شناسهٔ خبر: 44447 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

تاملی بر پدیدارشناسی هنر - نقاشی (۴)؛

نتایج بحث؛ تحقق حقیقت در هنر

هنر نقاشی یک اثر هنری بر پایه‌ی معنای عالم بنیان می‌گیرد. در هر اثر هنری حقیقت شیء‌‌ در اثر به ظهور می‌رسد ... و عالمی بنیان نهاده می‌شود و به بیانی لایه‌های پدیدار شده و به ظهور می‌آید (هایدگر, اثر هنری و حقیقت). این ظهور و پدیدار هایدگری را می‌توان به نامستوری و یا کشف حجاب تفسیر کرد؛ تحقق حقیقت نیز در واقع همین نامستوری و انکشاف و پدیدار آمدن است و از این طریق است که در اثر هنری حقیقت تحقق می‌یابد.

 

فرهنگ امروز/ حامد گنجعلی‌خان حاکمی:

 

نتایج و جمع‌بندی:

 

 

حصول معقول جنبه‌ی عینی[i] مسئله

هوسرل از پدیدارشناسی هم روش، هم اصول و مبادی فلسفی را در نظر دارد. اساس روش پدیدارشناسی فرایند‌ تحویل‌[ii] است؛ تحویل دو مرحله دارد، یکی تحول مثالی[iii] و دوم تحویل مبتنی بر پدیدارشناسی؛[iv] بدین معنا که نسبت به موضوعات وضعیت‌ تاریخی، زمانی، روان‌شناسی و هر چیز دیگر را بایستی کنار گذاشت و بدون هیچ پیش‌فرضی به خود مسئله بپردازیم؛ در‌ پدیدارشناسی به آن روی آوردن به خود اشیا[v] گفته می‌شود. برای روی آوردن به خود اشیا ابتدا‌ تعلیق‌ حکم‌های[vi] چندگانه مطرح می‌شود، تعلیق (اپوخه) به معنای کنار گذاشتن عادات‌ فکری‌ روزمره است. در دومین مرحله که تحویل مثالی نام دارد، وجود متعلقات شهود تجربی فردی در بین‌الهلالین[vii] قرار‌ می‌گیرند، یعنی آن در نظر گرفته نشده و توجه کاملاً به‌ ماهیت[viii] اینکه آن شیء چه چیزیست معطوف شده است. نتیجه‌ی این مراحل خارج شدن‌ انسان از وضع طبیعی[ix] و کسب وضع تحقیقی است که‌ همان‌ وضع پدیدارشناسی می‌باشد.

 

حصول جنبه‌ی ذهنی[x]

پس از تعلیق، اپوخه و تحویل، به‌ صورت معقول یک ماهیت رسیده‌ایم؛ نسبتی بین ما‌ و صورت معقول حادث شده است، در‌ حدوث‌ نسبت‌ نفس‌ ما‌ آن صورت معقول را مقصود قرار داده[xi] و از این طریق به پدیدار آمدن و ظهور و شهود ذوات[xii]‌ دست می‌یابد. این مرحله‌ی دوم را هوسرل تحویل‌ استعلایی‌ پدیدارشناسی[xiii] می‌نامد. ذات و ماهیت چیزها دو جنبه‌ی عینی و ذهنی دارد؛ جنبه‌ی عینی با تحویل مثالی و جنبه‌ی ذهنی با تحویل پدیدارشناسی به دست می‌آید. بعد از صرف‌نظر جهات روان‌شناسی، تاریخی، زمانی و... یک مسئله به نفس ماهیت و ابژه‌ی ذات آن می‌رسیم، در این توجه‌ ذات و ماهیت حقیقی پدیدار می‌شود.

 

