شناسهٔ خبر: 44171 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پورحسن: حذف فلسفه به مرگ حیات بشر می انجامد

پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی گفت: اگر سئوال شود که با حذف فلسفه چه خواهد شد؟ باید پاسخ داد که حذف فلسفه به مرگ حیات بشر می انجامد .

 

قاسم پورحسن

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  بیستمین همایش روز ملی بزرگداشت حکیم ملاصدرا به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا با حضور آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای رییس این بنیاد، رضا داوری اردکانی رییس فرهنگستان علوم و دیگر اساتید فلسفه از جمله کریم مجتهدی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، سید مصطفی محقق داماد و غلامرضا اعوانی در مجتمع فرهنگی آدینه آغاز شد. قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی در همایش فلسفه و جهان عاری از فلسفه با موضوع «عدالت و دنیای بی عدالت» سخنرانی کرد.

 

وی گفت: عنوان سخنرانی من انس کمتری با جهان عاری از فلسفه دارد. اولویت عدالت ممکن است یک رویکرد اخلاقی داشته باشد ولی من چنین منظوری ندارم. ما در فلسفه اسلامی مدعیات زیادی برای نیرومندی این فلسفه داریم ولی اگر سئوال شود که اگر فلسفه را حذف کنیم چه خواهد شد پاسخ این است که حذف فلسفه به مرگ حیات بشر می انجامد. این مرگ می تواند اضلاع مختلفی داشته باشد که یکی عدالت است.

پورحسن ادامه داد:سه رویکرد نسبت به عدالت وجود دارد. یک رویکرد فضیلت گرایانه است که تلقی من این است که اخلاق و فلسفه تابع قدرت فهمیده می شود و قدرت اجازه نمی دهد که عدالت به مفهوم فلسفی در میان بشر شکل بگیرد. این دیدگاه وجه وظیفه گرایانه را از عرصه عمومی گرفته است. نگاه دوم عدالت به مثابه انصاف است. من این عدالت را سود همگانی می یابم ولی اگر سود همگانی حاصل شود در حالی که گروهی زیان ببینند عدالت می تواند پاسخگوی این امر باشد. نگاه سوم، عدالت به مثابه ساختار بنیادین اجتماعی است. در این ساختار، عدالت اصل است و این گونه نیست که جامعه در وضعیت خرسندی قرار داشته باشد. فلسفه چگونه می تواند به ما تلنگری بزند که  اکنون می بینیم عدالت رایج در چیرگی قدرت تعریف می شود.

 استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی اضافه کرد: برای فیلسوفان اراده معطوف به قدرت از امر فلسفی مهمتر است. اگر عدالت رایج و مسلطی داشته باشیم ولی نتواند در اموری که در او چیرگی پیدا می کند، غلبه کند باید آن را اصلاح کنیم. حیات جمعی بشر بدون فلسفه نمی تواند درک عمیقی از عدالت و آزادی و صلح داشته باشد. غلبه تفکر جامعه شناسانه بر تفکر فلسفی وضعیت امروز ما را شکل داده است.به همین دلیل وقتی از عدالت صحبت می کنم آن را به مثابه بنیاد می گیریم که این با فلسفه ممکن است. اگر عدالت انصاف جمعی خردمندانه تعریف شود توافق توضیعی در جامعه شکل می گیرد که همه از آن خرسند هستند ولی این عدالت به معنای فلسفی نیست. حدیثی داریم که می گوید: حال مردم نیکو نگردد جز آنکه حاکمان نیکورفتار باشند.

پور حسن در پایان گفت: عدالت در تعریف فلسفی می تواند به همه فرصت برابر بدهد. هیچ انسانی حاضر نیست سود خود را فدای عدالت کند و منافع خود را پای فضیلت سقراطی فدا کند. جامعه امروز نابسامان است و هیچ راهی بجز پناه بردن به فلسفه ندارد. در نامه ۵۳ نهج البلاغه، امیرالمومنین(ع) خطاب به مالک می فرماید مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش.

جهانی عاری از فلسفه یعنی عقل هرگز در اندیشه هیچ کس وجود نداشته باشد

حسن بلخاری از دیگر سخنران این همایش بود که درباره موضوع «جهان معاصر نیازمند فلسفه یا فلسفه ها» سخنرانی کرد. وی گفت: عنوان بحث ما رویکردی به اهمیت فوق العاده فلسفه های مضاف و ضرورت پدری کردن فلسفه محض بر این فرزندان تنی یا به تعبیر برخی ناتنی است تا هم فلسفه فربه بشود و هم فلسفه های مضاف مشروعیت پیدا کرده و نسبت آنها با فلسفه روشن شود.

وی افزود: جهان عاری از فلسفه عنوانی به شدت ایهام برانگیز است. در سال ۱۹۲۶ رنه ماگریت اثری را خلق کرد که به عنوان مشهورترین آثار قرن بیستم مطرح است. تحت تاثیر این اثر، فلسفه وارد گود شد و میشل فوکو کتابی تحت عنوان همان اثر رنه ماگریت نوشت. اثر ماگریت ساده بود و شرحی در زیر آن نوشته شده بود. او تصویر چشم نوازی  از یک پیپ را کشیده بود و زیر آن نوشت این یک پیپ نیست.در تمدن ما تصویر به استخدام کلمه درآمد ولی در غرب کلمه در خدمت تصویر درآمد و فرهنگ ما و غرب نسبت کلمه و تصویر نسبت هم افزایانه بود. اینجا کلمه ضد تصویر عمل می کرد لذا این آغاز نوعی حیرت است که خیلی مهم است.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: ظاهرا عنوان همایش به این خاطر انتخاب شد که تلنگری باشد چرا که جهان میل ضد فلسفی یافته است. گاه شما نمی توانید کلام خود را مستقیم عنوان کنید و برای غلبه بر عادت باید عکس العملی کرد که حیرانی بوجود بیاورد. «رب زدنی فیک تحیرا» گاهی در جامعه ای که اندیشدن را به عادت گرفته است وجود چنین تلنگرهایی لازم است.جهان عاری از فلسفه می خواهد بگوید که جهان بدون فلسفه را نمی توان متصور بود. فلسفه گره ای از گره های بشر می تواند باز کند. فلسفه اندیشه ورزی است. اگر بنیاد فلسفه بر عقل باشد جهان عاری از فلسفه در مخیله هیچ انسانی معنا نخواهد داشت. تصور جهانی عاری از فلسفه یعنی عقل هرگز در اندیشه هیچ کس وجود نداشته باشد. عقل و اندیشه جایگاهی ویژه ای دارد به شرط اینکه مراتب آن را بشناسیم.

مدیر گروه مطالعات عالی هنر در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران در پایان گفت: رسول اکرم(ص) خطاب به امیرالمومنین(ع) فرمود: اگر دیدی مردم به حضرت حق تقرب می جویند تو به انواع عقل به حق تقرب جو زیرا به این صورت از آنها سبقت می گیری. کلمه انواع عقل که در حدیث آمده است تقریر نبوی از مراتب عقل است. علی(ع) سنبل بی نهایت عقل است. عقل مقام فاخر بشریت است. جهان در حال ورود به عرصه نوینی است. جایگاه فلسفه در عرصه ها و علوم مختلف خیلی مهم است که فلسفه باید جدی تر در نقش پدری برای فلسفه های مضاف عمل کند.

نظر شما