شناسهٔ خبر: 45103 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

وهابیت یک شیوه زیست است/ تاملی جامعه شناختی بر وهابیت

نویسنده کتاب تاملی جامعه شناختی بر وهابیت معتقد است که وهابیت را نه به عنوان یک مذهب در کنار مذاهب بلکه آن را به عنوان یک شیوه زیست باید دید.

 

وهابیت

 

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب تأملی جامعه‌شناختی بر وهابیت (نگاهی به آینده ایران و عربستان) به همت سید جواد میری، عضو هئیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به رشته تحریر درآمده است و توسط انتشارات نقد فرهنگ منتشرشده است. این کتاب قرار است در مردادماه آینده به بازار آمده و در دسترس علاقه‌مندان قرار بگیرد. گفتگویی با دکتر سید جواد میری درباره این کتاب انجام داده‌ایم که در ادامه آمده است؛

*ابتدا کلیاتی در مورد کتاب جدید شما با عنوان تأملی جامعه‌شناختی بر وهابیت(نگاهی به آینده ایران و عربستان) بفرمایید که اساساً به چه موضوعی می پردازد؟

یکی از دغدغه‌هایم در این کتاب این بوده که در ایران وقتی درباره موضوع وهابیت صحبت می‌شود، معمولاً به آن به‌عنوان یک ایدئولوژی وارداتی یا یک گفتمان استعماری که توسط استعمار انگلستان تعبیه‌شده و اصالت ندارد پرداخته‌شده است. بعضاً هم اگر علما یا فقها به وهابیت پرداخته‌اند بیشتر در سنت ردیه نویسی بوده و مثلاً گفته‌اند که این حدیث را این‌ها از مأخذ درست نگرفته‌اند یا مثلاً تفسیری که از قرآن درباره آیه امامت کرده‌اند صحیح نبوده بلکه در صحاح سته اصل سند وجود دارد و به‌گونه‌ای دیگر است.

یعنی اساساً ورودشان به مسئله وهابیت یک نگاه مذهبی بوده و سعی کرده‌اند که بر اساس شاخصه‌های تئولوژیک ردیه‌ای بر آن بنویسند. یا اینکه افراد دیگری به این مسئله پرداخته‌اند ازاین‌جهت بوده که یا به‌عنوان ایدئولوژی کشور عربستان سعودی بوده و از منظر علوم سیاسی به آن پرداخته‌اند و گفته‌اند که این ایدئولوژی چقدر به وحدت جهان اسلام ضربه می‌زند و از نظر بین‌المللی این ایدئولوژی چه شاخصه‌ها و نقص‌هایی برای ما ایجاد کرده است.

اما اساساً کسی نیامده است بگوید که وهابیت نه به‌عنوان یک ایدئولوژی مذهبی یا سیاسی بلکه به‌عنوان یک شیوه زیست در کشور عربستان سعودی ایجادشده  و امروز ما نباید تنها وهابیت را به‌عنوان مذهب یک فرقه خاص ببینیم. بلکه قدرتی است که دارد پتانسیل و ظرفیت جهان‌شمولی پیدا می‌کند. حالا هرچقدر هم این منفی باشد و هرچقدر هم ازنظر ما که در ایران نشسته‌ایم سلبی قلمداد شود.

ما نباید چشممان را بر این واقعیت که وهابیت یک پتانسیل جهانی پیداکرده است بپوشانیم. یعنی در اقصا نقاط جهان، چه در جهان اسلام و چه در خارج از جهان اسلام وهابیت نفوذ بسیاری پیداکرده است. برخی این نفوذ را به خاطر درآمدهای بالای نفتی می‌دانند. یعنی می‌گویند که این به خاطر درآمدهای نفتی بالاست که عربستان توانسته است که وهابیت را جهانی بکند. اما واقعیت امر چیز دیگری است.