منظور از پدیدارشناسی- هنر و مسئله‌ی تحویل‌ استعلایی‌ پدیدارشناسی

می‌توان روش پدیدارشناسی را در بررسی تئوری هنر یا مسئله‌ی زیبایی‌شناسی[xiv] اعمال و به‌ تعریف‌ و تحدید هنر، بیان ذات و ماهیت آن، تبیین و توضیح تجربه، سیر هنری و چگونگی تکوین آثار هنری، نقد و بررسی آثار و نحوه‌ی‌ تأثیر آن‌ها بر مخاطبین پرداخت. تأثیر پدیدارشناسی بر آرای مباحث نظری هنر[xv] مشخص می‌کند که چگونه تئوری‌های‌ پیشین نظم و ساختاربندی شده‌اند. بر مبنای پدیدارشناسی به تفهم[xvi] و دریافت[xvii] آثار هنری می‌توان نایل شد. مخاطب با ورود به جهان اثر هنری ارتباط پدیدارشناسی و هنر را به مباحث هرمنوتیک،[xviii] تفسیر و دریافت هنر مربوط می‌کند. هدف از عنوان پدیدارشناسی و هنر این است که چگونه با اعمال روش پدیدارشناسی می‌توان موانع تفهم و دریافت آثار هنری را از میان برداشت و تقربی‌ به‌ معانی و به عالم هنر پیدا کرد و از این طریق چگونه می‌توان به تفسیر و تفهم هنر و آثار هنری دست یافت. در روش پدیدارشناسی ابتدا تعلیق حکم‌های چندگانه انجام می‌شود و کلیه مسائل مربوط به عادات فکری کنار گذاشته می‌شود. پدیدارشناس با صرف‌نظر از احکام مربوط به روان‌شناسی هنر، زمینه‌های تاریخی و اجتماعی هنر و کنار گذاشتن کلیه اقوال فلاسفه قبلی و در پرانتز قرار دادن متعلقات شهور تجربی مستقیماً به خود چیزها روی می‌آورد و توجه صرفاً به خود ماهیت‌ اثر‌ جلب می‌شود؛ نتیجتاً، تحویل به مثال[xix] صورت‌ گرفته‌ و به تحویل استعلایی پدیدارشناسی می‌رسیم که در آن با مقصود قرار گرفتن معتقلات حاصل از تحویل به مثال، ذات و ماهیت‌ اشیا‌ و امور پدیدار می‌شود.

 

تحویل به مثال در حوزه‌ی هنر

تحویل به مثال در مسائل مربوط به شاخه‌ی هنر با حصول تحویل استعلایی پدیدارشناسی خودبه‌خود[xx] انجام می‌شود؛ تحویل‌ به‌ ‌‌مثال‌ یعنی از اعتبار انداختن از وجود خارجی‌ انضمامی[xxi]‌ اشیا و از این طریق رسیدن به شهود ذوات حقیقی آن‌ها میسر می‌شود. در هنر وجود‌ واقعی[xxii]‌ پدیدارها در نظر گرفته نمی‌شود، در نتیجه تحویل به مثال خود‌به‌خود‌ صورت‌ می‌پذیرد. هوسرل در کتاب معانی[xxiii] در مبحث قوه‌ی خیال و ارتباط پدیدارشناسی با‌ استتیک، نظر خود را با تعبیر به‌صورت تعلیق و بی‌طرف درآوردن[xxiv] بیان می‌کند که مقصود‌ او تعلیق وضع واقعیت و عدم اعتبار وجود خارجی است. اگر هنرمند در‌ مسیر رئالیسم‌ یا در مسیر آبستره کامل قرار داشته باشد، مثالی بودن آثار خلاق و ارتقا‌ یافتن به یک واقعیت مثالی را نمی‌تواند در نظر نگیرد و انکار کند. هوسرل تحویل به مثال (تعلیق وضع واقعیت) را همانند روش فلسفه می‌داند. تأکید بر خودبه‌خودی بودن تحویل به مثال‌ در‌ حوزه‌ی هنر به این معناست که هر جا تجربه‌ای حاصل‌ از‌ مواجهه با هنر پیش بیاید، پیش‌تر با در پرانتز‌ گذاردن (عدم‌ اعتبار وجود اشیا) یا همان تعلیق[xxv] همیشه صورت یافته است. در پدیدارشناسی ابژه زیبایی‌شناختی شی‌‌ء هنری[xxvi] که اثر‌ هنری[xxvii]‌ از مصادیق آن می‌باشد، متعلق به زیبایی‌ طبیعی است و از تجربه‌ی زیبایی‌شناختی ذوقی[xxviii] و‌ از حضور مبتنی بر سیر‌ هنری تفکیک‌ می‌گردد. همچنین تحلیل و بررسی روشمند تکوین زیبایی‌شناختی و بحث درباره‌ی نقادی و تبیین‌ تجربه‌ی زیبایی‌شناختی،‌ کامل‌کننده‌ی تحلیل پدیدارشناسی است. عناصر تجربه‌ی‌ زیبایی‌شناختی ذوقی شامل تجربه‌ی هنرمند‌، نحوه‌ی حضور و میل او به تجربه‌ی مخاطب است. در پدیدارشناسی ابژه زیبایی‌شناختی شی‌ء هنری و پدیدارشناسی تجربه‌ی زیبایی‌شناختی و حضور هنرمند که بر اساس آن اثر هنری پدید می‌آید، با‌ مباحث پدیدارشناسی مرتبط است. تحلیل‌ و چگونگی تکوین اثر‌ هنری‌ و نقادی و تبیین تجربه‌ی زیبایی‌شناختی و حضور هنرمند به ‌طور غیرمستقیم به پدیدارشناسی مربوط می‌شود. تحلیل و چگونگی تکوین ابژه زیبایی‌شناختی شی‌ء هنری که به بیان ساختار اثر هنری و چگونگی‌ پیدایش‌ آن‌ می‌پردازد در‌ شاخه‌ی استتیک است؛ تحلیل‌ اثر‌ هنری، چگونگی تکوین و نقادی، تبیین تجربه‌ی زیبایی‌شناختی و حضور هنرمند از پدیدارشناسی تجربه هنری فراتر رفته و در نظریات اگزیستانسیال و سیر هنری مربوط می‌شوند. فراموش نکنیم که تجربه‌ی هنری مربوط به توجه به خود ذات ابژه‌ی زیبایی‌شناختی که مستقیماً در حوزه‌ی پدیدارشناسی قرار دارد با تحویل به مثال ممکن می‌شود. با تحویل به مثال وضع واقعیت معلق شده و نظر ما متوجه آنچه که هنرمند اراده کرده، معطوف‌ می‌شود؛‌ در چنین حالتی تحویل دوم یعنی تحویل استعلایی پدیدارشناسی عملی می‌شود، مشخصاً در فرایند تحویل به مثال صورت کلی‌ از یک شیء یا امر در آگاهی ما ایجاد می‌شود که‌ متعلق‌ قصد‌ و التفات[xxix] ثانوی نفس واقع می‌شود و با حدوث نسبت بین این متعلق (ابژه) از طرفی و ‌‌آگاهی‌ ما از طرف دیگر است که معنای اثر هنری بر ما پدیدار می‌شود؛ از این طریق‌ به‌ عالم‌ هنرمند راه می‌یابیم و هدف هوسرل از پدیدارشناسی در واقع، پدیدار شدن و به ظهور آمدن متعلقلات بی‌واسطه‌ی‌ آگاهی است.

