شناسهٔ خبر: 43675 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فرهنگ علم کاسب کارانه شده است

ما می اندیشیم که علم را باید از آنها بگیریم و اینکه خودمان هم در تولید علم سهم داشته باشیم مطرح نیست و برایمان جا نیفتاده است.علاوه بر این، نوآوری و کار در مرزهای دانش و نیز کارآمدی علم اصلا مورد کمتر مورد توجه ما است!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ وقتی سخن از رشد و پیشرفت علمی است و قرار بر آن می شود تا چرخه تولید علم روغن کاری شده و روی ریل قرار بگیرد آنگاه سونامی سوالات رخ داده و پرسش های مختلفی پیش می آید تا با یافتن پاسخ آنها این روغن کاری و ریل گذاری با دقت و کیفیت هر چه بهتر رخ دهد. آموزش محوری یا پژوهش محوری نظام علمی هم از جمله این سؤالات است. اینکه بهتر است بر آموزش تمرکز داشته باشیم یا پژوهش مطلبی است که آن را در گفتگو با مهدی گلشنی، استاد دانشگاه به بحث و بررسی گذاشته ایم و مشروح آن از نظرتان می گذرد.

مهدی گلشنی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به این سوال که برای رشد و پیشرفت علمی و شتاب بخشیدن به چرخه تولید علم بهتر است نظام علمی ما آموزش محور باشد یا پژوهش محور؟، گفت: من معتقد هستم که هر دو باید باشد، کلاس لازم است چرا که بحث در آن صورت می گیرد و شخص در معرض افکار دیگران و تفکرات مختلف قرار می گیرد.

وی با بیان اینکه پژوهش بیشتر با تمرکز بر مطالعۀ شخصی صورت می گیرد، اظهار کرد: از این رو، وسعت نظر لازم را ندارد و باریک بینانه خواهد بود. من هم خودم این را به صورت عینی تجربه کرده ام و هم در سفر به آمریکا و انگلیس قبل از راه اندازی دوره دکتری فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف و بازدید از نزدیک به ۱۲ دانشگاه آمریکایی و چند دانشگاه انگلیسی به صراحت دریافتم؛ در صحبت با یک اخترشناس معروف انگلیسی که رئیس انجمن سلطنتی انگلیس بود نیز به اهمیت و اولویت هر یک از این نظام های علمی پی بردم.

گلشنی ادامه داد: در صحبت با آن اخترشناس گفتم در آمریکا هم شیوۀ آموزشی مرسوم است و هم پژوهشی، یعنی هر دو مطرح هستند اما در انگلیس افراد کمتر در کلاس درس حضور دارند و صرفاً پژوهشی را انجام داده و مدرک می گیرند. از او نظرش را درباره مزیت یکی بر دیگری جویا شدم. او در پاسخم گفت: اگر برای دانشجوی نابغه باشد سیستم انگلیس را می پسندم، اما برای دانشجوی متوسط و پایین تر، سیستم آمریکایی را ترجیح می دهم ، چون دانشجو حداقل هایی را یاد می گیرد و به حوزه محدودی که در آن مشغول است، اکتفا نمی کند و وضعیت دیگر حوزه ها را نیز درمی یابد.

عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف تاکید کرد: بنابر این، هر دوی این شیوه ها یعنی هم آموزش و هم پژوهش اهمیت دارند؛ البته این تا دوره دکتری تجویز می شود و لازم است که هر دوی اینها باشد، اما بعد از دکتر پژوهش اولویت دارد. بنابراین من به شدت با تک بُعدی بودن سیستم یعنی آموزش محور و پژوهش محور بودن مخالف هستم، چرا که این دو مکمل یکدیگرند.

این فیزیک‌دان و نظریه‌پرداز ایرانی در تشریح وضعیت علمی جامعه ایرانی بیان کرد: امروزه جامعه ما از نظر علمی، سطحی شده است، چراکه دانشجو وقتی به دورۀ دکتری می رسد تکلیف خود را در وهله نخست این می داند که صرفا مقاله بنویسد. از این رو، فهم واقعی قضایا، نوآوری، حل مسائل کشور و طرح نیازهای کشور و پاسخگویی به آنها در نظام علمیِ آموزشی و پژوهشی ما چندان مطرح نیست.

وی افزود: از این رو، به نظر می رسد باید انقلابی در تفکر در سطح دانشگاه های ایران به راه بیفتد تا هم نیازهای ملی و هم فهم خود علم مطرح باشد ، نه اینکه علم آموزی صرفا برای شغل و مقام و درآمد باشد. به عبارت بهتر باید دانشجو بخواهد چیزی از علم بفهمد و اگر قدرت دارد مرزهای علم را بشکافد و یا با پاسخگویی به نیازهای کشورش که به آن کمک کند؛ اما متاسفانه اکنون هیچ یک از اینها در کشور ما مد نظر نیست.

گلشنی در تشریح راهکارهایی که پژوهش ها را ناظر بر نیازها کرده و زمینه خروج از بحران های علمی را فراهم می کند، اظهار کرد: باید قوانینِ وضع شده برای ارتقای اساتید و فارغ التحصیل شدن دانشجویان برگرفته از فهم قضایا و با توجه به نیازهای ملی باشد . در واقع باید فرهنگ ما تغییر کند، چون مهمترین عنصری که کمبود آن هم در آموزش و پرورش و هم در دانشگاه های ما احساس می شود، فرهنگ است، چون فرهنگ مناسبی بر آنها حاکم نیست.

