شناسهٔ خبر: 43638 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پديدارشناسی لحظه حال

خانواده‌اي را در نظر آوريم كه شامگاه در نشيمن خانه دور ميز شام نشسته‌اند. بطور عمومي و پيش از آنكه اين تصوير را بيشتر شرح دهم، لابد در ذهن مخاطب خانواده «بهنجار» تشكيل شده از پدر، مادر و تا همين چندي پيش دو فرزند كه ترجيحا يكي پسر است و ديگري دختر.

فرهنگ امروز/ محسن آزموده:

خانواده‌اي را در نظر آوريم كه شامگاه در نشيمن خانه دور ميز شام نشسته‌اند. بطور عمومي و پيش از آنكه اين تصوير را بيشتر شرح دهم، لابد در ذهن مخاطب خانواده «بهنجار» تشكيل شده از پدر، مادر و تا همين چندي پيش دو فرزند كه ترجيحا يكي پسر است و ديگري دختر.
 ممكن است در اين تصوير ذهني و هنوز تشريح نشده يك مادر بزرگ نيز حضور داشته باشد. اين يك خانواده «ايده آل» است، نخستين نهاد اجتماعي كه عموما انسان‌ها «به طور طبيعي» آن را تجربه مي‌كنند و معمولا گفته مي‌شود كه بسياري از اصول زندگي اجتماعي را طي آن و از خلال آن فرا مي‌گيرند. در تصوير مذكور خانواده مشغول صرف شام است. باز تصويري كه «معمولا» به ذهن متبادر مي‌شود، اين است كه پدر (شايد هم مادر بزرگ) در بالاترين جايگاه ميز نشسته است، دست راست او مادر است، به طوري كه به ديس غذا نزديك باشد، مادربزرگ يا در جايگاه مذكور براي پدر نشسته يا در جايي نزديك او. فرزند پسر و دختر نيز معمولا به ترتيب كنار مادر و پدر نشسته‌اند. چشم‌ها همه به دهان پدر دوخته است، مادر غذا را مي‌كشد، آدابي براي نشستن سر ميز شام بايد رعايت شود و هر كسي با هر شكلي از پوشش و سر و وضع حق حضور دور ميز شام را ندارد. هنوز هيچ صحبتي مطرح نشده است.
 همه به تجربه زيسته مي‌دانند كه صحبت كردن سر ميز شام آدابي دارد، با دهان پر نمي‌توان صحبت كرد، بزرگ‌ترها اجازه صحبت كردن مي‌دهند، هر چيزي نمي‌شود گفت، بيان هر كلمه و تعبيري امكان‌پذير نيست و...

شكلي جديد از خانواده
اين تصويرسازي را مي‌توان تا ساعت‌ها ادامه داد، درباره جنبه‌هاي مختلف آن صحبت كرد و حتي مرسوم بودن آن را به چالش كشيد، مي‌توان گفت كه ديگر تصوير رايج از خانواده‌ها اينچنين نيست، خانواده جديد شكل ديگري دارد، با قوانين و هنجارهاي متفاوت و... اما هدف از آن دقيقا اشاره به همين قوانين و هنجارها دارد.
اصولي معمولا نانوشته كه در طول تجربه زندگي دروني مي‌شوند و شبكه‌اي از مناسبات قدرت را بر مي‌سازند. به عبارت ديگر واكاوي تصوير مذكور از خانواده و تحليل مناسبات و روابط پرده از آن چيزي برمي‌دارد كه شبكه تودرتو و هزارپيچ قدرت در زندگي روزمره را بر مي‌سازد. قرار نيست (و معمولا نيز چنين است) سر ميز شام يك خانواده بحثي سياسي مطرح شود يا از سياست روز صحبتي به ميان ‌آيد يا حتي تحكم و خشونتي آشكار رخ بدهد، قدرت در زندگي روزمره خود را در ساده‌ترين چيزها نمايان مي‌كند، در شكل لباس پوشيدن، در چيدمان افراد دور ميز، در آرايش موها و ابرو و ريش، در اينكه چه كسي اول غذا بخورد و چه كسي بعد از او، در اينكه چه كسي حق دارد حرف بزند، در انتخاب كلمه‌ها و جمله‌ها، در انتخاب موضوعاتي كه سر ميز شام «مي‌توان» درباره آنها صحبت كرد، در اينكه «چگونه» و با چه تعابيري و تا كجا مي‌توان درباره اين موضوع‌هاي «مجاز» بحث كرد، در اينكه چه كسي حق دارد چه چيزي را براي خوردن انتخاب كند و چقدر مي‌تواند بخورد و...
قدرت در زندگي روزمره در واقع به شكل و نحوه تحقق اين مناسبات و روابط و محتواي نانوشته و ناگفته آنها اشاره دارد. در خانواده قرار نيست قانون اساسي نوشته شود، تفكيك قوايي به شكل عيني و مشخص و متمايز صورت گيرد، انتخاباتي برگزار شود و نهادهايي جداگانه براي اعمال خشونت و كنترل افراد در نظر گرفته شود. همه‌چيز به طور خودكار مشخص است و قدرت به شيوه‌اي سنتي اعمال مي‌شود.