روی کردن به هنر از دیدگاه پدیدارشناسی این‌گونه است که باید اجازه داد خود اثر هنری و ماهیت آن و عالمی که در آن بنا شده به دور از زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی، جنبه‌های روان‌شناختی هنرمند که جملگی به وجود خارجی انضمامی[xxx] آن مربوط می‌شود، پیدایش و تکوین‌ آن‌ بر آگاهی ما پدیدار شود و خود را بنفسه به نمایش درآورد. پدیدارشناسی بدان معناست‌ که‌ بگذاریم‌ تا آنچه خود را می‌نمایاند، بدان‌ نحو‌ که‌ خود را از خود نمایش می‌دهد، دیده شود.

پدیدار ابژه‌ی زیبایی‌شناختی که در آثار پدیدارشناسی خصوصاً به‌ آثار‌ هنری‌ اطلاق می‌شود نزد خودآگاهی و از این طریق حدوث نسبت التفاتی و مقصود واقع شدن به قصد ثانوی، ما را به عالم هنر‌ و هنرمند‌ وارد می‌کند. اثر هنری خودبه‌خود، عینی زیبایی‌شناختی شیئی هنری نیست، اثر هنری تنها آن‌ هنگام‌ که چون پدیداری به حضور می‌آید عینی زیبایی‌شناختی است؛ شخص می‌تواند از یک ابژه‌ی زیبایی‌شناختی بالقوه سخن‌گوید که تنها هنگامی که بر بیننده مخاطب ظاهر می‌شود، بالفعل می‌شود.

