شناسهٔ خبر: 45735 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«اچ جی ولز»؛ مردی که زیاد می‌دانست / آیا قدرت تخیل انسان امروز کاهش یافته است؟

«اچ. جی. ولز»، نویسنده انگلیسی، بسیاری از اتفاقات قرن بیستم از جمله بمب شیمیایی و جنگ‌های جهانی را پیش‌بینی کرده بود. از زمان مرگ «ولز» نویسنده‌ای دیگر جایگزین او نشده است! آیا این موضوع برای خلاقیت ذهن انسان امروز خطرناک است؟

«اچ جی ولز»؛ مردی که زیاد می‌دانست / آیا قدرت تخیل انسان امروز کاهش یافته است؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ از سال ۱۹۸۰ به بعد فرهنگ دنیا دیگر به آینده نیندیشیده است. امروزه همه نگران فاجعه‌های محیط‌زیستی، ناکجاآبادهای ذهن انسان، و حمله زامبی‌ها هستند. در آثاری چون «جاده» نوشته «کورماک مک‌کارتی» یا «مردگان متحرک» نوشته «رابرت کرکمن» و «تونی مور» لزومی برای توضیح سقوط نسل بشر دیده نمی‌شود. این سقوط و دلایل آن، چنان در ذهن مردم بی‌اهمیت و عادی شده است که نیازی به توضیح بیشتر ندارد. تنها نویسنده‌ای که تا حدی تلاش می‌کند چنین موضوعی را توضیح دهد و دلایل آن را بیان کند «ایِن ام. بانکز» است اما او نیز پیش‌بینی خاصی درباره آینده بشر ندارد.

اما نظر «اچ. جی. ولز» که ماه بعد سالگرد تولد ۱۵۰ سالگی‌اش است و ۷۰ سال پیش از دنیا رفت در این باره چه خواهد بود؟ «ماشین زمان»، اولین رمان او در سال ۱۸۹۵ منتشر شد. او تنها کسی بود که اتفاقات قرن بعد از خود را به خوبی پیش‌بینی کرد. ولز جنگ‌های هوایی، حمل و نقل به وسیله دستگاه‌های موتوردار که موجب گسترش حومه شهر می‌شود و حتی ایجاد ویکی‌پدیا را که تبدیل به مغز بشر می‌شود حدس زده بود. او پیش‌بینی کرده بود که اروپا تبدیل به حکومتی فدرال خواهد شد اما بریتانیا با این حکومت سازگاری نخواهد داشت و بیشتر با آمریکا و دیگر کشورهای انگلیسی‌زبان در ارتباط خواهد بود. او در رمان «دنیای آزاد» وجود بمب شیمیایی را پیش‌بینی کرد و گفت این بمب قدرت ترسناکی خواهد داشت. وی گفته بود این نوع بمب از داخل هواپیما به بیرون پرتاب خواهد شد. این دیدگاه برای نویسنده‌ای که در سال ۱۹۱۳ این مطلب را نوشته است بسیار شگفت‌انگیز به حساب می‌آید. چنان که تأثیری عمیق بر «وینستون چرچیل» گذاشت.

برای «ولز» تصور نسخه ماندگار دنیا درست مانند یک بازی ذهنی بود. او به دلیل داشتن این قدرت بسیار غره بود و این توانایی راهی را برای او فراهم کرده بود تا متفکری عمیق باشد.  او در نامه‌ای به دوست خود «الیزابت هیلی» در سال ۱۹۰۱ گفته بود کتاب «پیش‌بینی‌ها»یش «تلاشی برای برانداختن سلطنت و مفهوم آبرو و همچنین امپراتوری بریتانیا» است. وی پیش‌بینی «ماشین موتوردار و گرمازایی از طریق انرژی برق» را دلیلی برای این اهداف دانسته بود. پیش‌بینی کردن آینده برای او جذابیت بسیاری داشت. این ایده که نویسندگان به دلیل غلط از آب درآمدن سخنانشان از حدس زدن اتفاقات آینده دست می‌کشند برای او قابل تصور نبود.

دست کشیدن نویسندگان از پیش‌بینی آینده همزمان با تغییرات آب و هوایی رخ داد. گرمای جهانی غیرقابل‌اجتناب به نظر می‌رسد اما آیا این دلیل برای قطع امیدمان از آینده کافی است؟ افزایش سطح آب دریا، لزوم کربن‌زدایی کردن اقتصاد و تغییرات وحشتناک اکوسیستم از جمله مشکلاتی است که ذهن بشر امروز را به خود مشغول کرده است اما ما انسان‌ها همان گونه‌ای هستیم که از «مرگ سیاه» و «جنگ هسته‌ای» گریخته‌ایم. ناامید شدن انسان در میانه چنین مشکلاتی دور از ذهن می‌رسد!

«ولز» نیز چنین عقیده‌ای داشت. او در بازه زمانی شش ساله از ۱۸۹۵ تا ۱۹۰۱ داستان‌هایی را به دنیا عرض کرد که خود آنان را رمان «عاشقانه علمی» می‌خواند. این کتب شامل «ماشین زمان»، «جزیره دکتر مورو»، «مرد نامرئی»، «جنگ دنیاها»، و «اولین انسان بر روی ماه» است. کتاب‌های او نشانه تفکری جدید در دنیا است و از آن زمان تاکنون منبع الهام بسیاری از کتب علمی-تخیلی شده است. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که «ولز» قصد داشت با عقایدش مورد توجه دنیا قرار گیرد اما متأسفانه رمان‌های «علمی عاشقانه» مورد توجه مردم قرار نداشت بنابراین او تلاش کرد دیگر گونه‌های ادبی را نیز امتحان کند. اگرچه رمان‌های او در آن زمان مورد توجه قرار گرفت اما اکنون بسیاری از آنان به دست فراموشی سپرده شده‌اند. تنها کتابی که همچنان مورد توجه قرار دارد «جنگ دنیاها» است و همچنان منبع الهام داستان‌هایی قرار می‌گیرد که در آن آدم‌های فضایی به کره زمین حمله می‌کنند. این کتاب جای خود را در اذهان مردم باز کرد و زندگی ما را برای همیشه تغییر داد.

قدرت «ولز» در توانایی خلق اتفاقات، جدید است. این داستان‌ها نیستند که ما اکنون به آن نیاز داریم بلکه تخیلی که او در ذهن ما ایجاد کرد بسیار جای قدردانی دارد. یافتن نویسنده‌ای معاصر که داستان‌هایی چون داستان‌های «ولز» خلق کند و تأثیری مانند او بر ذهن انسان بگذارد بسیار دور از ذهن است. اما به هر حال باید تلاش کنیم زیرا اگر نیاز به تصویر آینده، قبل از ساختن آن داشته باشیم، ناتوانی قدرت تخیل ذهن انسان، زنگ خطر بزرگی به حساب می‌آید.

نظر شما