شناسهٔ خبر: 43716 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

میراث تولستوی در کریدور غیرممکن­‌ها

وزیر اسبق فرهنگ روسیه از جذابیت‌های فرهنگی امروز روسیه می‌گوید و در عین حال به این مسئله اذعان دارد که کشورش میراث‌دار خوبی برای فرهنگ و به ویژه ادبیات غنی آن نبوده است.

 

میخاییل شوید کوی

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ «میخاییل شوید کوی»، وزیر اسبق فرهنگ روسیه در گفتگویی با شورای امور بین‌الملل روسیه از جذابیت‌های فرهنگی امروز روسیه می‌گوید و در عین حال به این مسئله اذعان می‌کند که کشورش میراث‌دار خوبی برای فرهنگ و به ویژه ادبیات غنی آن نبوده است. متن این گفتگو در ادامه از نظر می‌گذرد:

* به نظر شما جذابیت‌های روسیه از بُعد فرهنگی در دنیای امروز چیست؟

۳۰ سال است که این سوال در ذهن من لانه کرده و مرا آزار می‌­دهد. دقیقاً ۳۰ سال است که به ترویج فرهنگ روسی در خارج از کشور و عکس آن مشغولم. از یک طرف خواسته­‌های دنیای غرب کاملاً روشن است: هنرهای قابل اجرا و بیش از همه موسیقی. باوجود اینکه روسیه در بسیاری از مسابقات مقام کسب نمی‌­کند، اما از هنری حیرت­‌انگیز و مکتب موسیقی غنی برخورداریم. با این وجود، مشکلاتی وجود دارند. امروز در چین ۵۰ میلیون نفر پیانو می­‌نوازند. در اصل اگر ۵۰ میلیون نفر در چین مشغول یادگیری نواختن پیانو باشند، در کشور ما باید ۵ میلیون نفر پیانو یاد بگیرند، اما آمار واقعی حاکی از ۵۰۰ هزار نفر محصل این رشته است. برای اجرای یک گروه ارکستر سمفونیک روی سِن، باید هر ساله ۱۰ هزار کودک وارد مدرسه موسیقی بشوند و این فقط برای یک گروه ارکستر است.

این موضوع برای من یک دغدغه است: من معتقدم که آنچه امروز باید حفظ و نگهداری شود، تحصیلات در بخش هنر است. مردم ما از نظر هنر به طور عمومی چندان رشد نکرده‌­اند و کیفیت هنر روند نزولی دارد. مردم به هنر رایج و از جمله کلاسیک رایج علاقه دارند. در خارج از کشور به باله روسیه، باله «بالشوی تئاتر»، «مارینسکی»، «نووسیبیرسک» و «کراسنویارسک» علاقه دارند. طبیعی است که اپرای روسی و موسیقی کلاسیک روسیه را می­‌خواهند. در حقیقت این موارد کارت ویزیت هنر ماست. والری گِریگی‌یِف و تئاتر ماریینسکی نشان داده‌­اند که توانایی رقابت با اپرا و باله بالشوی تئاتر را دارند. این دو مرکز نمایشی در فهرست بهترین مراکز اجرای اپرا در سطح دنیا قرار دارند.

ارکستر سمفونیک، ارکستر فیلارمونی لنینگراد، ارکستر سمفونیک بزرگ روسیه به نام یوروفسکی، ارکستر ماریینسکی و سایرین نیز در دنیا علاقه‌­مندان زیادی دارند. نمایشگاه‌­های موزه‌­های بزرگ از قبیل آرمیتاژ، روسکی موزه، موزه پوشکین و ترتیکوف همیشه با استقبال روبرو می‌­شوند. نمایش آثار تولستوی و چخوف و بعد از آنها پوشکین و گوگول همیشه با اقبال خوبی روبرو بوده و هست. ما کارنامه خوبی داریم، اما همیشه دغدغه اصلی ما بالابردن جایگاه هنر و ادبیات معاصر بوده است.

درباره سینما باید بگویم که من هم همچون بسیاری دیگر معتقدم سینمای روسیه به خاطر قالب روسی آن جذاب است و نه به خاطر استفاده از موضوعات هالیوودی. حتی با‌ هالیوود رقابت می­‌کند: فیلم «بچه­‌های شاد» اثر الکساندروف، «سیرک» یا «جنگ برای دفاع از سواستوپول» فیلم‌­های قابل رقابتی هستند. متاسفانه تماشاچیان امروز با سینمای آمریکایی بالا آمده‌­اند و غیر از آن را نمی‌­پذیرند.

من طرفدار این هستم که روسیه را در خارج از کشور معرفی کنیم، خطوط جدید آن را به دنیا بشناسانیم. ما حافظان خطوط فکری مشخصی هستیم، ارزش­‌های ما و اروپاییان با هم تلاقی دارند و در برخی مسائل از هم جدا می­‌شوند. روسیه به اعتقاد من یک کشور اروپایی است که خطوط فکری­‌اش را بر ارزش‌­های عمومی مسیحیت بنیان نهاده است. در ۲۵۰ سال گذشته تلاش ما در همین راستا بوده و نفی آن احمقانه به نظر می­‌رسد. عبارت «مسکو روم سوم است و بعد از آن نیست» حاکی از این حقیقت است که ما بخشی از اروپا و در عین حال بخش مهمی از آن هستیم.