بدین‌‌ترتیب که ابژه‌ی زیبایی‌شناختی، شیء هنری با اشیا دیگر تفاوت کلی دارد، این تفاوت در این است که‌ ابژه‌ی زیبایی‌شناختی‌ همواره عالمی را به ظهور می‌رساند که به بیان سارتر وجود فی‌نفسه مربوط‌ به‌ نمایانندگی[xxxi] اثر را با وجود لنفسه مربوط به آگاهی[xxxii] تلفیق‌ می‌کند. ابژه‌ی زیبایی‌شناختی‌ متضمن اعماق نامحدودی است که با اعماق وجود ما سخن می‌گوید. به بیان سارتر، وجود‌ فی‌‌نفسه و لنفسه در اثر هنری وحدت یافته و اجزا و عناصری‌ که‌ با‌ هم آمده‌اند در اتحادی مبتنی بر صورتی کلی[xxxiii] قرار می‌گیرند؛ و به قول هوسرل، ابژه‌ی زیبایی‌شناختی اثر‌ هنری در‌ برابر ما همچون شیئی ظاهر می‌شود که نه موجود است و نه‌ موجود‌ نیست. موجودیت‌ آن شبه‌موجودیت[xxxiv] است، به‌نحوی‌که گویی ما در وجود حقیقی آن تصرف کرده و آن را‌ اعتبار‌ نمی‌کنیم (جمادی & علیا, زمینه و زمانه پدیدارشناسی: جستاری در زندگی و اندیشه های هوسرل و هایدگر, ۱۳۹۲)‌. مایکل‌ دافرن در کتاب‌ پدیدارشناسی تجربه‌ی زیبایی‌شناختی، ‌ابژه‌ی زیبایی‌شناختی شیء هنری را به‌صورت شبه‌‌سوژه[xxxv] یعنی موجودی که نه سوژه کامل‌ است‌ و نه ابژه کامل پس شبه‌موجود است، تفسیر می‌کند. فیلسوف ایتالیایی جیانی واتیمو[xxxvi] نیز ‌ ‌در کتاب پایان تجدد[xxxvii] بیان می‌دارد که اثر‌ هنری به چیزی که صرفاً موجودیت‌ دارد غیرقابل‌ تحویل است و این امر از شبه‌سوژه بودن اثر معلوم می‌شود، به‌طوری‌که اثر‌ هنری‌ نمی‌گذارد تا همچون یک شیء (معمولی) در عالم‌ به‌حساب آید، بلکه خود را‌ همچون‌ نظرگاهی عام و بدیع‌ بر عالم به نمایش می‌گذارد.

پدیدارشناسانی همچون ژان‌ پل‌ سارتر، مایکل دافرن، موریس‌ مرلوپونتی‌ و رومن اینگاردن‌ که طرح مسئله‌ی عالم[xxxviii] کرده‌اند، تحت‌تأثیر مارتین هایدگر بوده‌اند. هایدگر در کتاب وجود و زمان به طرح مسئله‌ی عالم می‌پردازد و عالم‌ داشتن را‌ از اوصاف ذاتی دازاین می‌داند؛ اما پس از‌ گشت، چون‌ به‌ طرح‌ مسئله‌ی عالم می‌پردازد، آن را فتوح[xxxix] وجود می‌داند. هایدگر در سرآغاز اثر هنری (هایدگر, منشا اثر هنری)‌ عالم مشخصاً در‌ برابر مفهوم ارض قرار می‌دهد: انسان در-عالم است‌ و بر-زمین؛ این عبارت یعنی چگونه انسان در وجود سکنی می‌گزیند. هایدگر در‌ هستی و زمان (هایدگر, هستی و زمان)، «در-عالم-بودن»، همانا ساختار اگزیستانس انسان است. انسان صرفاً‌ از‌آن‌‌جهت‌ که‌ اگزیستانس‌ دارد -یعنی در حقیقت «وجود» تقرر می‌یابد- در عالم یعنی در فتوح وجود است. یک اثر هنری بر پایه‌ی معنای عالم بنیان می‌گیرد. در هر اثر هنری حقیقت شیء‌‌ در اثر به ظهور می‌رسد ... و عالمی بنیان نهاده می‌شود و به بیانی لایه‌های پدیدار شده و به ظهور می‌آید (هایدگر, اثر هنری و حقیقت). این ظهور و پدیدار هایدگری را می‌توان به نامستوری و یا کشف حجاب تفسیر کرد؛ تحقق حقیقت نیز در واقع همین نامستوری و انکشاف و پدیدار آمدن است و از این طریق است که در اثر هنری حقیقت تحقق می‌یابد.

