شناسهٔ خبر: 45457 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تکثر رویکردهای روش‌شناسی در حوزه علوم انسانی چگونه است؟/ دلاپورتا و کیتینگ پاسخ می‌دهند

موضوع کتاب «رویکرد و روش‌شناسی‌ها در علوم اجتماعی» مربوط به تکثر رویکردهای روش‌شناسی در حوزه علوم انسانی است که در سال‌های ۲۰۰۰ میلادی به بعد طی همایشی توسط چند تن از استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در انستیتو دانشگاه اروپایی ایتالیا آغاز و در نهایت منجر به تدوین کتاب حاضر شد.

تکثر رویکردهای روش‌شناسی در حوزه علوم انسانی چگونه است؟/ دلاپورتا و کیتینگ پاسخ می‌دهند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «رویکرد و روش‌شناسی‌ها در علوم اجتماعی» به ویراستاری دوناتلا دلاپورتا و مایکل کیتینگ با ترجمه محمدجعفر جوادی ارجمند، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران، مجید فرهام، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ابهر به تازگی وارد بازار نشر شده است.
 
در مقدمه کتاب با اشاره به داستان شکل‌گیری این کتاب در سال‌های آغازین ۲۰۰۰ میلادی می‌خوانیم:‌ «زمانی که در انستیتو دانشگاه اروپایی گروهی از پژوهشگران مقطع دکترا شروع به شکایت در مورد نادیده انگاشته شدن «روش‌های کیفی» کردند. از آنجا که تنها تعداد اندکی از اعضای هیات علمی با روش‌های کمی کار می‌کردند، فرض ما بر آن بود که بقیه از روش‌های کیفی استفاده می‌کنند و این فرض به همان اندازه بدیهی بود که همه می‌دانستیم شکسپیر شاعری انگلیسی و پرآوازه است. پس از مجادله‌ها و مباحثه‌های متعدد مشخص شد که در بسیاری از موارد، منظور آنها از واژه کیفی چیز دیگری بود؛ منظور آنها نه یک روش، بلکه شکلی خاص از معرفت‌شناسی بود که معنای آن نیز در حوزة علوم اجتماعی پیوسته دچار بسط و گسترش شده بود.

هرچند درک معنای دقیق «کیفی» دشوار بود، ولی به نظر می‌رسید تعریف آن در نقطه مقابل «اثبات‌گرایی» قرار می‌گرفت؛ تعریفی که پذیرش آن برای خود پژوهشگران نیز دشوار بود و همانند واژه «کیفی» می‌توانست در معرض بسط و گسترش قابل ملاحظه‌ای باشد. این بحث تنها به انستیتو دانشگاه اروپایی محدود نمی‌شد؛ گو اینکه پژوهشگران گروه اجتماعی در دام نوعی ثنویت‌گرایی مانوی گرفتار شده بودند و چاره‌ای نداشتند جز اینکه خود را در سویی از این دو قطب مخالف تعریف کنند. این واقعیت که ما هرگز قادر نبودیم اسم یا واژهای مشترک برای این دو رویکرد بیابیم نشان می‌داد که موضوع پیچیده‌تر از آن چیزی بود که به نظر می‌رسید. این موضوع، نه موضوعی جدید، بلکه مجادله‌ای قدیمی بود که سالیان متمادی در حوزه‌های فلسفه، جامعه‌شناسی و علوم سیاسی جریان داشت. ما به جای تسلیم در برابر جنگ فرهنگ‌ها که توانسته بود بسیاری از دانشکده‌های علوم اجتماعی به‌خصوص در ایالات متحده را به زانو درآورد تصمیم گرفتیم بحثی را در میان مکاتب و رویکردهای گوناگون آغاز کنیم و موضوع را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
 
حاصل این مباحث، شکل‌گیری سمیناری برای دانشجویان سال اول دکترا در رشته‌های علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، روابط بین‌الملل و نظریه سیاسی و اجتماعی بود. همین دانشجویان سرسخت‌ترین منتقدان ما بودند.
 
هرچند به نظر می‌رسید سیمنار فوق در ابتدا موجب سردرگمی و مغشوش شدن دیدگاه‌های آنان در مورد پژوهش شده است، اما خوشبختانه در پایان سمینار، آنها به درک شفاف‌تری از جایگاه خود و نیز فهم این نکته دست یافتند که موضوعات مورد اختلاف کمتر از آن چیزی بودند که در ابتدا به نظر می‌رسید.»
 