ما برای فهم این نیاز داریم که جامعه عربستان را به‌عنوان یک جامعه بدوی‌ای که وارد دوران مدرن شده و شاخصه‌های جامعه مدرن را حداقل به‌صورت ظاهری پیداکرده بشناسیم و بعد از آن ببینیم که چه قبائل و قومیت‌هایی در آنجا وجود دارد و حتی چه نوع رویکردهای سیاسی در آنجا وجود دارد و این‌ها را باید به‌صورت میدانی بشناسیم. فقط روی مدل‌های سیاسی و روابط بین‌الملل موضوع عربستان را مطمح نظر خودمان قرار بدهیم و به‌عنوان یک مسئله به آن نگاه کنیم نمی‌تواند پاسخگو باشد.

وهابیت یک مذهب در کنار مذاهب دیگر نیست، بلکه یک رویکرد جهانی است که اساساً شاکله اسلامیت را در قرن بیست و یکم هدف قرار داده استنکته دیگر که سعی کرده‌ام  در این کتاب آن را بازکنم این است که اساساً وهابیت به‌عنوان یک موضوعی که سعی دارد که روح اسلامیت را بازتفسیر جهانی بکند یا به‌ عبارت‌ دیگر وهابیت یک مذهب در کنار مذاهب دیگر نیست، بلکه یک رویکرد جهانی است که اساساً شاکله اسلامیت را در قرن بیست و یکم هدف قرار داده است.

به نظر می‌رسد این چیزی است که ما در ایران از آن غافلیم و استراتژیست‌های ایرانی به‌جای اینکه به این بپردازند که چه عوامل و مؤلفه‌هایی توانسته است، این قدرت و این ظرفیت را به وهابیت بدهد، دائماً با پارامترهای کوتاه‌مدت به وهابیت نگاه کرده و می‌پردازند. مثلاً ما زیاد می‌شنویم که آل سعود به‌زودی از بین می‌رود، یا آل سعود خیانت‌کار است و... درست است که این‌گونه حرف‌ها می‌تواند خوراک رسانه‌ای باشد اما واقعیت امر  در برابر این پدیده چندضلعی را نمی‌تواند برایمان آشکار بکند.

من در این کتاب پرسشی مطرح کرده‌ام که آیا می‌توان این را فرض کرد که به‌جای اینکه بگوییم وهابیت یک نگاه سلفی است، یعنی نگاهی است که سعی دارد که به گذشته اسلام نگاه کند و تلاشش این است که گذشته اسلام را احیا بکند، اتفاقاً باید بگوییم که نگاهی است که به آینده است که به نظر می‌آید نظام معنایی وهابیت چفت‌ و بست بهتری با نظام سرمایه‌داری دارد و توانسته است با تمام اضلاع و لایه‌های مختلف نظام سرمایه‌داری یک سازگاری مناسبی برقرار بکند.

به همین دلیل است که اگر نگاهی به‌نظام سرمایه‌داری  بکنیم نجبا و اشراف عربستانی خیلی راحت توانسته‌اند با آن سازگار بشوند. این نکته‌ای است که در ایران ما از آن غافلیم و به نظرم می‌رسد که مجموع و برآیند شاکله رویکردهای ما در ایران با نظام سرمایه‌داری سازگاری ندارد و این باعث شده است که در معرکه‌هایی که با عربستان قرارگرفته‌ایم، آن‌ها بتوانند دست بالا را بگیرند و خود این‌یکی از نقطه‌ضعف‌های فهم ما از وهابیت به‌عنوان یک پدیده و از عربستان به‌عنوان یک موضوع است، چراکه به نظر من عربستان سعودی تنها یک کشور در کنار کشورهای دیگر نیست، بلکه عربستان یک ایده جهان‌وطنی است. یعنی به یمن وهابیت عربستان از یک دولت - ملت به یک ایده جهان‌وطنی تبدیل‌شده است و این ایده جهان‌وطنی در بسیاری از ساحات توانسته است جلوی استراتژی‌های ایران را بگیرد. که متأسفانه ما ایرانی‌ها بر روی آن کم تأمل کرده‌ایم.

