شناسهٔ خبر: 45776 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

روایت داستانی قتل هیتلر به دست یک ایرانی

رمان «هیتلر را من کشتم» نوشته هادی معیری‌نژاد توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ رمان «هیتلر را من کشتم» نوشته هادی معیری‌نژاد به تازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این رمان با این جملات آغاز می‌شود: اگر شما هم مثل بقیه ساده دل‌ها فکر می‌کنید هیتلر در زیرزمین مخوفش در برلین از ترس حمله روس‌ها خودکشی کرده و معشوقه‌ش هم قبلش خودش رو کشته، نصف عمرتون بر فناست چون همه این داستان‌ها ساخته دست روس‌های دروغگوئه. «حقیقتش اینه که هیتلر رو من کشتم». شاید باورتون نشه اما این جمله آخرین جمله‌ای بود که پدربزرگم قبل از مرگش به من گفت.

هادی معیری نژاد نویسنده و روزنامه‌نگار است و در این کتاب به‌عنوان اولین اثر چاپی‌اش، سراغ پیرمردی به نام صادق نورچیان رفته که در آخرین روزهای عمر خود به سر می‌برد و به نوه روزنامه‌نگارش راز بزرگی را می‌گوید. نوه پیرمرد که حمید نام دارد بعد از شنیدن راز در پی کشف زوایای ناپیدای آن می‌رود و اتفاقات جالبی برایش رخ می‌دهد.

کتاب «هیتلر را من کشتم» یک رمان معمایی است و در آن این احتمال بررسی می‌شود که روس‌ها هیتلر را از پناهگاه زیرزمینی‌اش به ایران منتقل کرده‌اند و رهبر آلمان نازی در زمان جنگ جهانی دوم، پس از این جنگ، سال‌هایی را به طور مخفیانه در شمال ایران زندگی کرده است. داستان براساس نقب در خاطرات گذشته افراد حاضر در رمان پیش می‌رود. این کتاب اولین رمان هادی معیری‌نژاد است که از اواسط دهه هفتاد شمسی به نوشتن شعر، داستان، نقد هنری و مقالات اجتماعی مشغول است.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

القصه هاشم ما رو برد توی زیرزمین. پیرمرد هنوز داد و فریاد می‌کرد. دخترش هم کنار میله‌های بالای در ما رو نگاه می‌کرد. کمی ایستادم و نگاشون کردم. تو نگاهشون حس عجیبی بود، انگار فهمیده بودن ما از جنس هاشم و نوچه‌هاش نیستیم و کمک می‌خواستن. اون موقع کسی سواد درست و حسابی انگلیسی نداشت ولی فکر کنم به هر زبونی بلد بودن ازمون کمک می‌خواستن. هاشم اعتنا نکرد. مونده بودم که چرا اینا رو خودش به ما نشون می‌ده. ما رو برد دم درگاه مخفی که به استخر کوچیک زیر عمارت ختم می‌شد و توی قایق کوچیکی سوارمون کرد. پارو می‌زد و توی راه ترانه‌های رشتی می‌خوند. صادق هم جور خنده‌داری ترجیع‌بندهای ترانه رو تکرار می‌کرد: «تو مره خواهی چی غم دارم/ از همه چی، چی کم دارم.»

این کتاب با ۱۱۲ صفحه، شمارگان ۶۶۰ نسخه و قیمت ۷۰ هزار ریال منتشر شده است.

نظر شما