شناسهٔ خبر: 43202 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

چرا علوم انسانی احتیاج به تحول دارد؟/ضرورت استفاده از منابع بومی

رئیس پژوهشکدۀ تحول در علوم انسانی اسلامی دانشگاه شیراز با اشاره به ملزومات تحول در علوم انسانی گفت:منابع بومی باید مرجع تشخیص و تولید علوم انسانی باشند

 

سعید زاهدی

 

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ تحول علوم انسانی نیاز جامعه ماست، این مسئله محدود به فضای آکادمیک نیست بلکه بسیاری از بخش‌ها با تحول در علوم انسانی با رشد و ارتقای علمی مواجه خواهند شد. اساساً تکیه‌بر داشته‌های بومی و مطالعه و تحقیق بر آنچه تا به امروز به‌عنوان دستاورد علوم انسانی قلمداد شده است می‌تواند دریچه نوینی را به روی اندیشمندان بگشاید تا از ورای آن بتوانند با پشتوانه قوی فرهنگ و تمدن اسلامی گستره علوم انسانی اسلامی را تعمیق و وسعت بخشند.

به نظر می‌رسد در این میان برای تحقق این مهم عوامل مختلفی دخیل باشند که ازجمله آن‌ها می‌توان به هزینه برای پژوهش و پژوهشگر، برگزاری کارگاه‌های تخصصی در رشته‌های مختلف علوم انسانی، تعامل میان دانشگاه‌های کشور، وحدت میان حوزه و دانشگاه اشاره داشت. قطعاً بر هیچ‌کسی پوشیده نیست که عوامل یادشده تنها بخشی از مواردی قلمداد می‌شوند که می‌توانند در تحقق این گام مهم علمی اثرگذار باشند اما با این‌حال جزو ارکان و بایسته‌های تحول در علوم انسانی هستند.

از سوی دیگر یکی از مهم‌ترین مباحثی که ذیل این گام مهم علمی باید به آن توجه شود آشنایی و آماده‌سازی جامعه برای مواجهه با این تحول بزرگ علمی است، به‌هرحال سالیان سال بسیاری از نظریات غربی در جامعه مطرح‌شده است و هر فردی حتی اگر به‌طور آکادمیک با مباحث آشنایی نداشته باشد اما گذرا حتماً در گوشه و کنار سخنی از جامعه‌شناسی غربی، روان‌شناسی غربی و حوزه‌های دیگر منبعث از دانشگاه‌های غرب شنیده است و کمتر ذهن اش با مؤلفه علوم انسانی اسلامی آشناست؛ بنابراین دست‌اندرکاران این امر باید بتوانند علاوه بر تقویت بنیه علمی ازنظر جامعه‌شناختی نیز جامعه را با مباحث حوزه وسیع علوم انسانی اسلامی آشنا کنند. این مهم محقق نمی‌شود مگر آنکه دو نهاد تأثیرگذار در سطح کشور یعنی حوزه و دانشگاه با یکدیگر تعاملی مضاعف را رقم زنند.

در راستای بررسی این مباحث با سید سعید زاهد زاهدانی، دانشیار جامعه‌شناسی و عضو پژوهشکدۀ تحول در علوم انسانی اسلامی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که حاصل آن را می‌خوانید:

*چرا امروز نیازمند به تحول در علوم انسانی هستیم؟

علوم انسانی اداره‌کنندۀ امور خرد و کلان ما می‌باشند.  در ادارۀ امور کلان که معمولاً به عهدۀ دولت‌هاست، این نیاز به‌طور گسترده توسط دولت‌مردان وزنان حس می‌شود.  اما در مورد امور خرد شاید هنوز برای عموم مردم کاملاً روشن نشده باشد که نیاز به علوم انسانی برای ادارۀ امور خویش دارند اما به هر صورت با توجه به تجربیات خود و دیگرانی که با آنان مشورت می‌کنند این علوم را به‌طور فطری به کار می‌گیرند.  هرچند امروزه در مورد تربیت فرزند و تشکیل خانواده و از این قبیل امور مراجعه به متخصصین در حال فراگیر شدن هست.  به هر صورت ضرورت داشتن علوم انسانی برای ادارۀ خرد و کلان زندگی، امروزه به‌عنوان امری بدیهی در حال گسترش است.

از طرف دیگر علوم انسانی بر پایه مبانی و اصولی بناشده است که مربوط به جهان‌بینی و جهان‌شناسی موردقبول هر فرهنگ است. با توجه به این‌که فرهنگ رسمی و فراگیر در جامعه ما فرهنگ اسلامی است و این فرهنگ بافرهنگ سکولار که مبنای تنظیم علوم انسانی موجود را تشکیل می‌دهد در جهان‌بینی و جهان‌شناسی متفاوت است، نمی‌تواند نیازهای ما را رفع کند.  ازاین‌رو لازم است در این علوم تحول ایجاد شود و بر اساس مبانی جهان‌بینی و جهان‌شناسی بومی ما علوم انسانی جدید تنظیم گردد تا بتواند نیازهای استقلالی ما را رفع نماید.

