شناسهٔ خبر: 46319 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

انتشار کتاب «ماری استوارت» پس از چهل سال / کتابی که به دلیل ترسناک بودن منتشر نشد!

طرفداران «ماری استوارت» که امروز صد ساله شده است از انتشار دوباره رمان پرفروش او، که سال‌ها به دست فراموشی سپرده شده‌بود، بسیار خوشحال خواهند شد.

انتشار کتاب «ماری استوارت» پس از چهل سال / کتابی که به دلیل ترسناک بودن منتشر نشد!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل ازایبنا؛  «استوارت» پیشگام سبک تعلیق رمانتیک است؛ در داستان‌های او زنان قهرمان در خطر قرار دارند. کتاب «خانم، صحبت می‌کنید؟» در «پروانس» و در سال ۱۹۵۵ و کتاب «جادوی سخت» در «کورفو» و در سال ۱۹۶۴ نوشته شد. او در طول عمر خود حدود ۱۹ داستان نوشت؛ «باد جزایر کوچک» رُمانی است که در سال ۱۹۶۸ به نگارش درآمد و حدود چهار دهه است که منتشر نشده است؛ قرار است هفته آینده این کتاب در جشن صد سالگی تولد استوارت توسط انتشارات «Hodder & Stoughton» منتشر شود. استوارت این رمان را کلید رمزهای رمان‌های عاشقانه و پُلی برای درک آثار تاریخی خود می‌دانست.

داستان این رمان در جزایر «قناری» و در دو زمان مختلف رخ می‌دهد؛ داستان اول در سال ۱۸۷۹ رخ می‌دهد و داستان دختری را  در «لانزاروت» روایت می‌کند که با یک ماهیگیر از خانه فرار می‌کند و بخشی دیگر از داستان درباره دختری به نام «پردیتا» در سال ۱۹۶۰ است. «پردیتا» یکی از معروف‌ترین قهرمانان زن این نویسنده است. «جنیفر اوگدن»، خواهرزاده وی که در ۱۲ سال پایان زندگی خانم نویسنده با او زندگی می‌کرد این کتاب را «نمونه بی‌نظیری از نوشته‌های ماری استوارت» دانسته است.

او که پس از دیدن از «لانزاروت» به فکر نوشتن این رمان افتاد با توجه زیادی جزییات را در داستان بیان کرده است. استوارت چندین بار با همسر زمین‌شناس خود، «فرد استوارت» به جزایر «قناری» سفر کرده و افسانه‌های این جزیره او را جمع آوری کرده بود. «اوگدن» در این باره می‌گوید: «او برای نوشتن آثار خود بسیار تحقیق می‌کرد؛ همیشه به مکان‌هایی که از آنان در داستان خود بهره می‌برد سفر می‌کرد؛ به همین دلیل هم تمام توصیفات او واقعی بود.»

مجله «گاردین» پس از مرگ استوارت نوشته بود که این نویسنده وارث خوبی برای «جین استن» و «شارلوت برونته» به حساب می‌آید. البته خود او با گروه‌بندی آثارش موافق نبود. او در این‌باره گفته بود: «ترجیح می‌دهم داستان‌هایم فقط سرگرم‌کننده باشد. از نظر من دو نوع رمان در دنیا وجود دارد؛ رمان‌هایی که بد یا خوب نوشته می‌شوند. به جز این دو، گروه‌بندی دیگری از نظر من وجود ندارد. چرا فقط از عنوان «نویسنده داستان» استفاده نمی‌کنید؟ کلمه «داستان‌نویس» عنوانی فاخر و قدیمی است و من این عنوان را ترجیح می‌دهم.»

وقتی رمان او به نام «خانم، صحبت می‌کنید؟» توسط انتشارات Hodder ویراستاری شد از آنان خواست که آثار او را ویراستاری نکنند؛ «نوشته من بسیار بهتر از ویراستاری شما است. لطفا کتاب من را ویرایش نکنید!» «سو فلچر»، ویراستار شخصی او نیز در این‌باره می‌گوید: «او بسیار در کارش دقیق بود. به ندرت پیش می‌آمد که اشتباهی در نوشته او پیدا کنم.»

آخرین رمان او «کلبه رز» کتاب بسیار ساده‌ای بود و از حقه‌های دیگر کتاب‌های او در آن خبری نبود. «اوگدن» در این‌باره می‌گوید: «در این زمان او ۸۱ ساله بود. به اندازه کافی کار کرده بود و هر کاری که دوست داشت انجام داده بود. از کار کردن در باغچه خود خوشحال بود و زندگی خود را ادامه می‌داد.»

استوارت در دهه پایانی زندگی خود کتابی منتشر نکرد. اما حالا «اوگدن» از وجود کتاب منتشرنشده‌ای از او خبر داد که در سال ۱۹۵۳ نوشته شد و در همان سال توسط انتشارات به دلیل «ترسناک بودن آن» رد شد.

«اوگدن» در این‌باره می‌گوید: «این کتاب را تمام نکرده بود و وقتی به او گفتم که چرا کتاب را تمام نمی‌کنی گفت: زمانی برای او باقی نمانده است. او گفت دوست دارد پس از مرگش این نوشته‌ها پاره شود. دلش نمی‌خواست کسی این نوشته را بخواند و وظیفه پاره کردن آن را به من سپرده بود. آرزو داشتم از من چنین درخواستی نکرده بود. پس از مرگ او فهمیدم خودش این کار را کرده است.»

نظر شما