شناسهٔ خبر: 45477 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تکلیف استقلال تئاتر چه ‌شد؟

براساس تصمیم معاونت امور هنری در چندسال گذشته هنر تئاتر هرچه بیشتر به سوی خودگردانی مالی هدایت شد و همین مبحث تغییر رویکرد ناگزیر اکثر گروه‌ها- و قطعا نه همه- را به دنبال داشت.

فرهنگ امروز/ بابک احمدی:

براساس تصمیم معاونت امور هنری در چندسال گذشته هنر تئاتر هرچه بیشتر به سوی خودگردانی مالی هدایت شد و همین مبحث تغییر رویکرد ناگزیر اکثر گروه‌ها- و قطعا نه همه- را به دنبال داشت. چرخش به سوی خواست مخاطب، گیشه محوری و نزول جایگاه اصیل تئاتر، شکافی جدی میان بخشی از علاقه‌مندان و این هنر به وجود آورد که به بحران تماشاگر هم تعبیر شد. آمار تماشاگران سالن‌های نمایشی رفته‌رفته سیر نزولی به خود گرفت و معادلات متفاوتی به چرخه تولید اضافه کرد. وضعیتی به ظاهر ناشی از گیج خوردن در «تئاتر خصوصی» که هرچه بیشتر بر پیکر تئاتر کشور سایه انداخت.
گروهی از هنرمندان به حمایت مدیران شتافتند و عده‌ای در مقام منتقد ظاهر شدند. منتقدانی که پرسش‌های روشنی مطرح می‌کردند؛ مثل اینکه نمی‌توان نظارت‌های دولتی را حفظ کرد و از پرداخت حمایت چشم پوشید. در همین دوران فرهاد مهندس پور پرسشی جدی‌تر داشت؛ اینکه «تکلیف استقلال تئاتر چه می‌شود؟» و البته با سکوت ممتد خانواده تئاتر، مدیران فرهنگی و فضای دانشگاهی مواجه شد.

در سال‌های بسیار بحرانی  به سرمی‌بریم

بهروز غریب‌پور
کارگردان،مدیر هنری

بهروز غریب‌پور که سابقه مدیریت یازده‌ساله گروه تئاتر آران را در کارنامه دارد تعریف واژه «استقلال» در تولید اثر نمایشی را امری بسیار پیچیده می‌داند و بر این باور است که در جوامعی با حاکمیت ایدئولوژیک، نظارت به دخالت در مبدع و مدخل تبدیل می‌شود.
این نکته‌ای است که در جوامع به ظاهر آزاد هم وجود دارد اما به گفته این کارگردان تئاتر چنان پنهان شده که گویی هنرمند، مستقل عمل می‌کند. او می‌گوید که این مساله در آف برادوی و آف آف برادوی نیز وجود دارد و این‌طور نیست که جوامعی با محدودیت کامل مواجه و جوامعی از آزادی صددرصدی برخوردار باشند. اما در بعضی کشورها با خشونت بیشتر مواجه هستیم. در جوامع به ظاهر آزاد اگر شما تئاتر خصوصی بنا کنید از امکاناتی برخوردار خواهید شد اما دیگر به تریبون ملی بدل نمی‌شوید و از حمایت‌های بیشتر خبری نیست. عضو شورای سیاستگذاری تماشاخانه ایرانشهر شرایط تولید در هنر اجتماعی مثل تئاتر را متفاوت از هنرهای انفرادی مانند شعر می‌داند و بر این باور است که اینجا شما نمی‌توانید غیرمتعارف عمل کنید، بنابراین تعریف واژه «استقلال» بسیار پیچیده می‌شود؛ درحالی که در هنرهای انفرادی می‌توان خارج از هر قاعده عمل کرد و نتیجه را به افراد معتمد نشان داد. او در بخش دیگری از حرف‌هایش به دخالت‌های بیش از حد در هنر تئاتر اشاره می‌کند: «در شرایط کنونی دخالت‌ها بسیار زیاد است چون ابتدا متن خوانده می‌شود، هنرمند خودسانسوری می‌کند و در ادامه کار محدودیت در محدودیت به وجود می‌آید.»
کارگردان اپرای عروسکی «حافظ» درباره محدودیت‌های ناشی از حاکمیت سرمایه در تولید تئاتر گفت: اینجا باید هدایت سرمایه رخ دهد که ابتدا نیازمند قانون‌نگاری هستیم. مثلا اگر یک شرکت بنابر حمایت مالی از تولید یک اثر هنری معافیت مالیاتی دریافت کند قطعا از این نظر با مشکل کمتری مواجه خواهیم شد البته پدیده دخالت و حمایت مباحثی جدا از یکدیگر هستند.
این هنرمند تصریح کرد: ما در سال‌های بسیار بحرانی به سر می‌بریم و در چنین مواقعی هنر در وهله نخست و سپس عرصه ورزش نخستین قربانیان این جریان هستند. این روند به‌خصوص تاثیر مخرب خود را بر تئاتر گذاشته است.
او افزود: الان دولت سالن تاسیس کرده و برای اداره به بخش خصوصی سپرده که به این ترتیب تابع سلایق خواهد شد؛ معنی چنین جریانی کاهش زیبایی‌شناسی اثر و ریزش مخاطب است. خودکفایی اقتصادی به تنهایی ارزش نیست، چون بعضی اعمال قبیحه هم از نظر مالی خودکفا عمل می‌کنند اما برای جامعه مضر هستند .