 *دستاوردهایی که تاکنون در حوزه علوم انسانی در اختیار داشته‌ایم چه کاستی‌هایی داشته است که امروز سخن از تحول در علوم انسانی در محافل آکادمیک و حوزوی پیچیده است؟

یکی از شعارهای اساسی در انقلاب اسلامی ایران شعار استقلال است.  نگاهی به جنبش‌های حدود یک‌صد و پنجاه سال اخیر هم نشان می‌دهد که عنصر استقلال‌خواهی در همۀ آنان وجود دارد؛ بنابراین بنای ملت ایران بر ادارۀ امور خرد و کلان خود بر مبنای ارزش‌ها و نیازهای استقلالی است.  یکی از نقطه‌ضعف‌های عمدۀ رژیم پهلوی هم که مردم ایران بر آن شوریدند همین نادیده گرفتن استقلال ملی ملت ایران بود.  با توجه به در دستور کار قرار گرفتن ادارۀ استقلالی امور کلان و خرد نیاز به علوم انسانی استقلالی نیز حس شد و ازاین‌رو ملت ایران به فکر تنظیم علوم انسانی افتادند که بتواند نیازهای آنان را بامشی استقلالی رفع کند.

علوم انسانی موجود در کشور چون از طریق دانشگاه هائی که بر پایۀ وابستگی به‌نظام سکولار استکبار جهانی وارد ایران شده است، خصلت استقلال‌طلبی و رعایت مبانی جهان‌بینی و جهان‌شناسی اسلامی را ندارد. این علوم قبل از انقلاب با توجه به این‌که سیاست‌های کلی نظام پهلوی بر تقلید از سبک زندگی سکولار غرب بود می‌توانست پاسخ گوی نیازهای دولت‌مردان آن رژیم باشد اما بعد از انقلاب با توجه به تغیر جهت ادارۀ کشور براساس مبانی ملی و استقلالی قادر به رفع نیازهای ما نمی‌باشند.  ازاین‌جهت در فرمایشات مقام معظم رهبری که بالاترین مسئولِ صیانت از استقلال ملی ما می‌باشند به‌طور واضح و آشکار بیان می‌شود که علوم انسانی موجود نمی‌تواند نیازهای ما را رفع کند و نیاز به تولید علوم انسانی مبتنی بر جان بینی و جهان‌شناسی بومی داریم.

لازم به توضیح است که علوم انسانی غرب در سطح کلان موضوع، به همان پدیده هائی می‌پردازند که ما به آنان برای ادارۀ امور خویش مبتلا هستیم.  مثلاً خانواده، شهر، روستا، سازمان، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و از این قبیل.  بنابراین وقتی سخن از تحول در آنان به میان می‌آوریم منظور ما نوعی اعمال ارتقاء در این علوم است.  برای مثال علوم انسانی موجود فقط به ابعاد مشهود واقعیت‌های اجتماعی و انسانی می‌پردازند؛ از دید ما که معتقد به واقعیت غیب هم هستیم، می‌باید ابعاد غیب آن پدیده را هم موردتوجه قرار دهد.  یا آن‌ها فقط به تبعات این جهانی پدیده‌های اجتماعی و انسانی توجه دارند اما بر اساس اعتقاد ما می‌باید به بعد اخروی اعمال هم توجه شود.  بنابراین تحول در علوم انسانی در ایران همراه با نوعی ارتقاء این علوم هم است.

*به نظرتان از دیدگاه جامعه‌شناختی چگونه می‌توانیم جامعه آکادمیک کشور را برای پذیرش این مسئله آماده کنیم که ارائه نظریات نوین بومی و کاربست آن در جامعه حتماً نیازمند به تائید علوم غربی، دانشمندان غربی نیست؟

مبانی جهان‌بینی و جهان‌شناسی ما با این مبانی در فرهنگ غرب متفاوت است.  وقتی از این زاویه به علوم انسانی نگاه کنیم طبیعتاً با راحتی می‌توانیم توجیه کنیم که می‌باید مرجع تشخیص تولید کار معتبر با مبانی بومی از طریق یک دستگاه علمی داخلی تأمین گردد.  به‌خصوص که ما عنصر غالب در فرهنگمان فرهنگ اسلامی است.  به حمدالله امروزه عالی‌ترین متخصصین اسلامی شناس در کشور ما حضور دارند.  ازاین‌رو چندان دور از ذهن نمی‌نماید که لازم است مرجع تشخیص درست از غلط تولیدات علمی ما نیز در داخل کشور ما باشد.  چگونه می‌توان از یک مرکز علمی معتبر در دانش‌های سکولار خواست که تولیدات علمی اسلامی را مورد قضاوت قرار دهد؟

نظر شما