*اینکه می‌گویید وهابیت به‌عنوان یک شیوه زیست است به چه معناست؟

من فکر می‌کنم در عالم معاصر در جهان اسلام در بین حرکت‌ها و جریان‌های مختلفی برای اینکه روح سیاسی جهان اسلام را تسخیر کنند رقابتی وجود دارد. اساساً چیزی که ما جمهوری اسلامی یا گفتمان جمهوری اسلامی می‌گوییم، یکی از جریان‌ها و حرکت‌هایی بوده که سعی داشته فقط نگاهش به ایران نباشد، بلکه به جهان اسلام باشد و سعی داشته که چارچوبی مشخص از اسلامیت در جهان اسلام در قرن بیستم ارائه بدهد.

حرکت‌ها و جریان‌های دیگری هم مانند اخوان المسلمین، حزب تحریر، احیای خلافت اسلامی... وجود داشته است که سعی داشته است که بخش‌هایی از جهان اسلام را تحت نفوذ خود داشته باشند. اما به نظر می‌رسد که دو جریان در جهان اسلام به‌گونه‌ای در رقابتی تنگاتنگ باهم قرار گرفتند که روح اسلامیت را در قرن بیست و یکم تعریف یا بازتفسیر کنند، یکی گفتمان جمهوری اسلامی و دیگری گفتمان وهابیت است. (که حتی می‌توانیم نو سلفی گری هم آن‌ها را بنامیم).

برای اینکه رویکردهای ملت‌های مسلمان را بازتعریف کنند که چه چیزی اسلام است و اساساً اسلامیت یک نظام یا ایدئولوژی و ...به چیست؟ وهابیت یک تفسیر دارد و جمهوری اسلامی هم تفسیر دیگری دارد. به فرض مثال نظرشان درباره اینکه مدیریت سیاسی، اقتصادی چگونه باشد.

البته برخی‌ها معتقدند که وهابیت در بهترین حالت خود توانسته است که این را ارائه بدهد. یعنی شیوه زیست یا شیوه بازتعریفی وهابیت از روح اسلامیت این بوده که در حوزه دینی تعبد و در حوزه سیاسی هم تعبد، یعنی ثقل و دال مرکزی وهابیت تعبد است. به نظر می‌رسد در جهان مدرن که انسان از معنا تهی شده است این تعبد سیاسی و دینی در بسیاری از کشورهای اسلامی و در بسیاری از کشورهایی که مسلمانان تحت محرومیت بودند، عمق بیشتری دارد و نیروی بیشتری می‌تواند جذب کند تا اینکه ما رویکردی روشنگرانه به اسلام داشته باشیم.

اینکه روح اسلامیت چیست، یکی از بحث‌های بسیاری کلیدی در جهان اسلام است. اساساً چه رویکردی می‌تواند اسلامی باشد؟ اسلامی بودن یا اسلامی نبودن مسئله‌ای است که وهابیت به‌عنوان یک ایدئولوژی جهان‌وطنی توانسته است تفسیری از آن داشته باشد و این تفسیر به یمن همگامی و سازگاری با نظام سرمایه‌داری توانسته است در جهان یا حداقل در برابر ایران دست بالا را بگیرد. اگر ما بخواهیم در ایران بر این مشکل فائق بیاییم باید رویکردهایمان ابتدا نسبت به عربستان، دوم نسبت به مسئله وهابیت و سوم نسبت به جنبش‌های وهابی و سلفی تغییر بدهیم. با این رویکردهای کلیشه‌ای نمی‌توانیم استراتژی‌های موفقی را در آینده ترسیم کنیم.

*چگونه می‌فرمایید که وهابیت با نظام سرمایه‌داری سازگاری دارد؟

چه عاملی موجب شد کاتولیسیسم نتواند با حرکت‌های جدید سازگاری پیدا بکند اما پروتستانتیزم توانست با حرکت‌ها و رویکردهای مدرن خود را همگام بکند؟ شباهتی که ما می‌توانیم بین مسیحیت و رویکردهایی که در مسیحیت با نظام سرمایه‌داری و مشخصاً وهابیت وجود دارد ببینیم، این است که در نظام سرمایه‌داری جایی یا فضایی برای تفکر متافیزیک وجود ندارد. اساساً در نظام سرمایه‌داری فضایی که انسان بتواند به مسائل متافیزیکی بپردازد و یا اساساً نظم را به‌گونه‌ای نظم منطبق با نظم متافیزیک بکند یا صحبت از جوهر و اصالت بنیادین بکند وجود ندارد.

