شناسهٔ خبر: 44584 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سقوط دژ استبداد

آغاز ماجراهایی که مشروطه‌خواهان را در برابر محمد‌علی شاه قرار داد، به زمانی بازمی‌گشت که مظفرالدین‌شاه پنج روز پس از امضای قانون اساسی مشروطه از دنیا رفت. با روی کارآمدن محمدعلی شاه به نظر می‌رسید او رویای دیگری در سر می‌پروراند.

 


 

 

 

 

فرهنگ امروز/ سجاد صداقت: در تقویم ۲۴ خرداد ۱۲۸۸ را روزی دانسته‌اند که مجاهدان گیلان از قزوین و مجاهدان بختیاری از راه اصفهان به تهران وارد شدند و زمینه‌های سقوط استبداد صغیر و خلع‌ید محمد‌علی‌شاه قاجار را فراهم آوردند. هرچند با ورود مجاهدان زمانی طول کشید تا حکومت محمدعلی شاه به‌طور کامل به دست مجاهدان مشروطه‌خواه ساقط شود و با پناهنده‌شدن او به سفارت روسیه، پسرش احمدشاه بر تخت بنشیند، اما سوال مهم در این میان آن است که چه زمینه‌هایی باعث وقوع استبداد صغیر در ایران شد و چگونه در مدت‌زمان کوتاهی با قیام مسلحانه مجاهدانی از سراسر ایران محمدعلی‌شاه مجبور به ترک تاج و تخت شد؟ اینها همه نکاتی است که می‌تواند رویدادهای سال‌های رویایی مشروطه در ایران را به شکل دیگری بازنمایی کند.

  آغاز ماجرا
آغاز ماجراهایی که مشروطه‌خواهان را در برابر محمد‌علی شاه قرار داد، به زمانی بازمی‌گشت که مظفرالدین‌شاه پنج روز پس از امضای قانون اساسی مشروطه از دنیا رفت. با روی کارآمدن محمدعلی شاه به نظر می‌رسید او رویای دیگری در سر می‌پروراند. به گفته یرواند آبراهامیان، مبارزه و درگیری اصلی میان شاه و مجلس به ساختار آینده دولت مربوط می‌شد. نمایندگان با توجه به ترجمه‌ای که از قانون اساسی بلژیک در دست داشتند، اصول یک نظام حکومتی پارلمانی را در متمم قانون اساسی گنجاندند. متمم قانون اساسی از دو بخش تشکیل می‌شد؛ بخش نخست اصول متساوی‌الحقوق بودن اهالی مملکت در مقابل قانون، حفظ جان، مال و شرف، مصونیت از تعرض خودسرانه و آزادی مطبوعات و اجتماعات را دربرمی‌گرفت. مطابق اصول موجود در بخش دوم، اصل تفکیک قوا پذیرفته شده بود و قدرت نه در قوه مجریه بلکه در قوه مقننه متمرکز می‌شد. قوه مقننه علاوه‌بر اختیاراتی که داشت، اکنون حق انتصاب، بازرسی و انفصال نخست‌وزیر، وزیران و کابینه، قضاوت درباره تخلفات وزرا و تصویب سالانه همه هزینه‌های نظامی را هم به دست آورد. از سوی دیگر قوه مجریه به شاه تفویض شده بود که باید وزرا اعمال می‌کردند. شاه باید در برابر نمایندگان سوگند یاد کند. بودجه دربار را نیز باید مجلس تصویب می‌کرد. پسران، برادران و عموهای شاه از عضویت در کابینه منع شده بودند و فرماندهی نیروهای مسلح رسما به شخص شاه واگذار شده بود. منشا حاکمیت وی نه خداوند بلکه اراده مردم بود. شاه فقط یک منبع مهم قدرت، یعنی امتیاز تعیین نیمی از اعضای سنا را در اختیار داشت. این قانون اساسی در اولین نگاه مهم‌ترین نکته‌ای را که به شاه و درباریان القا می‌کرد، کاهش قدرت مطلق آنان بود.

  واکنش محمدعلی‌ شاه
محمدعلی شاه زمانی که بر تخت نشست، به‌طور واضح این پیام را به مردم و به‌طور خاص نمایندگان مجلس القا کرد که تصمیم ندارد مثل پدرش مظفرالدین‌شاه حکومت کند بلکه می‌خواهد مانند پدربزرگش ناصرالدین‌شاه باشد. شاه که اقتدار سلطنت را از دست‌رفته می‌دید، از توشیح متمم قانون اساسی خودداری کرد. او گفت که به‌عنوان یک مسلمان خوب می‌تواند لفظ اسلامی مشروع را قبول کند اما مفهوم بیگانه مشروطه را نخواهد پذیرفت. در این اوضاع و احوال به قانون اساسی آلمان علاقه‌مند شد و پیشنهاد کرد که رئیس دولت باید همه وزرا ازجمله وزیر جنگ را تعیین کند، نیروهای مسلح را رسما و عملا فرماندهی کند و شخصا ۱۰‌هزار نیروی مسلح در اختیار داشته باشد.
پیشنهادهای شاه به اعتراضات عمومی در شهرهای مهم به‌ویژه تهران، تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد، انزلی، کرمانشاه، کرمان و رشت منجر شد. در این میان یک صراف تبریزی نخست‌وزیر وقت امین‌السلطان را کشت و بلافاصله در بیرون از ساختمان مجلس خودکشی کرد. بنا براظهار یک شاهد انگلیسی حدود ۱۰۰هزار عزادار برای تجلیل از قاتل امین‌السلطان و اعلام پشتیبانی از انقلاب گرد آمده بودند. شاه که درنتیجه کشته‌شدن امین‌السلطان و تظاهرات گسترده هراسان شده بود، عقب‌نشینی کرد. به مجلس رفت و قول داد که به قانون اساسی احترام بگذارد و متن قانون اساسی را با مهر خود تایید کرد.