در این کتاب نویسندگان به دنبال ارائه رویکردی واحد به علوم اجتماعی یا حتی تلاش برای تلفیق رویکردهای موجود نیستند. نگاه مولفان در این کتاب نگاهی کثرت‌گرایانه و متأثر از این باور است که هیچ رویکردی به تنهایی «بهترین» نیست، بلکه باید به تکثر و تحمل رویکردهای گوناگون التزام داشت. هرچند به اعتقاد نویسندگان می‌توان میان این رویکردها نوعی مباحثه و گفت‌وگو بر مبنای معیارها متداول استدلال برقرار کرد. سعی مولفان در صفحات پیش رو، ارائه چنین مباحثاتی بوده است.
 
کتاب پیش روی خوانندگان توسط «دوناتلا دلاپورتا» استاد جامعه‌شناسی و علوم سیاسی در دانشگاه فلورانس ایتالیا و «مایکل کیتینگ» استاد علوم اجتماعی و سیاسی در دانشگاه ابردین انگلستان ویراسته شده است. موضوع کتاب مربوط به تکثر رویکردهای روش‌شناسی در حوزه علوم انسانی است که در سال‌های ۲۰۰۰ میلادی به بعد طی همایشی توسط چند تن از استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در انستیتو دانشگاه اروپایی ایتالیا شروع شد و در نهایت منجر به تدوین کتاب حاضر شد. این اثر تجربه دو سال همکاری مشترک نویسندگان در قالب نگاهی کثرت‌گرایانه به روش‌شناسی‌های گوناگون در علوم اجتماعی است.

کتاب حاضر دارای پیشگفتار، مقدمه و دو بخش متمایز است؛ بخش اول اختصاص به معرفت‌شناسی و فلسفه علوم اجتماعی دارد و شامل هشت مقاله است که عبارتند از مقدمه معرفت‌شناختی بر رویکردهای علوم اجتماعی اثر دو ویراستار، نظریه هنجاری سیاسی و پژوهش تجربی اثر «راینر بویاک»، تبیین علی اثر «آدرین هریتیر»، چیستی و اهمیت سازه‌انکاری اثر «فردریش کراتوکویل»، فرهنگ و علوم اجتماعی اثر «مایکل کیتینگ»، نهادگرایی تاریخی اثر «اسون استاینمو»، نظریه بازی اثر «کریستین شواشکا»، و عقلانیت و شناسایی اثر «الساندرو پیزو رنو» است. مباحث بخش اول،‌ شامل موضوعات هستی‌شناسی است که در ارتباط با وجود جهان واقعی و عینی است. پرسش اصلی آن است که جهان چگونه نظم و قوام یافته است و ما چگونه آن را درک می‌کنیم.
 
به نظر نویسندگان اولین مقاله بخش اول، روش‌های شناخت درهم تنیده‌ است زیرا رویکرد اثبات‌گرایانه در علوم اجتماعی به روش‌های سخت متمایل است و در جست‌وجوی داده‌های قطعی، شواهد عینی، قوانین و قواعدا مشخص است. در حالی که رویکردهای تفسیرگرایانه‌تر از روش‌های نرم‌تر استفاده می‌کنند که ممکن است به نتایجی مبهم منجر شوند، اما می‌توان از طریق آنها تأثیر متقابل پژوهشگر و موضوع پژوهش را شناسایی کرد. تمامی این تفاوت‌ها ناشی از تفاوت‌های موجود در چهارچوب نهایی پژوهش است.

در بخش دوم نویسندگان به پرسش‌های مرتبط با روش‌شناسی می‌پردازند. در مقاله اول با عنوان «مفاهیم و چگونگی شکل‌گیری آنها» «پیتر مایر» به این نکته می‌پردازد که مفاهیم همان گروه‌ها هستند و لذا هر متغیر یا مورد، نمونه‌ای از چیزی کلی‌تر است.
 
در مقاله دوم از این بخش، «دلاپورتا» به چگونگی انتخاب بین رویکردهای متغیر محور و مورد محور در پژوهش تطبیقی می‌پردازد. در این مقاله، نویسنده برخی از انتخاب‌های روش‌شناختی دارای اهمیت همچون سطح مناسب تجزیه و تحلیل و تعداد موارد می‌پردازد.
 
در مقاله بعد بخش دوم، «پاسکال ونسون» به مطالعات موردی می‌پردازد و اینکه این نوع پژوهش چه کمکی به نظریه‌پردازی می‌کند. در ادامه، نویسنده به پنج‌گونه مطالعه موردی می‌پردازد که عبارتند از مطالعات توصیفی/ شکلی، مطالعات تفسیری که با استفاده از یک نظریه به تبیین موارد می‌پردازند و سپس نظریه مورد استفاده را اصلاح می‌کنند. مطالعات فرضیه‌ساز که مبنایی برای پژوهش بیشتر را فراهم می‌سازند، مطالعات مبتنی بر موارد کژرفتار که فرضیه‌ها و نظریه‌های جدیدی ارائه می‌کنند، و مطالعاتی که برای سنجش و ارزیابی یک نظریه انجام می‌گیرند.
 
