شناسهٔ خبر: 46418 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

نگاهی به کتاب متافیزیک مسیحی و نوافلاطون‌گرایی آلبر کامو؛

حلقۀ مفقوده در تحلیل آلبر کامو

کامو کامو در سراسر متافیزیک مسیحی به هر سنت از دیدگاه سنت دیگر نزدیک می‌شود و مفروضات و تناقضات هریک را خاطرنشان می‌سازد؛ بدین‌رو، متافیزیک مسیحی نخستین گام در سفر فکری کامو بود، سفری که در آثار پخته‌ای چون عصیانگر و افسانۀ سیزیف به اوج می‌رسد؛ کامو در این دو اثر به بررسی ارتباطات میان مسیحیت، تمدن یونان و مدرنیته بازمی‌گردد.

فرهنگ امروز / لی تریپنیر[1]،حیدر خسروی:

متافیزیک مسیحی و نوافلاطون‌گرایی، نخستین اثر مدون و مهم آلبر کامو است. قرار دادن این اثر نادیده‌گرفته‌شده اما بسیار مهم، در بستر زندگی و اندیشۀ کامو، به مطالعۀ این اندیشمند بزرگ و همچنین درک مذهب، فلسفه، ادبیات و نظریۀ سیاسی او کمک شایانی می‌کند. در ترجمۀ انگلیسی این کتاب، یک مقدمه به قلم مترجم اثر (ران استرایگلی) و یک مؤخره به قلم رمی براگ نوشته شده است که به روایت کامو از مسیحیت می‌پردازند و به‌ نوبۀ خود در شناساندن اهمیت اثر سهم بسزایی ایفا می‌کنند. برای کسانی که کامو می‌خوانند یا در مورد او تحقیق می‌کنند و حتی برای کسانی که کاری به کامو ندارند، متافیزیک مسیحی و نوافلاطون‌گرایی دروازه‌ای است برای ورود به جهان یکی از تأثیرگذارترین و اصیل‌ترین متفکران قرن بیستم. متأسفانه به‌رغم اینکه آلبر کامو متفکر و نویسنده‌ای کاملاً شناخته‌شده در ادبیات فارسی‌زبان است و اکثر آثار او به فارسی ترجمه شده‌اند، این اثر مهم او مورد غفلت کامل قرار گرفته است؛ و درحالی‌که شمار کتب تحلیلی در مورد کامو روزبه‌روز افزایش می‌یابد، کسی سراغ این اثر بااهمیت نمی‌رود.

مفسران پرشماری در مورد متافیزیک مسیحی کامو نظر داده‌اند: مک‌ براید (مترجم نخست این اثر به زبان انگلیسی) آن را در زمینۀ اندیشۀ ابزورد (Absurd) کامو تفسیر می‌کند؛ آی. ایچ. واکر، بهره‌گیری کامو از «تاسوعات» (Enneads) فلوطین را مورد بررسی قرار می‌دهد؛ و پل آرکامبولت آن را روشی برای فهم و سنجش ویژگی فرهنگ یونانیِ کامو می‌داند. استرایگلی (مترجم دوم اثر) در مقدمۀ خود بررسی جالب توجهی ارائه می‌دهد؛ به نظر او، این کتاب به این خاطر دارای اهمیت است که دغدغۀ دائمی کامو را دربارۀ ارتباط میان مسیحیت و تمدن کلاسیک یونانی نشان می‌دهد؛ موضوعی که در آثار بعدی او ادامه می‌یابد. درست است که متافیزیک مسیحی، رسالۀ کامو برای دریافت مدرک دانشگاهی‌اش بود، اما او در سراسر آثار بعدی‌اش به مضمون آن، یعنی ارتباط میان مسیحیت و تمدن یونانی بازمی‌گردد.

فصل نخست این اثر، «مسیحیت انجیلی[2]» به بررسی متون انجیل و آثار آبا نخستین کلیسا می‌پردازد تا تازگی مسیحیت را در ارتباط با جهان کلاسیک نشان دهد. کامو در فصل دوم، تحت عنوان «گنوسیس[3]»، به گنوسیسم[4] می‌پردازد؛ او در این بخش استدلال می‌کند که گنوسیسم منحصراً یک پدیدۀ مسیحی نبود، بلکه بیشتر تلاشی بود از سوی هم متفکران پاگانی[5] و هم مسیحی برای آشتی دادن عقل با اعتقاد به رستگاری. فصل سوم، «عقل عرفانی»، تحلیلی است از تاسوعات فلوطین که در آن عقل و رستگاری درون سنت فلسفۀ یونانی آشتی می‌یابند. فصل پایانی با عنوان «آگوستین» بیان می‌کند که برآیند مسیحی آگوستین از هلنیسم و انجیل‌ها موفق‌تر از برآیند گنوسیک‌ها بود، چراکه آگوستین بر تفکر فلوطین تکیه کرد. فلوطین با فهم عقل به‌عنوان یک امر مشارکتی، عقل یونانی را برای ایمان مسیحی قابل‌پذیرش‌تر ساخت. آگوستین نیز به نوبۀ خود همین فهم از عقل را در دستور کار قرار داد تا مسیحیت را برای پاگان‌های یونانی و رومی مناسب‌تر سازد؛ نتیجۀ این امر، متافیزیک مسیحی‌ای بود که در جهان مدیترانه‌ای جذابیت عام یافت.