 

ارجاعات:

 


[i] objective

[ii] process of reduction

[iii] Eidetic

[iv] phenomenological

[v] Back To The Things-Themselves

[vi] exoxn

[vii] Bracketing

[viii] Whatness

[ix] Natural standpoint

[x] Subjective

[xi] Intentiomulity

[xii] Essences

[xiii] phenomenological reduction Transcendental

[xiv] Aesthetics

[xv] Aestheticsans

[xvi] understanding

[xvii] Reception

[xviii] Hermeneutics

[xix] Eidetic reduction

[xx] Spontaneously

[xxi] concrete

[xxii] real

[xxiii] Ideas

[xxiv] Neutrality modification

[xxv] Epoche

[xxvi] Asethetic object

[xxvii] Work of Art

[xxviii] Asthetic experience

[xxix] intentional object

[xxx] Concerete

[xxxi] presentation

[xxxii] Consciousness

[xxxiii] gestalt

[xxxiv] quasi-being

[xxxv] subject -quasi

[xxxvi] Gianni vattimo

[xxxvii] The End of Modernity

[xxxviii] World

[xxxix] openness

 

منابع ذکرشده:

..., ن. ه. (۱۳۹۳). هرمنوتیک مدرن (گزینه جستارها) (نسخه ۹). (ب. احمدی, م. مهاجر, & م. نبوی, مترجم) مرکز.

۱, Q. (بدون تاريخ). Tomkins, ۱۸۵.

اصل طرد پاولی. (۲۰۱۶). بازیابی از https://fa.wikipedia.org/wiki/%D۸%A۷%D۸%B۵%D۹%۸۴_%D۸%B۷%D۸%B۱%D۸%AF_%D۹%BE%D۸%A۷%D۹%۸۸%D۹%۸۴%DB%۸C

Andre, M. (۱۹۷۴). La tete d' obsidienne. Broché&Cartonné.

Benjamin, W. (۲۰۰۰). L'Œuvre d'art à l'époque de sa reproductibilité technique. ص. ۷۱-۷۳,۷۵. بازیابی از https://fr.wikipedia.org/wiki/L'%C۵%۹۲uvre_d'art_%C۳%A۰_l'%C۳%A۹poque_de_sa_reproductibilit%C۳%A۹_technique

Commetti, J., Morizot, J., & Pouivet, R. (۲۰۰۰). question d'esthétique. question d'esthétique, ص. ۵۱.

Danto, A. (۱۹۸۹). LA TRANSFIGURATION DU BANAL Une philosophie de l'art. Seuil: philosophie de l'art.

Denis, M. (۱۸۹۰). Difinition du néo-traditionalisme. Le Ciel et l'Arcadie, llermann, ۵. بازيابي ۱۹۹۳

Dufrenne, M. (۱۹۷۶). OEuvre et non-aeuvre. Esthetique et philasophie, ۲, ۱۷۴.

Dufrenne, M. (۱۹۹۲). Phenomenologe de l'experience esthetique. PUF, ۱, ۱۹۷.

Genette, G. (۱۹۹۴). L'œuvre de l'art, immanence et transcendance. Philosophiques-Poétiques, ۲۶(۱) , ۱۱۱-۱۱۵. doi: ۱۰.۷۲۰۲/۰۰۴۹۵۵ar

Genette, G. (۲۰۱۰, ۰۴ ۲۲). L'Oeuvre de l'art. Poétique-, ۸۱۶. بازیابی از http://www.seuil.com/livre-۹۷۸۲۰۲۱۰۲۲۵۲۰.htm

Goodman, N. (۲۰۰۵). quand y a-t-il art? Manières de faire des mondes, chap. IV. بازیابی از https://www.academia.edu/۷۳۱۶۰۰۶/La_philosophie_de_lart_de_Nelson_Goodman_

Hegel, Q. (بدون تاريخ). Esthetique.

Heidegger, M. ( publication in ۱۹۵۰ and again in ۱۹۶۰). The Origin of the Work of Art/Der Ursprung des Kunstwerkes. reclam.

Heidegger, M. (۱۹۶۲). L'origine de l'aeuvre d'art. (Gallimard, & coll, تدوين كنندگان) Tel.

Heinich, N. (۱۹۹۸). Le Triple jeu de l’art contemporain. Paris,: Espace Art actuel-coll. Paradoxe.

J.Lacoste, C. (۱۹۸۶). L'idee de beau. Bordas.

Merleau-ponty. (۱۹۶۲). p.vii.

Merleau-Ponty, M. (۱۹۶۴). Le visible et l'invisible. Le visible et l'invisible (ص. ۲۵۲). در Gallimard, coll, Tel.

Merleau-Ponty, M. (بدون تاريخ). L'aeil et l'esprit. Gallimard, ۷۰-۷۱.