سه فصل بعدی به جنبه‌های عملی پژوهش می‌پردازند. «مارک فرانکلین» تجریه و تحلیل کمی‌ای را مورد بررسی قرار می‌دهد که رویکردی اثبات‌گرایانه و مبتنی بر منطق علی است. در ادامه فصل «فیلیپ اشمیتر» با دیدگاهی برگرفته از منطق علی، نگاهی اثبات‌گرایانه به فرایند پژوهش دارد.
 
در تحقیق بعدی، «زو بِری» به روش قوم‌شناسانه به جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها می‌پردازد. رویکرد قوم‌نگارانه از منظری خُرد به پدیده‌های اجتماعی می‌نگرد و می‌توان آن را مکمل و نه جایگزین نگاه کلان به پدیده‌ای اجتماعی دانست. نویسنده در ادامه مطرح می‌کند که رویکرد قوم‌نگارانه با رویکرد اثبات‌گرایانه و متغیر محور به علوم اجتماعی متفاوت است. این رویکرد به کلیت موارد توجه دارد و عمق پژوهش (یعنی فهم بسیار دربارة یک مورد) را به وسعت آن (یعنی فهم اندک درباره موارد بسیار) ترجیح می‌دهد.

در فصل پایانی دو ویراستار کتاب، به این پرسش می‌پردازند که چه تعداد منطق پژوهشی وجود دارد و چگونه می‌توان آنها را با یکدیگر تلفیق کرد. همچنین نقاط مشترک و مکمل رویکردهای مورد بحث را شناسایی کرده و به تفاوت‌های اساسی میان آنها اشاره می‌کنند.

قدر مسلم این است که نویسندگان این مجموعه هرگز وجود اختلاف‌نظر در میان پژوهشگران و صاحب‌نظران درباره منطق و کارکرد علم اجتماعی را انکار نمی‌کنند. بین اشتیاق و تعمیم‌دهی و اعتراف به پیچیدگی پدیده‌ها، تفاوت فاحشی وجود دارد. همان اندازه که «هریتیر»، ساخت گزاره‌های (تا حد امکان) قانون مانند را ترجیح می‌دهد، «کراتوکویل» ما را از درافتادن در دام این توهم برحذر می‌دارد. این تفاوت‌ها را حتی در سبک روایی پژوهشگران نیز می‌توان مشاهده کرد.

علاوه بر این، برداشت‌های متفاوت از ماهیت علم اینکه آیا علم اساسا می‌تواند خنثی و بدون جهت‌گیری باشد یا به شکلی اجتناب‌ناپذیر به سمت مقولات هنجاری گرایش می‌یابد (پرسشی که «بوباک» در فصل ۳ به آن پرداخته است) را می‌توان منشأ دیگری از اختلاف‌نظر در حوزة علوم اجتماعی قلمداد کرد.

در کنار این‌گونه تفاوت‌ها نباید از ظرفیت بالقوه تعامل و گفت‌وگو میان رویکردها و مترجمان این اثر که در پیشگفتار کتاب تاکید می‌کنند، روش‌شناسی‌های مختلف نیز غافل شد. هم «مایر» و هم «کراتوکویل»، مفهوم‌سازی را به منزله گامی اساسی در مسیر پژوهش و نظریه‌پردازی قلمداد می‌کنند؛ دو فصلی که به نظریه بازی و نظریه شناسایی پرداخته‌اند اهمیت انگیزه‌های فردی را مورد تأکید قرار می‌دهند. هم تحلیل علّی و هم مطالعات موردی از ردیبای فرایند به منزله ابزاری روش‌شناسانه بهره می‌گیرند. «اشمیتر و دلاپورتا»، هر دو در خصوص مشروعیت شروع و اتمام پژوهش در مقاطع مختلف «چرخه ساعت‌گونه» توافق دارند، و هم «فرانکلین» و هم «بِری» بر اهمیت پژوهش‌های روش آگاه پافشاری می‌کنند. 

کتاب «رویکرد و روش‌شناسی‌ها در علوم اجتماعی» با شمارگان هزار نسخه در ۶۳۲ صفحه به بهای ۳۲۵ هزار ریال از سوی انتشارات روزنه منتشر شده است.

نظر شما