شناسهٔ خبر: 46571 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

شیک رادیکال/ به بهانه انتشار دو کتاب انتقادی درباره نوام چامسکی، زبان‌شناس و فیلسوف زبان معاصر

 آورام نوام چامسکی (متولد ٧ دسامبر ١٩٢٨) بدون تردید بزرگ‌ترین زبان‌شناس زنده دنیا و مشهورترین ایشان است. با همین قطعیت می‌توان گفت که این شهرت صرفا ناشی از نظرات بدیع و بحث برانگیزش در عرصه زبان‌شناسی و فلسفه زبان نیست و لابد بخشی از آن به کنشگری او در عرصه سیاست و نقدهای تند و تیزش از سیاست‌های ایالات متحده باز می‌گردد،

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از اعتماد؛  آورام نوام چامسکی (متولد ٧ دسامبر ١٩٢٨) بدون تردید بزرگ‌ترین زبان‌شناس زنده دنیا و مشهورترین ایشان است. با همین قطعیت می‌توان گفت که این شهرت صرفا ناشی از نظرات بدیع و بحث برانگیزش در عرصه زبان‌شناسی و فلسفه زبان نیست و لابد بخشی از آن به کنشگری او در عرصه سیاست و نقدهای تند و تیزش از سیاست‌های ایالات متحده باز می‌گردد، انتقادهایی سر راست و بی‌پروا که دل منتقدان امریکا را خنک می‌کند و باعث می‌شود که هر مقاله و یادداشت و مصاحبه تازه‌ای از او را روی هوا بقاپند و به سرعت بازنشر کنند. به تازگی نیز درباره این استاد بازنشسته دپارتمان فلسفه و زبان‌شناسی موسسه تکنولوژی ماساچوست امریکا دو کتاب انتقادی با نام‌های پادشاهی سخن (نوشته تام وولف) و رمزگشایی چامسکی: علم و سیاست انقلابی (نوشته کریس نایت) در امریکا منتشر شده است. نویسندگان این کتاب‌ها در آثارشان نگاه صرفا تمجیدآمیز از چامسکی را کنار گذاشته‌اند و کوشیده‌اند به او نگاهی نقادانه داشته باشند، هم در حوزه زبان‌شناسی، هم در عرصه سیاست ورزی و هم در نسبتی که این دو با یکدیگر برقرار می‌کنند. دکتر تام بارتلت، عضو مرکز تحقیقات زبان و ارتباطات دانشگاه کاردیف در تاریخ ٢٥ آگوست ٢٠١٦ در وب‌سایت کرونیکل آو هایر اجوکیشن مروری جذاب بر این دو اثر داشته که محمد معماریان ترجمه‌ای از آن در ترجمان ارایه کرده است:

