شناسهٔ خبر: 46456 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«خورشید نیمه شب» به ایران رسید/ لذت از همراهی با ضدقهرمان‌ها

رمان «خورشید نیمه شب» نوشته یو نسبو با ترجمه نیما م.اشرافی توسط نشر چترنگ منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ رمان «خورشید نیمه شب» نوشته یو نسبو به تازگی با ترجمه نیما م.اشرافی توسط نشر چترنگ منتشر و راهی بازار نشر شده است. این رمان در قالب رمان خارجی مجموعه «همه خوان» این ناشر چاپ شده است.

یو نسبو نویسنده نروژی است که در سال ۱۹۶۰ متولد شده است. اولین تجربه نویسندگی او، زمانی بود که یک انتشارات به او پیشنهاد داد خاطرات خود را از تجربیاتش در گروه موسیقی بنویسد. اما او شروع به نوشتن پیرنگ اولین رمانش کرد؛ «خفاش» که در سال ۱۹۹۷ منتشر و با استقبال زیادی روبرو شد. این رمان جایزه بهترین کتاب جنایی نروژ و بهترین کتاب جنایی اسکاندیناوی را به خود اختصاص داد.

این نویسنده با نوشتن بیش از ۲۰ اثر شاخص، نامزد و برنده چند جایزه بین المللی از جمله جایزه‌های ادگار، کتاب کودکان آرک و پیر گینت شده است. نسبو اغلب رمان‌هایش را در فرودگاه‌ها، هواپیماها، قطارها ولابی هتل‌ها می‌نویسد. میزان فروش کتاب‌های نسبو در جهان، از بیست و چند میلیون نسخه گذشته و آثارش مورد تحسین منتقدان قرار گرفته اند.

رمان «خورشید نیمه شب» این نویسنده، ادامه رمان «خون و برف» اوست البته از نظر موضوعی مستقل از آن است و تنها نکته اشتراکش با «خون و برف»، شخصیت های فیشرمن و هافمن سرمداران قاچاق و توزیع مواد مخدر در نروژ هستند. خلاف اغلب رمان‌های هیجانی معمایی که در آن ها نویسنده سعی می‌کند با پیرنگی پرجزئیات و تودرتو و معماهای مرموز، خواننده را درگیر کند، در این رمان خواننده از طریق پی بردن به ذهنیات ضدقهرمان فراری و آشنایی با مواجهه اگزیستانسیالیستی او با مسائلی چون زندگی، عشق، مرگ، مذهب، یاس، رستگاری و... لذت خواهد برد.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

آب دهانش را قورت داد. مکث کرد. و من متوجه شدم این چیزی نیست که به همه گفته باشد. شاید به هیچ کس نگفته. من به او اولین و بهترین فرصت را دادم تا این ها را بعد از کفن و دفن به زبان بیاورد.

ادامه داد: «بعد به دیدن بزرگ خاندان الیاسن رفتیم. پدر هوگو و پدر من مردای بانفوذ این روستا هستن، هرکدوم به نوعی. الیاسن پیر برای مردم توی دریا کار گیر میاره، پدر من هم بهشون کلام خدا رو یاد می ده و روح آزرده شون رو آروم می کنه. پدر می گفت اگر الیاسن با ازدواج ما موافقت نمی کرد، خودش می تونست یه نفر از جمعشون رو متقاعد کنه بیاد شهادت بده که اون شب یه چیزایی دیده و شنیده. الیاسن پیر در جواب گفته بود که نیازی به تهدید پدر نبود و ما به هم میاییم و شاید من بتونم هوگو رو سر به راه کنم. وقتی هر دو این تصمیم رو گرفتن، طبیعی بود که همون چیزی اتفاق بیفته که اونا می خواستن.»

گفتم: «چطور...»، اما یک جیغ دیگر حرفم را قطع کرد. این بار پرنده نبود. کنوت بود.

هر دو سریع بلند شدیم...

این کتاب با ۲۳۱ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۸۵ هزار ریال منتشر شده است.

نظر شما