* آیا می‌­توان گفت که ادبیات و سنت قوی تئاتر روسیه تداوم دارند؟

همکاران من از آژانس چاپ و نشر روسیه سیاست­‌های فعالی را برای بالابردن جایگاه نویسندگان امروز روسیه در جشنواره­‌های بزرگ، نمایشگاه‌­های کتاب و این دست برنامه‌­ها انجام می‌­دهند. ادبیات روسیه تنها ۲ درصد گردش کتاب در دنیا را به خود اختصاص می‌­دهد و بخش اعظم آن به ادبیات کلاسیک مربوط می­‌شود. امروز ما بیش از بیست نویسنده واقعی در بخش ادبیات معاصر داریم که باید آنها را به جامعه جهانی بشناسانیم.

ما باید یک مسئله ساده را درک کنیم: سنت برای جذابیت کافی نیست، نیاز به توسعه هست. ما تصور می­‌کنیم که میراث­‌داران برجسته تولستوی و داستایفسکی هستیم. اما اینطور نیست. ما وارثان خوبی برای آنها نبوده‌­ایم و خیلی چیزها را فراموش کرده‌­ایم. ما باید به تمام سنت­‌های هنر روسیه احترام بگذاریم. وقتی صحبت از هنر معاصر به میان می­‌آید، ما باید روسیه را به عنوان یک کشور در حال توسعه ببینیم. ما فقط کشور تولستوی و داستایفسکی نیستیم و نباید چنین موضعی داشته باشیم.

درست است که در کشور ما آندره روبلیوف (شمایل نویس قرن ۱۴)، دیونیسی (شمایل نویس قرن ۱۵) و غیره زندگی کرده‌­اند، اما باید نگاهمان به آینده باشد. نباید نگاهمان را به گذشته بدوزیم، چرا که آینده مهمتر است.

* آیا فرهنگ باید برای همه در دسترس باشد؟ امروز در روسیه برای بازدید از برنامه­‌های فرهنگی در روزهای تعطیل باید پول پرداخت کرد.

متاسفانه، این از فقر ماست. زمانی که سال ۲۰۰۸ بحران اقتصادی رخ داد، به اصرار نیکلای سارکوزی، دولت فرانسه تدبیری اتخاذ کرد که سن بازدید رایگان از موزه‌­ها را بالاتر ببرند. فرانسوی­‌ها به خوبی متوجه بودند که به زودی بیکاری در بین جوانان شایع می­‌شود و دولت باید فکری برای آن بکند. موزه­‌ها قیمت بلیت ها را بالا می‌­برند، چون نیاز به پول دارند. علاوه بر این، امروز سیاست سختگیرانه­‌ای رواج یافته و معیار سنجش فعالیت مدیر موزه، سطح درآمد موزه است. این سیاست در همه جا قابل اجرا نیست. زیرا همه موزه‌­ها بازدیدکننده زیاد ندارند.

من فکر می­‌کنم که سیاست­‌های اجتماعی حکومت باید در جهت نزدیک کردن هرچه بیشتر مردم با فرهنگ باشد. در قانون اساسی ما نوشته شده که روسیه یک حکومت اجتماعی است، زیرا بسیاری از برنامه‌­ها به صورت رایگان برگزار می­‌شوند. امروز ما با کمبود بودجه تئاتر، موزه و ارکسترها روبرو هستیم که باید به نوعی خود را نجات دهند. علاوه بر بحث مالی، بحث فهم و درک از موضوع هم وجود دارد. امروز قدرت درک افراد پایین آمده، زبان افت کرده، کدهای فرهنگی در حال تغییر هستند. کیفیت فرهنگ تا حد زیادی به قدرت درک مردم بستگی دارد و در این میان رسانه­‌های گروهی نقش بسیار مهمی دارند.

* آیا من درست متوجه شده‌­ام که امروز علاقه مردم به نمایشگاه­ها بیشتر شده است؟ نمایشگاه نقاشی والنتین سیروف در مسکو یا کلیپ پرسر و صدای ونگوک با استقبال زیادی روبرو شدند. من تصور می‌­کنم که علاقه مردم به نمایشگاه بیشتر شده، اما سواد فرهنگی مردم پایین­تر آمده است.

مشکل سواد فرهنگی مردم ارتباط مستقیمی با تحصیلات در مدارس دارد. من معتقدم که مدارس ما تا حد زیادی غیرانسانی شده‌­اند. مدارس دیگر کودکان را برای زندگی، هنر و فرهنگ آماده نمی‌­کنند، بلکه آنها را برای امتحان نهایی در پایان دوره تحصیلات عمومی آماده می­‌کنند. این دو مساله متفاوت است.

* خیلی­‌ها معتقدند که اینترنت مانع از رشد برنامه‌­های تلویزیونی و مطبوعات می­‌شود. آیا شما با این نظر موافق هستید؟

خیر، اصلاً. دلایل زیادی هم دارم. اولاً، تلویزیون چیست؟ وسیله‌­ای برای پخش یک سری برنامه که قدیمی­تر از اینترنت است. اما رسانه­‌های چاپی در کشورهای مختلف تفاوت دارند. نمی­‌توان گفت که در ژاپن اینترنت بد است، اما ژاپنی‌­ها به کتاب و روزنامه علاقه دارند و تیراژ روزنامه پایین نمی‌­آید. ژاپنی­ها ملتی هستند که بین سنت و مدرنیته توازن برقرار می­‌کنند. کاغذ گرما دارد، بی­‌دلیل نیست که روانشناسان توصیه می­‌کنند قبل از خواب کتاب الکترونیکی نخوانیم، زیرا خواب را بر هم می­زند، اما کتاب کاغذی اینطور نیست.

نظر شما