاغل به حرفه نزدیک شده‌اند اما ما در ادبیات چه چیزی تولید می‌کنیم؟ به قول قدیمی‌ها آفتابه لگن صد دست ولی شام و ناهار هیچی. درواقع تولیدی صورت نمی‌گیرد.

وظیفه دانشکده ادبیات

رئیس مرکز مطالعات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان این‌که تدریس ادبیات در دانشکده‌های ادبیات و علوم انسانی ایران با دانشکده‌های پیشرفته دنیا فرق دارد، اظهار کرد: معمولا در آنجا علوم ادبی را آموزش می‌دهند اما خواندن متون ادبی بیشتر به عهده خود دانشجویان است. وظیفه ما این است که طریق خواندن متن سوگواری، غضب عارفانه، عاشقانه، قصیده پیروزی و شکست در جنگ و... را یاد بدهیم.

او ادامه داد: ما باید نحوه قرائت و به اصطلاح Reading را آموزش بدهیم اما این‌که دانشجو چه چیز را بخواند به عهده خود اوست. بیان معانی علوم بلاغت، طریق خواندن و نوشتن کار ماست تا دانشجوی دانشمند تربیت کنیم. بعضی از متن‌ها مثل خاقانی، انوری و مثنوی، متن‌های الگو و استاد هستند، و نیاز است که طریق خواندن و تحقیق در این متون را یاد بدهیم.

نظر شما