شناسهٔ خبر: 46563 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

داستان‌های احمد محمود و یک پرسش!

متن زیر به مناسبت سالروز در گذشت احمد محمود به نگارش درآمد.

فرهنگ امروز/ امیرحسن چهل‌تن:

احمد محمود هم‌چون بسیاری از هم‌نسلان خود دغدغه عدالت داشت و در عمده داستان‌ها و رمان‌هایش کوشش می‌کرد طلب نان و آزادی را به بیان هنری تبدیل کند. با تاریخ معاصر نیز به‌خوبی یا دست‌کم به حد کفایت آشنا بود و به ضرورت طرح آن در داستان‌ها و رمان‌هایش اعتقاد داشت. برخی داستان‌های کوتاهش، آنجا که به نفت یا مسئله حضور انگلیسی‌ها در جنوب ایران می‌پرداخت، همچون رمان «همسایه‌ها» و حتی «زمین سوخته» این ادعا را گواهی می‌دهند.
در روایت داستان‌هایش دهانی گرم داشت و اصطلاحات جنوبی را چاشنی آن می‌کرد اگرچه نزدیک به زبان فارسی معیار می‌نوشت. نمایش اوج این ترکیب دلپسند رمان «همسایه‌ها»ست؛ توفیقی که در رمان‌های دیگر او تکرار نشد. مثلا در «مدار صفر درجه» با به‌کارگیری یک زبان غیرتحلیلی و استفاده مدام از جملات ساده و کوتاه لذت زبان فارسی از خواننده اثر دریغ شده است.
وقتی از محمود حرف می‌زنیم تقریبا هر بار ناچاریم به «همسایه‌ها» برگردیم؛ این رمان نوستالژی نسل من است. محمود با خلق شخصیت‌هایی همچون «خالد» و «بلور خانم» به غنای تیپ‌های اجتماعی سرزمین ما افزود، با تعریف دوباره مکان داستانی، جغرافیای ما را گسترش داد و با تاباندن نور بر زاویه‌های تاریک تاریخ معاصر روایت‌های رسمی را بی‌اعتبار کرد.
اما چرا در بهترین داستان‌های محمود راویان ماجرا کودکند؟ این کودکان چه زمان بزرگ خواهند شد تا مشاهدات خود را نه در بستر عواطف زودگذر و سرسری ـ و البته صادقانه ـ یک کودک، که از مسیر هوشیار و خردمند ذهن یک بالغ روایت کنند؟ این سؤال درستی است اگر پرسیده شود، راویانی که در بخش مهمی از آثار محمود با نهایت صمیمیت و صداقت خود ما را از ماجرا باخبر می‌کنند آیا سرانجام در ادبیات ما پا به سن بلوغ گذاشته‌اند؟ ثمره این بلوغ چه بوده است و ادبیات به‌ مثابه یک مشعل تا کجا جهان ایرانی را از تاریکی بیرون آورده است و ما را نه به دیگران بلکه دست‌کم به خودمان شناسانده است؟
این باید پرسش همه داستان‌نویسانی باشد که بعد از محمود می‌نویسند، پرسشی از خود؛ چه به جهت و به مسیر او در داستان‌نویسی اعتقاد داشته باشند، چه نه. این یک پرسش اساسی‌ست. سانسور ضرورت طرح آن را منتفی نمی‌کند، شاید آن را فقط کمی به تعویق بیندازد.
تعلیق، بحران و پیچیدگی ناشی از یک وضعیت ناپایدار از وضوح واقعیت می‌کاهد اما ناپایداری وضعیت کاملا واضح است؛ داستان امروز دست‌کم باید بر این ناپایداری شهادت دهد.

روزنامه شرق

نظر شما