Nietzsche, F. (۱۹۸۹). Le Gai Savoir. (M. Montinari, M. Buhot de Launay, G. Colli , تدوين كنندگان, & P. Klossowski, مترجم)

Panofsky, E. (۱۹۶۹). L'histoire de l'art est une discipline humaniste. Gallimard, ۲۸.

Plotin. (۱۹۹۱). Enneades. (P. Mathias, & Pocket, مترجم) Agora.

Pouivet, R. (۲۰۱۰). L’ontologie de l’œuvre d’art. Ajouter au panier-Vrin - Essais d’art et de philosophie.

Quoted. (۲۰۰۱, june ۶). Portrait of the Artist as a Young Peacock. ۱.

Sakurai, J. (۱۹۶۷). Advanced Quantum Mechanics.

Sauvanet, P. (۲۰۰۴). Element d'esthetique. (C. Ellipses, تدوين) Domaines Philosophiques, ۷۳-۹۲.

Shankar, R. (۱۹۹۴). Principles of Quantum Mechanics (نسخه ۲). Plenum.

tomkins, Q. i. (بدون تاريخ). Tomkins, ۱۸۵.

tomkins, Q. i. (بدون تاريخ). tomkins. ۱۸۲.

Valery, P. (بدون تاريخ). Leonars et les philosophes. Variete in OEuvres, ۱, ۱۲۴۰.

Warhol, A. (۲۰۰۷, November ۲۷). Campbell's Soup Cans. بازیابی از Wikipedia contributors: http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Campbell%۲۷s_Soup_Cans&oldid=۱۷۳۷۸۴۱۸۳

Wölfflin, H. (۱۹۹۷). Principes fondamentaux de l'histoire de l'art. PARCOURIR LES COLLECTIONS, ۱۰۵, ۷۸-۸۲. بازیابی از http://www.persee.fr/doc/litt_۰۰۴۷-۴۸۰۰_۱۹۹۷_num_۱۰۵_۱_۲۴۳۳

احمدی, ب. (۱۳۸۹). ساختار و هرمنوتیک (نسخه ۱). تهران: گام نو.

احمدی, ب. (۱۳۹۳). آفرینش و آزادی (نسخه ۷). تهران: مرکز.

احمدی, ب. (۱۳۹۳). هایدگر و پرسش بنیادین. تهران: مرکز.

احمدی, ب. (۱۳۹۴). ساختار و تأویل متن. تهران: مرکز.

احمدی, ب. (بدون تاريخ). هایدگر و تاریخ هستی (نسخه ۷). مرکز.

اکو, ا. (بدون تاريخ). نشانه‌شناسی. (پ. ایزدی, مترجم) تهران: ثالث.

الاخوند خراسانی, م. (ه. ق ۱۴۰۶). حاشیه کتاب المکاسب. (م. شمس الدینی, تدوين) تهران: وزارت ارشاد اسلامی.

الانصاری, ا. (۱۳۷۰ ه. ش). المکاسب. قم: امیرالمؤمنین.

آلن, گ. (۱۳۹۲). بینامتنیت. (پ. یزدانجو, مترجم) تهران: مرکز.

امامی, س. (۱۳۴۰). حقوق مدنی ج ۱. تهران: کتابفروشی الاسلامیه.

امیرخانلو, م. (۱۳۹۰, پاییز و زمستان). بررسی و نقد چند تعریف از مفهوم فراساختنی بودگی. فلسفه و کلام، منطق پژوهی, ۴, ۱-۲۲.

ایگلتون, ت. (بدون تاريخ). پیش درآمدی بر نظریه ادبی (نسخه ۲). (ع. مخبر, مترجم) تهران: نی.

بارت, ر. (۱۳۹۳). نقد و حقیقت (نسخه ۶). (ش. دقیقیان, مترجم) تهران: مرکز.

بارت, ر. (بدون تاريخ). آیا نقاشی یک زبان است؟.

بودریار, لیوتار, واتیمو, دلوز, نگری, هارت, . . . دریدا. (بدون تاريخ). سرگشتگی نشانه‌ها (نمونه هایی از نقد پسامدرن). (م. حقیقی, مترجم) تهران: مرکز.

پازوکی, ب. (۱۳۸۶, آذر و دی). پدیدارشناسی هوسرل و نقاشی معاصر. هنر و معماری، پژوهشنامه فرهنگستان هنر, ۶, ۶۹-۸۴.