قدرت در زندگي روزمره
اين اشكال متكثر و پيچيده قدرت شكل‌ها و شيوه‌هاي مقاومت خاص خودشان را نيز بر مي‌سازند. لازم نيست احزابي تشكيل شود يا اعتراضات سازماندهي شده صورت بگيرد، حتي نيازي به شبكه‌هاي زيرزميني مقاومت نيست، ضد قدرت خود را در ساده‌ترين رفتارها و گفتارها نشان مي‌دهد، در شكل لباس پوشيدن، آرايش مو، بي‌توجهي به صحبت‌هاي يكديگر، شكل اجراي فرامين، كم خوردن يا زياد خوردن، شكل نگاه كردن و...
تحليل مناسبات قدرت در زندگي روزمره، در واقع تصور رايج ما از قدرت به مثابه امري بيروني و متمركز در سازماني بيروني تحت عنوان نهادهاي مرسوم سياست را دگرگون مي‌كند، سازماني كه قدرت به شكل عمودي و از بالا با قانوني عموما مكتوب و به ميانجي نهادهاي كنترل و كانال‌هاي خشونت، اعمال مي‌كند. قدرت در زندگي روزمره به ديگر سخن خود را در همين شكل روابط افقي و پيوندهاي ساده و حتي به نظر عاطفي و احساسي نمايان مي‌كند. اين شكل‌هاي نمود و ظاهر شدن قدرت كه برآمده از اميال و آرزوها و خواست‌ها و سائق‌هاي رواني است، قطعا از نهادهاي بيروني متاثر است. يعني چنان نيست كه قدرت در زندگي روزمره ربطي به نهاد مرسوم و شناخته شده قدرت در بيرون و حتي ساير اشكال اعمال قدرت نداشته باشد. قدرت در زندگي روزمره در واقع از همه اينها متاثر است، امري برساخته (constructed) است و نسبتي مستقيم و بي‌ترديد با زمان و مكان دارد.

خانواده‌ «پاتريارچ»
 به همين خاطر است كه تحليل قدرت در مناسبات روزمره به سادگي و با تكيه بر ابزارهاي روش شناختي مرسوم در علوم سياسي امكان‌پذير نباشد، بلكه بايد به تاريخ رجوع كرد، به روانكاوي، به فلسفه، به جامعه‌شناسي و به حتي اقتصاد.
 به عبارت روشن‌تر تحليل قدرت در زندگي روزمره كاري سهل و ممتنع است، سهل است چون نمود مناسبات قدرت در زندگي روزمره همه جا آشكار است و در هر گفتار و كنشي خود را نمايان مي‌كند، اما ممتنع به نظر مي‌رسد، چون مناسبات قدرت در زندگي روزمره همچون نمودهاي اميال و خواست‌ها و آرزوها به هزاران شكل و رنگ تغيير چهره مي‌دهند، تحليل آنها نيازمند تفسير است، تفسيري مبتني بر تاريخ و جغرافيا و شرايط انضمامي ظهور و بروز رفتار و گفتار. به تصوير آغازين از خانواده باز گرديم، گفتيم شايد تصويري كه ما از خانواده‌اي «پاتريارچ» ترسيم كرديم، چندان خوشايند جامعه شناسان خانواده نباشد و با مشاهدات امروزين ايشان از خانواده همساز نباشد، يعني بگويند اتفاقا در خانواده جديد اولا آن هسته مركزي از ميان رفته و خانواده
تك قطبي با چالش مواجه شده و ثانيا مناسبات قدرت به شكل ديگري ترتيب يافته و شايد حتي بتوان از فرزندسالاري سخن گفت. فعلا كاري به صحت و سقم اين ادعاها نداريم و آنها را مفروضاتي ناسنجيده در نظر مي‌آوريم، اما تا جايي كه به بحث فعلي يعني قدرت در زندگي روزمره باز مي‌گردد، اتفاقا كار تحليل اين شعبه از قدرت به همين تحولات و دگرگوني‌ها ارتباط مي‌يابد. به عبارت ديگر فرضا تحولي از خانواده پدرسالار به خانواده فرزند سالار رخ داده باشد، كار تحليل قدرت در مناسبات روزمره به اين معنا است كه پاسخي به اين پرسش فراهم آورد كه ساز و كار اين تغيير چه بوده و چرا چنين شده و اساسا چه شرايطي چنين تحولي را ممكن ساخته است؟
تحليل قدرت در زندگي روزمره به بيان دقيق‌تر پديدارشناسي لحظه حال است، اما اين اكنون گسسته از گذشته و بريده از مكان (توپوس) رخ نمي‌دهد، حتي اگر به واقع گسستي باشد، اين گسست نسبت به امر تاريخي معنا‌دار مي‌شود و امكانات و نيروهاي خود را آزاد مي‌كند.

روزنامه اعتماد

نظر شما