شناسهٔ خبر: 45732 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نایجل کولتارد «در میان ایرانیان» را نوشت

کتاب «در میان ایرانیان» به قلم نایجل کولتارد به توصیف تهران همراه با سیاست و تجارت آن از عصر پهلوی نخست تا دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد می‌پردازد. این کتاب را محسن محمودی ترجمه کرده است.

نایجل کولتارد «در میان ایرانیان» را نوشت

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «در میان ایرانیان» به قلم نایجل کولتارد با ترجمه محسن محمودی به آشنایی مولف با ایرانیان می‌پردزاد.‌

کتاب در سه فصل سامان یافته که سرفصل‌های آن عبارتند از «آشنایی با ایران، برخی واقعیت‌ها، ارقام و حکایات»، «تجارت و سیاست» و «مدیریت و تجارت».

توصیفِ پرشورِ دریافت مردی جوان از تهرانِ عصر پهلوی

در سطوری از «پیشگفتار مترجم» آمده است: «کتاب «در میان ایرانیان» را می‌توان در ادامه‌ سنت سفرنامه‌نویسی دانست که با نگاهی عاری از پیچیدگی، اما به طرزی مستدل به تحلیل جامعه‌ و حکومت ایران می‌پردازد. شاید برجسته‌ترین نکته‌ کتاب این باشد که نایجل کولتارد در دام قدیمی اما همیشه جذاب «خلقیات ما ایرانیان» نمی‌افتد و تحلیلش هم در این زمینه دقیق و عاری از سوگیری غیرعلمی است. البته باید توجه داشت که کتاب «در میان ایرانیان»، صرفا سفرنامه نیست، بلکه نوعی حدیث نفس است که حاصل زندگی و آشنایی کمابیش چهل ساله با ایرانیان است.» (ص ۱۰)
 
سفیر اسبق انگلیس در ایران در «مقدمه ریچارد دالتون» می‌نویسد: «نایجل، روایتِ شگرفی از تاریخِ مربوط به این دوره ارائه می‌کند که با توصیفِ پرشورِ دریافت مردی جوان از تهرانِ زمان شاه و خاطرات انقلاب سال ۱۹۷۹ آغاز می‌شود و با تألیفی استادانه در جریان آخرین تحولات قرارمان می‌دهد. سیاستِ تجارتِ و سرمایه‌گذاری در ایران هم به خوبی توصیف شده است. تحلیلش از چرایی شیوه‌ رفتار مردم در موقعیت‌های روزمره‌شان بسیار منصفانه، رک و ساده است. وی می‌نویسد؛ مهمانی غربی که برای تجارت به شیوه‌ای جدی اما سرگرم‌کننده و ملیح ارائه شده‌اند.» (ص ۱۳)
 
کولتارد در «پیشگفتار» با اشاره به تصور اشتباه غربی‌ها از ایران آورده است: «مهم‌تر از همه، من هم مثل میلیون‌ها ایرانی، از این که غربی‌ها تصوری کاملا غلط از ایران دارند جانم به لب رسیده، خصوصا از زمانی که احمدی‌نژاد بی‌ظرافت و تحریک‌آمیز، مشهودترین و اصلی‌ترین نماینده ایران در صحنه‌ بین‌المللی شد. حتی مدیران تجاری فرهیخته‌ عربی نیز چنین تصورات اشتباهی از ایران دارند. بسیاری همچنان فکر می‌کنند که ایران کشوری عرب است و حتی بسیاری دیگر حتی ابتدایی‌ترین واقعیت‌های فرهنگی جمعیت‌شناختی را نادیده گرفته و اوضاع ایران را با هرج‌ومرج در عراق و افغانستان یا تصلبِ اجتماعی عربستان سعودی اشتباه می‌گیرند.» (ص ۱۶)
 
