شناسهٔ خبر: 43592 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

شاعری با جهان نگری های اصیل و انسانی

چه سرّی در میان است که ایرانیان چنانکه داریوش شایگان می‌نویسد: «از میان صدها شاعری که تاریخ ادبیات ایران به خود دیده است تنها پنج شاعر (یا به عقیده برخی شش شاعر) را در مقام نمونه‌های اعلای بینش شاعرانه خویش برگزیده‌اند.»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرهنگ امروز/ ایرج رضایی: چه سرّی در میان است که ایرانیان چنانکه داریوش شایگان می‌نویسد: «از میان صدها شاعری که تاریخ ادبیات ایران به خود دیده است تنها پنج شاعر (یا به عقیده برخی شش شاعر) را در مقام نمونه‌های اعلای بینش شاعرانه خویش برگزیده‌اند.»
شایگان این پنج شاعر را هر یک به تناسب نبوغ خاص آنان، نماینده تبلور یک جریان بزرگ تبارشناسی فکری می‌داند که سبک و شیوه منحصر به فرد را در بازتاب نحوه ویژه جهان‌شناسی خود در پیش می‌گیرد. او پس از ترسیم موجز و روشن خطوط اصلی و کلی جهان‌نگری هر کدام از این پنج شاعر، سعدی را صورت آرمانی آداب اجتماعی و فرهنگ ایرانی می‌داند که ویژگی تعلیمی تفکر او با اتکا بر عقل سلیم، اعتدال و عقل معاش، آثارش را برای ایرانیان به «قانون طلایی رفتار اجتماعی انسان متمدن» بدل کرده است. بدین ترتیب به زعم این متفکر و فیلسوف برجسته معاصر، سعدی نماینده نوعی اخلاق عملی است که رد و نشان آن را می‌توان تا دوران ساسانی در آثار پند و اندرزنامه و سیاست‌الملوک پی گرفت.
البته همان‌گونه که استاد شایگان بدرستی اشاره می‌کند، تقلیل دادن این شاعر بزرگ به بُعد تعلیمی صرف از انصاف به دور است. چه او با بهره‌مندی از نبوغی چند سویه، استاد بلامنازع شعر تغزلی است. شفافیت و فصاحت و بلاغت و انسجام و خصلت سهل و ممتنع سعدی، عنوان «استاد سخن» را برازنده‌اش کرده است. او سخن را می‌پرورد و تعالیم اخلاقی‌اش به کهن الگویی برای هر ایرانی اهل ادب بدل شده است.آثار سعدی حاوی ارزش‌های بزرگ جمال‌شناسی و فرهنگی ایرانی است۱.
تخیل خلاق و مواجهه عاشقانه و شخصی و اصیل و انسانی سعدی با مظاهر و پدیده‌های حیات و شناخت طبایع بشری و منش و شخصیت خودساخته و دنیا دیده او که اساس آن بر میانه‌روی و اعتدال و اخلاقیات و خردگرایی عملگرایانه و عقلانیت منبعث از آزمون و تجربه همراه بوده، موجب شده است تا سعدی در کنار فردوسی، خیام، مولوی و حافظ نه تنها محبوب همیشگی ایرانیان بلکه همچنین مرکز توجه و محل اقبال اندیشمندان و متفکران مغرب زمین در سده‌های اخیر قرار گیرد. در این میان، در مقام مقایسه سعدی با چهار سخنور بزرگ دیگر به نظر می‌رسد یکی از وجوه بارز حیات او که تأثیر مشهود و مستقیمی بر نظرگاه و جهان‌نگری‌اش داشته، جهانگردی‌ها و سیر و سیاحت‌های دیریاز و درازآهنگ سعدی است که حدود ۳۰ سال از پُرثمرترین ایام عمرش _ یعنی ایام جوانی_ را به خود اختصاص داده است. سفری «اُدیسه‌وار» که از حدود ۲۰ سالگی در اقصی نقاط بلاد و شهرهای مهم علمی و فرهنگی قلمرو پهناور جهان اسلام در آن روزگار آغاز شده و تا حدود ۵۰ سالگی شاعر که به زادبوم و موطن خود، شهر شیراز بازمی‌گردد، ادامه می‌یابد. در این میان آنچه برای شیفتگان و دوستداران سفر، شایان ذکر و سزاوار درنگ و تأمل به شمار می‌رود این است که برخلاف اغلب سفرهای رایج