پاکباز, ر. (۱۳۸۱). دایره‌المعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر.

پاکزاد, م. و. (بدون تاريخ). والتر بنیامین. مجله ارغنون.

پالمر, ر. (بدون تاريخ). علم هرمنوتیک (نسخه ۱). (م. حنایی کاشانی, مترجم) هرمس.

پالمر, ر. (بدون تاريخ). علم هرمنوتیک. (ت. س. کاشانی, تدوين) نشر هرمس.

تودوروف, ت. (بدون تاريخ). بوطیفای ساختارگرا. (م. نبوی, مترجم) ترهان: آگه.

جعفری لنگرودی, م. (۱۳۸۰). فلسفه حقوق مدنی. تهران: کتابخانه گنج دانش.

جمادی، س. (۱۳۸۶, بهمن و اسفند). پدیدارشناسی هگل و هایدگر و هنر مدرن. هنر و معماری، پژوهشنامه فرهنگستان هنر، ۷, ۳۴-۵۵.

جمادی, س. (۱۳۸۶, بهمن و اسفند). پدیدارشناسی هگل و هایدگر و هنر مدرن. پژوهشنامه فرهنگستان هنر, ۷, ۳۴-۵۵.

جمادی, س. & علیا, م. (۱۳۹۲). زمینه و زمانه پدیدارشناسی: جستاری در زندگی و اندیشه‌های هوسرل و هایدگر. تهران: ققنوس.

جواری, م. (۱۳۸۰, پاییز). نگاهی به تئوری زیباشناسی آدرنو. فلسفه و کلام، علامه, ۱, ۱۶۷-۱۸۲.

خوئی, س. (۱۳۹۳). مصباح الفقاههفی المعاملات. الفقاهه.

رشیدیان, ع. (۱۳۹۴). هوسرل در متن آثارش. تهران: نی.

رضایی مهوار, م. (۱۳۸۷). کارکرد نشانه‌شناسی فرهنگ و هنر در دیدگاه رولان بارت. http://www.dilmun.ir/articles۳.htm.

زهاوی, د. (۱۳۹۳). پدیدارشناسی هوسرل. (م. صاحبکار ساده, & ا. واقفی, مترجم) تهران: روزبهان.

ژیژک, ا. (۱۳۹۲). کژ نگریستن. (م. اسلامی, & ص. نجفی, مترجم) تهران: رخ داد نو.

ژیژک, ا. (۱۳۹۴). خشونت: پنج نگاه زیرچشمی (نسخه ۱). (ع. پاک‌نهاد, مترجم) تهران: نی.

ساکالوفسکی, ر. (۱۳۸۹). درآمدی بر پدیدارشناسی. (م. قربانی, مترجم) تهران: گام نو.

سوانه, پ. (۱۳۸۸, تابستان). پدیدارشناسی و هستی‌شناسی اثر هنری. زیبا شناخت, ۲۰, ۲۶۱-۲۸۰.

شهیدی, م. (۱۳۶۶-۱۳۶۷). جزوه درس حقوق مدنی ۳. تهران: دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی.

صفوی, ک. (بدون تاريخ). از زبان‌شناسی به ادبیات (نسخه ۳, جلد ۲). تهران: پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی.

عبادیان, م. (نیمه اول سال ۱۳۸۳). پدیدارشناسی، تکنولوژی: مسائل شکل و محتوا. مجله زیبا شناخت, ۱۰, ۹-۱۶.

عبدالکریمی, ب. (بدون تاريخ). هایدگر و استعلا (شرحی بر تفسیر هایدگر از کانت). تهران: ققنوس.

عرب, ر. (بدون تاريخ). پدیدارشناسی متن، زیبایی‌شناسی دریافت.

فالر, ر. یاکوبسن, ر. لاج, د, & بری, پ. (بدون تاريخ). زبا‌ن‌شناسی و نقد ادبی. (م. خوزان, & ح. پاینده, مترجم) تهران: نی.

فرهادپور, م, & محرمیان, ح. (۱۳۸۵, اردیبهشت). تأسیس زیبایی‌شناسی (نکاتی درباره‌ی زیبایی‌شناسی کانت). ادبیات و زبان‌ها، خردنامه همشهری شماره ۲, ۵۴-۵۹.

کاتوزیان, ن. (۱۳۸۶). قانون مدنی در نظم حقوق کنونی. تهران: میزان.

کاتوزیان, ن. (۱۳۹۳). قواعد عمومی قراردادها (نسخه ۸, جلد ۵). تهران: شرکت سهامی انتشار.