اتفاقاً وهابیت به‌عنوان یک مذهب نشان داده که سعی در نابود کردن اماکن مقدس دارد. همچنین سعی دارد که اماکن مقدس و مذهبی را مدرنیزه کند. به‌گونه‌ای تاریخ زدودگی یکی از ارکان بسیار قوی و بنیادین وهابیت است و درست است که ظاهر را مانند پروتستان‌ها حفظ می‌کنند اما باطن را تخریب می کنند. پروتستان‌ها  معتقد بودند که فقط باید به‌ظاهر کلام خدا توجه کرد. این رویکرد و نگرش خیلی با شاکله نظام سرمایه‌داری به‌عنوان یک چارچوب شیوه زیست انسان مدرن سازگاری بنیادین داشت. این‌جور شباهتی را هم در وهابیت و در سازگاری‌اش با نظام سرمایه‌داری می توان دید.

*پروتستان شاخصه اصلی‌اش در اعتراض وضع موجود است. همچنین خیلی‌ها پروتستان را ریشه حرکت‌های مدرن می‌دانند. درصورتی‌که وهابیت یا سلفی گری به خود سنت برمی‌گردد.

اتفاقاً در ظاهر ما این‌چنین حرکت‌هایی را می‌بینیم. اما وقتی به شاکله وهابیت نگاه می‌کنیم، می بینیم که با چیزی به نام سنت تاریخی مشکل دارد. بلکه یک سنت را خلق می‌کند که اساساً هیچ ارتباط ارگانیکی با جریان تاریخی دین و اسلام ندارد که خود این موجب می‌شود دست به خلق جدیدی بزند. هرچند برخی‌ها معتقدند که هرزمانی که خلق جدیدی باشد یک هاله‌ای از ایجاب را با خود دارد. اما اگر با نگاه فرویدی ببینیم بعضی از زمان‌ها خلق می‌تواند حالت تخریب و بعضی زمان‌ها حالت سازنده داشته باشد. در اینجا مشخصه تخریب هم دارد و وهابیت به‌عنوان یک چارچوب مذهبی یا دینی سعی دارد که اساساً یک تفسیر نوینی از سنت بدهد که این سنت هیچ ارتباط ارگانیکی با گذشته خودش نداشته باشد. این نکات در کتاب بیشتر بازشده است.

*ناشر کتاب «تأملی جامعه شناختی بر وهابیت» کجاست؟ و چه زمانی به بازار خواهد آمد؟ ویژگی خاص این کتاب چیست؟

انتشارات نقد فرهنگ آن را منتشر کرده که به امید خدا در مردادماه به بازار نشر خواهد آمد. چیزی که می‌تواند این کتاب را از مطالعات دیگر مجزا کند این است که در آن با یک بینش جامعه‌شناختی به مسئله پرداخته‌ام. یعنی سعی نکرده‌ام که بگویم که وهابیت یک مذهب دروغین یا حتی ساختگی است یا به فرض مثال یک ایدئولوژی سیاسی واپس‌گراست و بعدازآن بخواهم آن را تخطئه کنم. بلکه سعی کرده‌ام به‌عنوان یک پدیده اجتماعی با اضلاع مختلف به آن بپردازم.

دغدغه دیگری که می‌توانید در لابه‌لای کتاب ببینید مفهوم استراتژی نگاری است چرا که فقط یک متن کلاسیک برای دانشگاهیان نیست. بلکه نیم‌نگاهی هم به استراتژیست‌های ایران دارد که برای فهم موضوعات جهانی باید تفکر جهانی داشت.

نظر شما