رباعیات عمر خیام، خوش‌خوان با جملات کوتاه 

مولف درباره آشنایی با ایران از طریق یک کتاب می‌گوید: «یازده کتاب انتخاب کرده بودم اما ایده‌ روشنی برای انتخاب آخرین کتاب نداشتم تا این که فکر کندوکاو قفسه‌های کتاب‌های قدیمی والدینم به سرم زد. اتفاقی کتابی یافتم که به نظرم می‌رسد مورد مناسبی باشد، کتابی کم‌حجم که در چشم‌ به‌هم زدنی خوانده می‌شد. خوش‌خوان با جملات کوتاه و پاراگراف‌های تنها چهار جمله‌ای... رباعیات عمر خیام، ترجمه‌ی فیتز جرالد! آقای پیچ وقتی متوجه انتخاب دوازدهم فهرستم شد، «مِن و مِن» کرد: «این یه کم از درک و سوادت بالاتره.» احتمالا متوجه نبود که حرفش چقدر درست از آب در می‌آید؛ هنوز هم با معانی آشکار و نهان خیام و مهم‌تر از آن ۷۵ میلیون و اندی هم‌وطن امروزی‌اش دست‌و پنجه نرم می‌کنم.» (ص ۱۹)
 
فصل نخست کتاب با عنوان «آشنایی با ایران، برخی واقعیت‌ها، ارقام و حکایات» مطالبی مانند «ایران هیچگاه به طور کامل مستعمره نشد، اندکی تاریخ»، «قرن بیستم»، «سیری بر انقلاب»، «ایران را با کشورهای عرب خلیج‌فارس یکی نکنید»، «زنان، تعصب نژادی و چرچیل در ایران»، «تحلیل جامعه‌شناختی بر مبنای گروه سنی»، «کهن الگوهای منطقه‌ای و «نظام کاست منطقه‌ای»، «سفر به ایران در دوران جنگ  ایران- عراق»، «گشت و گذار در اطراف و اکناف ایران و ماجراهای بیمارستانی» را در خود جای داده است.

مولف در این مجال با اشاره به برخی خلقیات ایرانیان آورده است: «تعارف»، تلاش بیهوده‌ای داشتم برای این که ترجمه‌ای مناسب برای این مفهوم پیدا کنم. در واقع به نظرم هیچ کلمه‌ای وجود ندارد که بتواند به طرزی درخور این مفهوم را به تصویر بکشد. احتمالا به این خاطره که می‌تواند اشکال متفاوتی به خود گیرد. تعریف لغت‌نامه‌ای آن «تمجید» است اما این تنها وجهی از آن است که ماهیت چاپلوسانه‌ این مراوده را نادیده می‌گیرد. «نزاکت شدید و بیش از اندازه» تعریف محتمل دیگری است اما این واقعیت را در نظر نمی‌گیرد که دو دوست می‌توانند دقایق بی‌شماری را به تبادل وعده‌هایی سورئال از اقداماتی حقیرانه، عوامانه و اغلب نفرت‌انگیز تحقیر خویشتن بگذارنند تا در ابراز جانسپاری‌شان به دوستی‌شان از یکدیگر پیشی بگیرند.» (ص ۶۷)
 
داده‌های تحلیل‌گران آشنا با واقعیات بدیهی درباره‌ ایران

«تجارت و سیاست» در فصل دوم صفحاتی را به «همه چیز سیاسی است»، «حوزه نفوذ وزارت‌خانه و بخش بازار»، «حلقه داخلی مبهم قدرت و مثلث سیاست ازلی سیاست ایران»، «فرصت‌های ار دست رفته آشتی بین ایران و ایالات متحده آمریکا»، «آیا دیک چینی مامور ایران بود؟» و «جماعت جلوی سفارت بریتانیا» اختصاص داده است.

کولتارد با نگاهی به کشورهای همسایه ایران می‌نویسد: «سال ۲۰۰۷ باراک حسین اوباما در مقام رییس‌جمهور ایالات متحده به قدرت رسید. اوباما فهرست بلندبالایی از مشکلات تأمل‌برانگیز در سیاست خارجی را به ارث برده است؛ سربازان در عراق، وضعیتی لاینحل و رو به وخامت در افغانستان و نفوذ فزاینده‌ ایران در سرتاسر منطقه. دوراهی باراک حسین با چالش «اما و اگر» برای مدیریت هر رویکردی با این اشتباه گرفته شده است. بی‌تردید، حلقه‌ درونی دولت بوش پس از شنیدن داده‌های تحلیل‌گران آشنا با واقعیات بدیهی درباره‌ ایران و منطقه امتناع ورزیدند.