  استبداد صغیر
اما در میانه خرداد ۱۲۸۷ تا اوایل سال ۱۲۸۸ اتفاقات به شکل دیگری رخ داد. وقتی لیبرال‌های سرمست از پیروزی، خواستار اصلاحات بیشتر به‌ویژه بودجه متعادل و نظام انتخاباتی عمومی‌تر شدند، موضع و موقعیت سلطنت‌طلبان رفته‌رفته بهبود یافت. در یکی از مهم‌ترین اتفاقات براساس بودجه پیشنهادی آنها، که مورد حمایت میانه‌روها قرار گرفت و به تصویب رسید، مخارج دربار قطع شد. در همین بین رادیکال‌های بیرون از مجلس نیز مبارزه در راه اصلاحات غیردینی را آغاز کردند. همزمانی این اقدامات با چندین سال متوالی برداشت بد محصول و قیمت‌های روزافزون مواد غذایی و مخالفت‌های شیخ‌فضل‌الله نوری با مشروطه باعث شد دربار انزوای سیاسی خود را بشکند. شاه در خرداد ۱۲۸۷ دست به کار شد و به وسیله بریگاد قزاق به فرماندهی کلنل لیاخوف روسی، مجلس را به توپ بست و پس از یک درگیری شدید، مقاومت مشروطه‌خواهان را در هم شکست.

  مجاهدان به‌پا می‌خیزند
شاه به دنبال این کودتای موفق، حکومت نظامی اعلام و کلنل ولادیمیر یلاتونوویچ لیاخوف را به‌عنوان حاکم نظامی تهران منصوب کرد. سلطنت‌طلبان تهران را تصرف کردند غافل از اینکه به گفته یرواند آبراهامیان «تهران همه ایران نبود.» سه تن از پنج مجتهد برجسته نجف و کربلا، بلافاصله از مشروطیت پشتیبانی و علنا شاه را محکوم کردند. داوطلبان مسلح نخست در تبریز و سپس در اصفهان و رشت و سرانجام در اکثر شهرهای دیگر ازجمله تهران از انقلاب دفاع کردند. هرچند در گذشته، پایتخت جریان و روند ایالات را تعیین می‌کرد، اکنون ایالات روند تحولات پایتخت را شکل می‌دادند.
شدیدترین جنگ و درگیری در تبریز روی داد. ستارخان و باقرخان به‌عنوان مهم‌ترین رهبران گروه‌های مسلح تبریز به سرعت شکل گرفتند و نبردهای خونینی در این شهر رخ داد. در نواحی دیگر، جنگ‌ها و ستیزها گرچه شدت کمتری داشت، تعیین‌کننده‌تر بود. در رشت کمیته مخفی ستار به رهبری یپرم‌خان، در اصفهان صمصام‌السلطنه و سردار اسعد بختیاری و... شرایط را برای دربار سخت‌تر از پیش کرد. با قیام ایالات و به هم پیوستن گروه‌های مسلح طرفدار مشروطه موقعیت سلطنت‌طلبان در تهران به‌شدت تضعیف شد. با ورود مبارزان مسلح به تهران سلطنت‌طلبان پراکنده و متواری شدند. شاه به سفارت روسیه پناهنده شد و جنگ داخلی به پایان رسید. استبداد صغیر با این اتفاقات پایان یافته و انقلاب به مشروطیت دست یافته بود. همه این ماجراها در شرایطی رخ داد که فردای انقلاب برای گروه‌های پیروز چندان مشخص نبود.

  سرنوشت
آنچه از پایان استبداد صغیر در میان کتاب‌ها و خاطرات به جا مانده، عزم راسخ یک ملت برای به کرسی نشاندن مشروطه بود.
در حمایت از مشروطه بخش مهمی از مردم ایران با تلاش و مجاهدت فراوان و از اقشار مختلف به پا خاستند و همان‌گونه که اشاره شد با شکست استبداد صغیر و پایین‌آوردن محمدعلی شاه از تخت، انقلاب به پیروزی بزرگ خود دست یافته بود. اما متاسفانه آنچه در ادامه بر ایران گذشت یک دهه سختی و مشکلات فراوان در حوزه‌های گوناگون برای کشور بود. همه تلاش‌های صورت‌گرفته که در انتهای بهار و ابتدای تابستان سال ۱۲۸۸ رخ داد، با مشکلات فراوان سال‌های بعد بسیاری از مجاهدان را خانه‌نشین کرد و زمینه‌هایی را به وجود آورد که درنهایت هنوز نمی‌توان سرنوشت مشخصی برای انقلاب مشروطه مشخص کرد.

منبع: فرهیختگان

نظر شما