شناسهٔ خبر: 45218 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

علت ضعف علوم اسلامی در ایفای نقش فعال در نفی افراط گرایی چیست؟

رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی با تاکید رابطه عمیق و تنگاتنگ «تمدن اسلامی و علوم اسلامی»، گفت: علت فروغلطیدن جامعه اسلامی به سمت افراطی گری و عدم تعریف و تنظیم علمی رابطه علوم و تمدن اسلامی است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی در «همایش علوم اسلامی و ترمیم و تعمیق آن  جهت مبارزه با افراطی گری» به طرح مبحث مهمی با عنوان «رابطه تمدن اسلامی و علوم اسلامی» پرداخت و گفت: سه نسبت و رابطه میان تمدن و علوم اسلامی قابل تصور است که عبارتند از:  ۱- تمدن اسلامی به مثابه مساله‌ای قابل طرح در زمره مسائل علوم اسلامی ۲- تمدن به مثابه غایت علوم اسلامی ۳- تمدن به مثابه عنصری روشی در  عمل استنباط و تولید معرفت در علوم اسلامی.

 رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی افزود: در یک تحلیل موشکافانه، علت فروغلطیدن جامعه به سمت افراطی گری و علت ضعف علوم اسلامی در ایفای نقش فعال در نفی افراط گرایی آن است که علوم اسلامی رابطه و نسبت خود را با تمدن تعریف و تنظیم علمی ننموده است.

 وی تصریح کرد:  این امر خطیر حتی فراتر رفته و در مواردی حتی برخی از جریانات خشونت گرا در جهان اسلام از  علوم اسلامی در جهت مشروع جلوه دادن  افراط گری بهره برداری و استفاده می کنند.

تمدن به مثابه مساله علم

مبلغی با اشاره به قراردادن تمدن اسلامی در  عداد مسائل علوم اسلامی گفت: تمدن از موضوعات مهم و کلانِ قابل طرح در علوم اسلامی است.

وی با بیان این که پرداختن به تمدن در علوم اسلامی یک ضرورت حیاتی است، اظهارداشت: با این وصف، بحث از تمدن اکنون یک بحث غایب در علوم اسلامی است.در حالیکه تمدن اسلامی از موضوعات مهمی است که اندیشه های کلانی را در علوم ایجاد می کند؛ چه در تفسیر و چه فقه و...

این عضور مجلس خبرگان رهبری همچنین با ابراز تأسف از این که اکنون هیچ علمی به تمدن نمی‌پردازد، افزود: ما فقه تمدن نداریم آیات مربوط به تمدن تفسیر نمی شود و همینطور علوم دیگر. چرا که نگاه و بحث تمدنی در جریان نیست و به این خاطر دچار یک خلأ بزرگ فکری در این عرصه شده ایم.

مبلغی خاطر نشان کرد: اگر  خلأ بحث از تمدن در کار نمی بود، اندیشه های حاصل از بررسی های تمدنی جایی برای افراط گری باقی نمی گذارد زیرا افراط گری ناشی از رویکردهای غیرتمدنی و درجا زننده است.

تمدن به مثابه غایت علوم دینی

رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی در ادامه به رابطه دیگر تمدن و علوم اسلامی نیز پرداخت و گفت: تمدن به مثابه یکی از غایت های اساسی برای علوم اسلامی بلکه کلان ترین غایت برای آن در عرصه رمان و جامعه است. لذا علوم اسلامی باید رو به سمتی داشته باشد که عبارت از تشکیل تمدن اسلامی است. علوم اسلامی باید فرآورده و خروجی های خود را در جهت تشکیل و تکوین تمدن اسلامی تنظیم بکنند و عینیت ببخشند.

تمدن اسلامی به مقابه روش

مبلغی بیان داشت: نسبت دیگر تمدن با علوم اسلامی نسبت روشی است. تمدن درعین حال که می تواند یک موضوع برای علوم اسلامی باشد می تواند یک عنصر روشی در پرداختن به علوم نیز باشد. این روش از دو جهت یکی، روش فهم و استنباط و دیگری معیار ارزشداوری نسبت به خروجی های علم است.

وی با اشاره به روش فهم و استنباط یادآور شد: این از آن جهت است که اصولا علوم اسلامی غایت اساسی آن تمدن است (یعنی همان نسبت دوم)  براساس این نظریه -که در فلسفه علوم اسلامی باید ارائه، شناخته و بررسی شود-  در روش پرداختن به علوم می باید نگاه تمدنی داشت و با بینش تمدنی باید آیات و روایات تفسیر و احکام فقهی فهم شود و به عنوان اندیشه های دارای بعد تمدنی و بعد فرهنگی مورد استنباط قرار گیرند.

این استاد و حوزه و دانشگاه افزود: بنابراین تمدن اسلامی یک معیار سنجش و روش برای فهم است؛ فهم اندیشه های  تمدنی در علوم اسلامی که حاصل و نتیجه آن علوم هستند.
 
 مبلغی درباره معیار ارزشداوری نسبت به خروجی های علم نیز اظهار داشت: اگر بخواهیم مجموعه ای از خروجی های یک علم (به عنوان مثال: فتواهای حاصل از فقه)  را بررسی کنیم می توانیم براساس نگاه تمدنی بگوییم این فتواها در جهت نابودی تمدن است، در نتیجه، استاندارد و دقیق نیست. البته استفاده از این روش کار هر کس در هرکجا و نسبت به هر مورد نیست بلکه کار فقیه است.

نظر شما