چهره ماندگار فیزیک در ادامه تاکید کرد: به عبارت بهتر فرهنگ علم به فرهنگ کاسبی و علم به دکان تبدیل شده است. از این رو، هم استادان باید کمک کنند و همه رسانه های عمومی باید روی این مسئله کار کنند تا علم تقدس خود را بیابد. اگرچه بخشی از علم منجر به درآمد می شود و افراد می توانند با آن امرار معاش کنند، اما هدف فقط این نیست. باید بین علم با بقالی فرق داشته باشد (البته قصد جسارت و توهین به این قبیل مشاغل را ندارم.)

وی با بیان اینکه علم در دین ما مقامی بالا دارد و از آن به نور یعنی روشنایی بخش تعبیر می شود، گفت: بنابر این، علم باید تحول آفرین باشد اما متاسفانه فرهنگ امروزی حاکم بر دانشگاه ها نه تحول آفرینی می کند و نه روحیه افراد را تغییر می دهد، چراکه هیچ گونه احساس هویت و تعلق به دِین به کشور را به همراه ندارد و با میراث گذشته ما بیگانه است. برای مثال اگر از دانشجویان درباره اشعار شعرای نامی پرسیده شود به ندرت با آنها آشنا هستند، در حالی که اگر روی فرهنگ کار شود وضعیت علمی ما هم متفاوت خواهد شد.

عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران در تشریح چرایی عدم صادرات علمی و روزآمد بودن پژوهش ها در ایران بیان کرد: این مشکل هم ناشی از دید محقرانه نسبت به خود است و این باور که همه چیز نزد غرب است. در واقع ما می اندیشیم که علم را باید از آنها بگیریم و اینکه خودمان هم در تولید علم سهم داشته باشیم مطرح نیست و برایمان جا نیفتاده است.علاوه بر این، نوآوری و کار در مرزهای دانش و نیز کارآمدی علم اصلا مورد کمتر مورد توجه ما است!

وی تاکید کرد: اما اگر به این سمت برویم که نیازهای جامعه برطرف شود، آنگاه هم واردات مختلف کاهش می یابد و هم صادرات علمی خواهیم داشت و خوداتکایی ما افزایش می یابد. نوعی علمی که ما فرا می گیرم متاثر از فرهنگ رایج است. اگر فرهنگ ما متفاوت بود می دانستیم که باید روی توانمندی های خود نیز حساب کنیم و از الف تا یاء را از غیر طلب نکنیم.

گلشنی با بیان اینکه تقریبا امروزه ما همۀ یافته های علمی را از بیرون وارد می کنیم، اظهار کرد: از این رو، باید در گام نخست در سطح کلان یعنی دولت رسیدگی شود که چه چیزهایی وارد می شود و چه چیز را خودمان می توانیم تولید کنیم و چه چیز را نمی توانیم، برای این مهم دولت باید با دانشگاه ها تعامل داشته باشد و از آنها بخواهد که نیازها را برطرف کنند.

این پژوهشگر فلسفه علم ادامه داد: اکنون در دانشگاه ها عمدتاً مسئله مقاله نویسی مطرح است نه چیزهای دیگر، در حالی که ممکن است کسی مقالاتش کم باشد اما بارهای ارزشمندی را از روی دوش جامعه برداشته باشد، از طرف دیگر ممکن است فردی علی رغم تعدد زیاد مقالات، تاثیری بر رشد و سرعت بخشیدن به چرخه علم کشور نداشته باشد. متاسفانه دانشگاهیان خودشان نیز سستی و تنبلی کرده اند، اگر آنها این مسائل را مورد بحث قرار می دادند، جو عمومی تغییر می کرد و وادارشان می کرد که کارهای دیگری انجام دهند.

وی درباره تاثیر تحول علوم انسانی و تولید علوم بومی بر عرضه علم ناظر بر نیازها تصریح کرد: به نظر می رسد اگر فرهنگ ما تغییر کند هم بُعد اسلامی نیازها برطرف می شود، هم نیازها تامین می گردد و هم تولید علم رخ می دهد. باید توجه داشت که قرآن صراحتاً از ما می خواهد که تحت سلطه نباشیم و یک جامعۀ علیا داشته باشیم؛ لذا باید این فرهنگ تفهیم شود به ویژه از دورۀ دبیرستان به بعد. آنگاه افرادِ خوداتکاء در نظام علمی تربیت می شوند، افرادی که دیگر دست نیاز به دیگران دراز نمی کنند و می دانند که می توانند آنچه را که اغیار از عهده اش برآمده اند، آنها نیز انجام دهند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پایان سخنان خود تاکید کرد: آموزش محوری نه تنها منجر به نوآوری نخواهد شد بلکه محدودکننده نیز است و کسی که فقط بر این محور حرکت می کند باید از تحولات جدید آگاه باشد و اگر روحیه پژوهشی نداشته باشد چیزهای جدید یاد نمی گیرد. از طرف دیگر، پژوهشگران باید اطلاعات کافی داشته باشند و از آنچه در حوزه های کاری نزدیک به حوزۀ خودشان می گذرد مطلع باشند، البته اگر کلاس های درس و بحث در کار باشد و در آن حاضر شوند از بسیاری از مسائل خارج از حوزۀ باریک تخصص خودشان نیز آگاه می شوند.

نظر شما