مثلا این که آیت‌الله سیستانی، رهبر معنوی مسلمانان شیعی عراق در مشهد ایران متولد شده است. یا این که یوسف رضا گیلانی «نخست‌وزیر پاکستان از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ ـ از تبار خانواده‌ای از صوفی‌ها ایرانی است. یا این که در مناطق نفت‌خیز عربستان سعودی و بحرین اکثریت مسلمانان شیعی سکونت دارند که رژیم‌های فعلی سنی در راس قدرت هر دو کشور برخورد مناسبی با آنها ندارند. این داستان‌ها سر دراز دارند اما این جا لحظه‌ای درنگ می‌کنم تا بگویم که اوباما در اوایل ریاست‌جمهوری‌اش برای سازش با ایران دستش را دراز کرد... البته پاسخی نگرفت. این مخمصه‌ اوباما امریکایی است.» (ص ۱۱۵)
 
در همین قسمت درباره قطع رابطه ایران و آمریکا می‌خوانیم: «از آنجا که ایالات متحده در سال ۱۹۷۹ روابط دیپلماتیکش با جمهوری اسلامی ایران را قطع کرده بود، سوییس حافظ منافع ایالات متحده در ایران بود، پس او اطلاعات محرمانه‌ای از وضعیت روابط بین دو کشور داشت. او بسیار تحت تاثیر کیفیت افرادی قرار گرفته بود که در تمامی سطوح وزارت امور خارجه و پنتاگون ملاقات کرده بود. تحلیل‌گران بسیار تحصیل کرده و مقامات ارشد وزارت امور خارجه تشنه‌ی هرگونه اطلاعاتی بودند که می‌توانستند از هر منبعی به دست آورند و مشخصا شیفته‌ی دیدار فردی بودند که ارتباط روزمره، دست اول و مستقیم با ایران داشته باشد. سفیر از این مساله شگفت‌زده شده بود که این افراد اطلاعاتی و تحصیل کرده تا این اندازه اطلاع اندکی از اساسی‌ترین واقعیات ایران دارند. سه دهه انزوا ضربه‌ی زیادی به درک ایران از سوی ایالات متحده امریکا زده است، همان‌طور که متقابلا به فهم ایران از جامعه‌ی بین‌المللی در کل و مشخصا ایالات متحده‌ی امریکا لطمه زده است.» (ص ۱۰۸)

ایرانی‌هایی که بی‌خیال و پرحرف به نظر می‌رسند!

در فصل سوم «مدیریت و تجارت» عناوینی چون «آنجام آن به این صورت ممکن نیست»، «تورم و نرخ‌های برابری ارز»، «سرمایه‌داری ایرانی»، «مذکرات»، «مذکرات»، «قضایای منابع انسانی»، «نتیجه‌گیری «داود و جالوت» و سخن آخر» گنجانده شده است.

در این سطور درباره پرداخت پاداش آخر سال به همراه حقوق اسفند در ایران آمده است: «یک ساعت بعد به طرف غذاخوری کوچک در زیرزمین دفترمان، جایی که کارکنان در آنجا ناهار می‌خوردند، رفتم. در راه پله صحنه‌ای غیرمعمول دیدم. بهروز آبدارچی و حسن (یکی از راننده‌ها) گونی زباله پلاستیکی بزرگی را بالای پله‌ها می‌کشیدند؛ به شوخی گفتم که باید کاغذهای باطله را پایین ببرند تا از شرش خلاص شوند، نه این که آن را به بالا به دفتر در طبقه چهارم بیاورند. «نه آقا، کاغذ باطله نیست. پاداش سالانه را به بالا به حسابداری می‌بریم!» (ص ۱۲۲)
 
کولتارد در یک نتیجه‌گیری با اشاره به خلقیات ایرانی‌ها می‌نویسد: «ایرانی‌ها ممکن است «بی‌خیال» و پرحرف به نظر برسند اما هرگز اهداف‌شان را گم نمی‌کنند، اجازه می‌دهند تا زمان کارشان را پیش ببرد و ۱۰۰% تلاششان را وقف مشکل پیش‌رو می‌کنند. موفقیت در معامله با ایران مستلزم قضاوت درست در این باره است که کدام تجارت یا پروژه را پی بگیرید و کدام را در کنار بگذارید اما همچنین صرف منابع کافی را می‌طلبد. به همان میزان برای دستیابی به اهداف در این کشور پیچیده و پرهیبت، تعهد بالای مدیریت ارشد هر سازمانی یک مؤلفه‌ ضروری است.»

کتاب «در میان ایرانیان» در ۱۵۷ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به قیمت ۱۲ هزار تومان از سوی نشر مهرگان خرد منتشر شده است.

نظر شما