 شرایط به ظاهر آرام و در باطن بسیار سختی را می‌گذرانیم

حسین پاکدل کارگردان و مدیر هنری

حسین پاکدل، نمایشنامه‌نویس، بازیگر و از مدیران اسبق هنری اما از منظر دیگری به استقلال تئاتر می‌نگرد و می‌گوید: «در وهله اول واقعیت این است که طی شش سال گذشته تئاتر به شکل حیرت‌انگیزی حداقل در تهران رشد کمی داشته اما رشد کیفی نداشته؛ دوستان هم شعار سیاست واگذاری به بخش خصوصی را مطرح کرده‌اند ولی مطلقا این‌طور نیست. چون شاهد هستیم تئاتر به بخش خصوصی واگذار نشده و باید گفت به هوا واگذار شده است. در حقیقت متولیان، تئاتر را به حال خود رها کرده‌اند.»این هنرمند شرایط فعلی گروه‌های تئاتری را بسیار دشوار توصیف می‌کند و بر این باور است که تمام بلاها و هزینه‌ها روی دوش هنرمندان قرار دارد و دولت نظارت می‌کند؛ آن‌هم نظارت امر و نهی و نه نظارت پیش برنده. او البته به این نکته هم اشاره دارد که «نباید از حق گذشت که تلاش کرده‌اند به نسبت گذشته فضای بازتر حاکم باشد.»پاکدل به خطوط قرمز و نانوشته غیرمنطقی، غیرشرعی و غیرقانونی اشاره دارد و می‌گوید: «ما هم استاد پذیرش قانون‌های نانوشته هستیم. هنرمندان شاخص صاحب تفکر فرصت پیدا نمی‌کنند، مگر با پذیرش فرسایش و پرداخت هزینه بسیار.»او توضیح می‌دهد: «شاید عده‌ای این‌طور توجیه کنند که فلان نمایش فروش خوبی داشته؛ اما در برابر رنجی که گروه متحمل شده هیچ نیست و اطمینان دارم اگر شرایط فراهم بود قطعا سود چند برابری حاصل می‌شد.» این کارگردان بر این باور است که متولیان امروز پز چیزی را می‌دهند که مطلقا سهمی در شکل‌گیری‌اش نداشته‌اند.
او در عین حال می‌گوید که تئاتر چون هنر جمعی گرانی است همه دولت‌ها و شهرداری‌ها از آن حمایت می‌کنند و این سوال را مطرح می‌کند: «ولی اصلا چنین چیزی در ایران سراغ دارید؟ امروز اگر بخواهید یک تبلیغ ساده در تلویزیون داشته باشید باید هزینه چند تئاتر را بپردازید.»به اعتقاد او «تئاتر خصوصی تعریف درستی  ندارد بنایراین چاره‌ای نمی‌ماند که در نهایت خودش راه را پیدا کند. باید مثل یک موجود زنده شرایط رشد سالم فراهم شود. اگر این نیازها و خواسته‌های کاملا بحق به شکل منطقی برطرف نشود این فرزند فردا حقش را با خشونت طلب می‌کند.»پاکدل در ادامه حرف‌هایش به ناتوانی دولت در تامین امنیت شغلی هنرمندان اشاره دارد و می‌گوید: «شما شاهد برباد رفتن تلاش‌های یک گروه کثیر هستید. الان با شعار و وعده مواجه هستیم؛ حرف‌هایی که هیچ مبنای اجرایی ندارد.»او به کار بردن «استقلال» در شرایط فعلی را مضحک‌ترین واژه در مورد هنر و تئاتر می‌داند و می‌گوید: «یک شوخی تراژیک هم هست. چون مجوز فیلم‌هایی که حتی پروانه اکران هم دارند به سادگی لغو می‌شود و مدیران محافظه‌کارانه عمل می‌کنند. معتقدم شرایط به ظاهر آرام و در عمل بسیار سختی را می‌گذرانیم. این وضعیت اصلا در شأن نظام جمهوری اسلامی ایران نیست.»او در ادامه حرف‌هایش به شکل غیرمستقیم به توهین‌های نشریه یالثارات به هنرمندان هم اشاره دارد: «متاسفانه شاهد هستیم هنرمندان با رکیک‌ترین الفاظ خطاب قرار می‌گیرند و هیچ مامنی برای حراست از خودشان پیدا نمی‌کنند. گویی هنرمندی افتخار نیست.»پاکدل بر این باور است که امنیت فقط در مرزها اتفاق نمی‌افتد بلکه اندیشه‌های‌مان هم باید امنیت داشته باشد و ما به راحتی تبادل واژه داشته باشیم نه اینکه با مشت و خشم رفتار کنیم. او در پایان تاکید دارد: «افرادی که باید از تریبون‌های رسمی حرف‌های آرامش‌بخش بزنند تحریک‌آمیز صحبت می‌کنند. متاسفم افرادی واژگانی را وارد ادبیات اجتماع می‌کنند که اصلا از آنها انتظار نمی‌رود و اینها در تاریخ به نام‌شان ثبت می‌شود.»

روزنامه اعتماد

نظر شما