برای کامو، تازگی مسیحیت به خاطر «ایمان» آن نیست، زیرا ایمان تنها باورهای مسیحی را از انتقاد مصون می‌دارد، بلکه جذبۀ آن بیشتر به خاطر فهم مسیحیت از تاریخ آخرالزمانی و رستگاری نهایی آن در دنیای دیگر است؛ این باور به آخرالزمان، احساس تراژیکی را بیان می‌کند که در آن مسیحیان اخلاق خود را در امید برای رستگاری می‌یابند؛ اما این راه رسیدن به رستگاری، درعین‌حال جهان را نیز از معنا تهی می‌کند، درست برعکس یونانی‌ها که امر الهی را پذیرفتند اما از اهمیت دنیا هم غافل نشدند. کامو در سراسر متافیزیک مسیحی به هر سنت از دیدگاه سنت دیگر نزدیک می‌شود و مفروضات و تناقضات هریک را خاطرنشان می‌سازد؛ بدین‌رو، متافیزیک مسیحی نخستین گام در سفر فکری کامو بود، سفری که در آثار پخته‌ای چون عصیانگر و افسانۀ سیزیف به اوج می‌رسد؛ کامو در این دو اثر به بررسی ارتباطات میان مسیحیت، تمدن یونان و مدرنیته بازمی‌گردد.

کامو در افسانۀ سیزیف، منتقد مسیحیت و آمال و آرزوهای آخرالزمانی مدرن است، چیزهایی که او آن‌ها را تحت عنوان امر ابزورد (the absurd) فرموله می‌کند؛ اما بدون وجود فهم امر آخرالزمانی، امر ابزورد به نیهیلیسم فرومی‌غلتد، اخلاق همه‌جایی می‌شود و بنابراین بی‌معنایی حاکم می‌گردد. کامو در سراسر افسانۀ سیزیف، به تناوب میان انکار آمال آخرالزمانی و بازشناسی اهمیت آن‌ها به‌مثابه معیار حقیقت این‌پاآن‌پا می‌کند؛ این تناقضات در عصیانگر نیز ادامه می‌یابند، جایی که دو تاریخ مربوط به عهد باستان در مقابل هم قرار می‌گیرند: تاریخ یونان و تاریخ مسیحیت. از نظر تاریخ و فرهنگ یونانی، مسیحیت و مدرنیته یک چیزند و بنابراین، امید را باید تنها به تمدن یونانی به‌عنوان جایگزینی برای مدرنیته بست. از نظر مسیحیت، مذهب مسیحی بهترین جایگزین برای مدرنیته است، زیرا تنها سنتی است که بر عصیان متافیزیکی و مسئلۀ شر و مرگ -چیزهایی که مدرنیته بر آن‌ها استوار است- فائق آمده است.

در آن‌سو، رمی براگ، نویسندۀ مؤخره بر کتاب، نظرات خود را دربارۀ متافیزیک مسیحی بیان می‌کند؛ براگ تحلیل کامو از مسیحیت را مورد نقد قرار می‌دهد، زیرا در این اثر، مسیح «به طرزی متناقض‌نما و آشکار غایب است». براگ ادعا می‌کند که ناکامی کامو در دخیل کردن مسیح در تحلیلش، متافیزیک مسیحی را تبدیل به اثری ناقص می‌کند. به نظر براگ، مسیح کسی است که قادر است از هر دو دیدگاه مسیحیت و تمدن یونانی یک برآیند بسازد، مفهومی که کامو آن را نادیده می‌گیرد.

شاید کمی به دور از انصاف باشد که کامو را به خاطر نپرداختن به مفهوم شخص (در اینجا مسیح) در اثری که نام متافیزیک در عنوان آن مشهود است، نقد کنیم، اما انتقاد براگ نقطۀ شروع جالبی است برای تفسیر این اثر در ارتباط با سایر آثار کامو: بهتر است پیشرفت کار یک نویسنده را از نخستین آثار او و آثاری که بعداً خلق می‌شوند نشان دهیم، یا اینکه باید نقایص آثار ابتدایی را نسبت به نقاط قوت آثار پخته نشان دهیم؟ کدام روایت به بهترین نحو اندیشۀ نویسنده و پیشرفت او را آشکار می‌سازد؟ ما مدعی نیستیم که پاسخ این پرسش‌ها را می‌دانیم، اما این واقعیت که آثار اولیۀ کامو به تدوین آثار بعدی او کمک می‌کنند، گواهی است بر اصالت اندیشۀ او و تأثیر پایداری که بر متفکران امروز دارد.

منبع: voegelinview.com

ارجاعات:

[1] - Lee Trepanier

[2] Evangelical Christianity:   بر  این چهار اصل استوار است: 1. ایمان شخصی به مسیح، 2. اعتقاد راسخ به سندیت کتاب مقدس، 3. اعتقاد به اینکه نجات و رستگاری نهایی توسط مسیح انجام می­گیرد و 4. تلاش گسترده برای آموزش و گسترش انجیل.

[3] Gnosis

[4] Gnosticism

[5] Pagan

نظر شما