کرکی, م. (۱۴۱۴ ه. ق). جامع المقاصد فی شرح القواعد. قم: آل البیت.

کشمیرشکن, ح. (۱۳۸۶, آذر و دی). پدیدارشناسی هنر، رویکرد یا روش. هنر و معماری، پژوهشنامه فرهنگستان هنر, ۶, ۱۱۷-۱۳۵.

محمودی, ف. (۱۳۸۶, زمستان). ازمتن تا تصویر: زیبایی‌شناسی نشانه‌های تصویری با رویکردی به «گرنیکا». هنر و معماری، معماری و شهرسازی, ۳۲, ۹۳-۱۰۰.

مراد فرهادپور, ت. (۱۳۷۷ تابستان). والتر بنیامین (جلد ۱۴). مجله ارغنون.

نامی, غ. (۱۳۷۷, تابستان). هرشکلی دارای محتواست. هنر و معماری، هنرهای تجسمی, ۲, ۹۶-۱۰۵.

نیچه, ف. (بدون تاريخ). فراسوی نیک و بد. انتشارات خوارزمی ترجمه داریوش آشوری.

هایدگر, م. (بدون تاريخ). اثر هنری و حقیقت.

هایدگر, م. (بدون تاريخ). چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟ (نسخه ۱). (س. جمادی, مترجم) تهران: ققنوس.

هایدگر, م. (بدون تاريخ). مبدأ اثر هنری. میان‌رشته‌ای، سوره اندیشه دوره اول, ۷۰, ۳۰-۴۳.

هایدگر, م. (بدون تاريخ). متافیزیک چیست. (س. جمادی, مترجم) تهران: ققنوس.

هایدگر, م. (بدون تاريخ). متافیزیک نیچه. (م. اسدی, مترجم) تهران: پرسش.

هایدگر, م. (بدون تاريخ). منشأ اثر هنری.

هایدگر, م. (بدون تاريخ). هستی و زمان (نسخه ۱). (ع. رشیدیان, مترجم) تهران: نی.

هایدگر, م. (بدون تاريخ). هستی و زمان. (س. جمادی, مترجم) ققنوس.

هاینیش, ن. (۱۳۸۴). حسن ختامی بر جدال هنر معاصر. (پ. احمدی دزفولی, مترجم) تهران: دیگر.

هوسرل, ا. (۱۳۸۹). فلسفه به‌مثابه علم متقن. (ب. آقایی, & س. مسلمی, مترجم) تهران: مرکز.

هوسرل, ا. (۱۳۹۲). تأملات دکارتی: مقدمه‌ای بر پدیده‌شناسی. (ع. رشیدیان, مترجم) تهران: نی.

هومر, ش. (۱۳۸۸). ژاک لاکان. (م. جعفری, & س. طاهایی, مترجم) تهران: ققنوس.

واربرتن, ن. (۱۳۸۷). چیستی هنر. نشر نی.

واربرتن, ن. (۱۳۹۳). چیستی هنر (نسخه ۱). (ل. کاووسی, تدوين, & م. کلانتری, مترجم) تهران: نی.

واینسهایمر, ج. (۱۳۹۳). هرمنوتیک فلسفی و نظریه ادبی (نسخه ۱). (م. علیا, مترجم) تهران: ققنوس.

ولفگانگ, آ. (۱۳۷۲, شهریور). فرایند خواندن نگرش پدیدارشناختی. کیهان فرهنگی, ۱۰۱, ۲۴-۲۶.

ویکی‌پدیا. (بدون تاريخ). فلوکسوس. بازیابی از ویکی‌پدیا، دانشنامه‌ی آزاد: https://fa.wikipedia.org/wiki/%D۹%۸۱%D۹%۸۴%D۹%۸۸%DA%A۹%D۸%B۳%D۹%۸۸%D۸%B۳

نظرات مخاطبان 0 2

  • ۱۳۹۵-۰۴-۰۸ ۲۰:۱۸حشمت صباغی 0 7

    درود سپاس گذارم
                                
  • ۱۳۹۵-۰۴-۱۷ ۲۳:۰۷زهرا 0 9

    ضمن تشکر سوالی برای من بوجود امده اینکه چقدر فهم و احساس ما نزدیک به هنرمند بوجود آورنده اثر است
    و چطور چنین چیزی امکان دارد
    ممنون از فرهنگ امروز :)
                                

نظر شما