امروزی، سفرهای سعدی، سطحی و سرسری و از سرِ کامجویی و تفنن و تفاخر و ماجراجویی صرف و انگیزه‌هایی از این دست نبوده است بلکه بیشتر به شوق و سودای تحصیل علم، توسعه جهان‌بینی، دریافت حقیقت زندگی و دستیابی به «معرفت» بوده است. البته آشوب‌های داخلی و همچنین آغاز هجوم مغول به ایران را که امنیت و آرامش فارس را به خطر انداخته بود، نباید از یاد برد. اهمیت این سفرها در شکل‌گیری شخصیت و جهان فکری سعدی و خلق آثار بی‌مانندی چون بوستان و گلستان _که اولی به نظم در قالب شعری مثنوی در ده باب و دیگری به نثر مسجع و آهنگین در هشت باب است- تا حدی است که او خود در دیباچه بوستان در سبب نظم کتاب، خلق این اثر را مولود و نتیجه و در واقع رهاورد همین سفرهای دور و دراز می‌داند که به تحفه برای دوستان به ارمغان آورده است.
در اقصای گیتی بگشتم بسی/ به سر بردم ایام با هر کسی
تمتع به هر گوشه‌ای یافتم/ ز هر خرمنی خوشه‌ای یافتم...
دریغ آمدم زان همه بوستان / تهیدست رفتن سوی دوستان
به دل گفتم از مصر قند آورند / برِ دوستان ارمغانی برند
مرا گر تهی بود از آن قند دست/ سخن‌های شیرین‌تر از قند هست
این جهانگردی‌ها و سیر و سیاحت‌ها و حشر و نشر با طبقات و اصناف مختلف انسان‌ها با تنوع و تفاوت‌های بارز جغرافیایی و فرهنگی، به سعدی فرصت داده است تا در مقام مشاهده‌گری هشیار و مردم‌شناسی دقیق‌النظر، رفتار و احوال آدمیان را با سنخ‌ها و تیپ‌های مختلف روان‌شناختی و ذائقه‌های گونه‌گون فکری و اعتقادی بسنجد و به جهان‌بینی پخته و حکمت و معرفتی دست یابد که حاصل مواجهه مستقیم او با ذات پویا و سیال زندگی و شناخت عمیق نهاد و طبیعت بشری است نه دانش ناآزموده‌ای که صرفاً از لابه‌لای اوراق کتاب‌ها از ورای اقوال و روایت‌های دیگران به دست می‌آید. از این حیث، سعدی مانند هر متفکر و محقق راستین و هنرمند بزرگی برخوردار از آن نوع زندگی بوده که هایدگر (فیلسوف اگزیستانسیالست معروف آلمانی) «زندگی اصیل» می‌نامد و با تبیین مختصات و ویژگی‌هایش، آن را از «زندگی عاریتی» متمایز می‌کند.
خلاصه کلام آنکه مردم‌شناسی سعدی، تساهل و مدارا و روشن‌بینی و گستره و تنوع و عمق نگاه، میانه‌روی و دوری از افراط و جزم و جمود فکری، اجتناب از ظاهرپرستی و عیب‌بینی و رعایت جانب اعتدال و انصاف در سنجش رفتار انسان‌ها و از آدمیان متناسب با ظرفیت‌های ذهنی و سنخ روان‌شناختی آنها توقع داشتن و پذیرش محدودیت‌ها و کاستی‌ها و عذرهای آدمی، طنز و مطایبه و شوخ‌طبعی و خوشباشی و شور و سرزندگی و جمال دوستی و عشق‌ورزی و بهره‌جویی از مواهب و زیبایی‌های حیات و همچنین تأکید چشمگیر بر گشاده‌رویی و حُسن خلق در مراودات میان شخصی، همه این آموزه‌ها که به نوعی عناصر اصلی جهان‌نگری سعدی را شکل می‌دهد و در آثارش با بیانی فاخر و شیوا و رسا جلوه‌گر است  به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم، متأثر از جهانگردی‌ها و سیر و سیاحت‌های سعدی و حشر و نشر با انسان‌های مختلف در اقالیم گونه‌گون جغرافیایی و فرهنگی است.

٭ پی‌نوشت:
۱. آنچه در مکتوب حاضر از شایگان نقل شد برگرفته از نوشتاری است که بخشی از آن در نشریه بخارا (شماره۹۹) و بعدها به صورت کتابی مستقل به نام «پنج اقلیم حضور» از سوی انتشارات فرهنگ معاصر به چاپ رسیده است

منبع: روزنامه ایران

نظر شما