ایده‌های سبز بی‌رنگ عصبانی می‌خوابند
می‌توانید مجسمه آدمک نوام چامسکی را برای باغچه‌تان به قیمت ۱۹۵ دلار (با هزینه حمل) خریداری کنید. ١٥ دلار هم بدهید تا فنجان قهوه‌خوری «نوام چه می‌کرد؟» بگیرید. «ایده‌های سبز بی‌رنگ، عصبانی می‌خوابند»، مثال معروف نوام از اینکه کلمات می‌توانند از لحاظ دستورزبانی صحیح اما بی‌معنا باشند، در قالب استیکر پشت ماشین و قاب آیفون موجود است. نوام چامسکی آنقدر معروف شده که روی یادگاری‌ها حک می‌شود. همین اتفاق‌ها رخ می‌دهد وقتی «بتوان گفت مهم‌ترین متفکر زنده امروز» هستید، تعبیری که نیویورک‌تایمز برای مرور کتاب او در سال ۱۹۷۹ آورد و از آن زمان به بعد در شکل و شمایل‌های مختلف، برای توصیف خلاصه مردی به کار می‌رود که خلاصه‌نویسی‌اش دشوار است.  
ولتر جدید
سعی تام ولف در کتاب جدیدش آن است که این شخصیت دوجانبه را تبیین کند. (بله، همان تام ولف که آتش‌بازی خودپسندی‌ها و ال. ‌اس. ‌دی. ‌پارتی‌های پرهیجان را نوشته است.) او این شکاف را با همان نشاط خاص خودش شرح می‌دهد: «سیاست‌ورزی چامسکی اعتبار او در مقام زبان‌شناسی بزرگ را بهبود بخشید و اعتبار او در مقام زبان‌شناسی بزرگ، اعتبارش به عنوان منتقدی سیاسی را بهبود بخشید و اعتبارش به عنوان منتقدی سیاسی اعتبار او را از زبان‌شناسی بزرگ تا نابغه‌ای همه‌جانبه بزرگ کرد و آن نبوغ هم منتقد سیاسی را به یک ولتر جدی تبدیل کرد و وُلتر جدی نیز از نابغه همه نوابغ، غولی فلسفی ساخت... نوام چامسکی.» همین‌که چامسکی خوب بزرگ شد، ولف سوزنی به بادکنکش می‌زند. پادشاهی سخن یکی از دو کتاب جدیدی است که پرتره‌ای ناخوشایند از این استاد بازنشسته نرم‌سخن هرچند نه همیشه ملایم زبان‌شناسی در دانشگاه ‌ام.‌ای.‌تی تصویر می‌کند. تالیف کتاب دیگر، رمزگشایی چامسکی؛ علم و سیاست‌ورزی انقلابی به‌قلم کریس نایت یک دهه طول کشیده است و شاید عمیق‌ترین تامل درباره «مساله چامسکی» باشد که تاکنون منتشر شده است. نایت نیز مانند ولف، چامسکی را تقدیس می‌کند و می‌گوید که او هشتمین اندیشمند علوم‌انسانی از جهت تعداد ارجاعات به آثارش است (یعنی همپای نامدارانی مانند فروید و افلاطون) و سپس خانه او را آتش می‌زند. آیا این شیوه درست برخورد با کسی است که می‌توان گفت مهم‌ترین متفکر زنده امروز است؟
شکار حقه‌بازها
تام ولف  تاب مقاومت نداشت. او بر پایه یادداشت‌ها، مقالات دانشگاهی و مصاحبه‌ها با دنیل اورت، شخصیتی «موخرمایی، ریش‌خرمایی» ترسیم کرد که ابایی از مقابله با آناکونداهای بزرگ و شهرت‌های سترگ ندارد. پروژه «پادشاهی سخن» چندان به سیاق اسطوره‌ای ادبی و شیک‌پوش نمی‌آید که روزی‌روزگاری با کم کسی می‌گشته و بعدا رمان‌های پرفروشی در ژانر رئالیسم اجتماعی نوشته است. ولی با دو کتاب دیگر از مجموعه آثار ولف خوب جور در می‌آید: نقاشی کلمات و از باوهاوس تا خانه‌مان که رساله‌هایی مطول از فخرفروشی در دو دنیای هنر و معماری است. روی جلد نسخه کاغذی‌ام از نقاشی کلمات چنین تقریظ شده است: «ضربه‌ای دیگر به حقه‌بازها. »ولف اینجا نیز به شکار حقه‌بازها آمده است. در نیمه اول کتاب، دوران پس از اوج چارلز داروین را هدف می‌گیرد که «شصت‌ساله و بیش از همیشه فردی ناامید و بدخلق یا سودازده بود. سه‌چهار بار استفراغ در روز برایش عادی شده بود. آب از چشم‌هایش به‌روی آن سیبیل‌های فیلسوفی جاری می‌شد. » ولف داروین را تمسخر می‌کند؛ چون فکر می‌کرد زبان شاید تاحدی ناشی از تقلید انسان‌ها از آواز پرندگان باشد و این گمانه‌زنی را با روایت‌های رودیارد کیپلینگ در کتاب معروف قصه‌هایی از این ‌قرار مثل «چطور پلنگ خالدار شد» برابر می‌داند. (صرفا جهت اطلاع: یک شکارچی خال‌ها را روی پلنگ کشید تا در محفل بقیه حیوان‌ها مثل زرافه و گورخر جا داشته باشد.) به‌گفته ولف: «هدف کیپلینگ از اول آن بود که بچه‌ها را سرگرم کند؛ ولی داروین، ذیل پرچم علم و کیهان‌شناسی‌اش، جدی و کاملا صادق بود. هیچ‌کدام هم شواهدی برای دفاع از قصه‌شان نداشتند.» (خُب، شاید. در ماجرای پرندگان شاید حق با داروین باشد: در سال ۲۰۱۳، محققان ‌ام.‌ای.‌تی نتیجه گرفتند که «در یادگیری آوا توسط پرندگان و انسان، تناظرهای شگفت‌آوری وجود دارد.»)
ضربه فنی نظریه چامسکی؟
ولف پس از فراغت از داروین، سراغ چامسکی می‌رود. او اصالت آن چهره پُرمو و شبه‌جنگلی اورت را با چامسکی و دستیاران تکیده ریش‌تراشیده‌اش مقایسه می‌کند: «زبان‌شناس‌های نشسته روی صندلی‌های دسته‌دار، با نور کم‌رنگی که از نمایشگر آبی‌رنگ رایانه روی صورت‌شان افتاده و پیراهن‌های یقه‌باز شبه‌مردانه.» در روایت ولف، چامسکی نه‌تنها شبه‌مردانه که ازخودراضی و بی‌تفاوت است: «آن خُرده‌زبان‌های ناچیز که ذره‌بین‌های ازمُدافتاده‌ای مثل اورت از حاشیه می‌یابند و به میدان می‌آورند، حوصله ذهن چامسکی را سر می‌برند. »ولف قدری به جوهره حرف اورت می‌پردازد که تقریبا از این قرار است: نوام چامسکی معتقد است همه زبان‌ها مشخصه‌های معینی دارند (که همان «همگانی» در «دستورزبان همگانی» است) و مولفه بی‌چون‌وچرای آن «بازگشت‌پذیری» است، یعنی توانایی درج نامتناهی عبارات؛ مثلا «دن ماری را کشت» بیان ساده رویدادی مجزاست؛ اما «دن، انسان‌شناس اهل ایالات متحده، پاک‌دین سابق که ریش قرمز هم دارد، ماری را کشت» نشان می‌دهد می‌توان ایده‌های متعدد را در عبارتی اصلی و ساده گنجاند. مردمِ پیراها، آنهایی که اورت چند دهه درموردشان مطالعه کرده است، گویا اهل درج عبارات در میان هم نیستند. انگار که بدونِ این قابلیت هم امورات‌شان می‌گذرد. پس بازگشت‌پذیری، عنصری همگانی نیست. لذا چامسکی اشتباه می‌کند. پس به‌تعبیر ولف، اورت «نظریه چامسکی را ضربه‌فنی کرده است.»
شیک رادیکال
ولف در شرح کنشگری‌های چامسکی هم چندان لحن تمجیدآمیزی ندارد. او همه‌چیز می‌گوید الا آنکه چامسکی را «شیک‌رادیکال» بنامد؛ واژه‌ای که ولف برای آدم‌های مشهوری ساخته است که آرمان‌های اجتماعی را پی می‌گیرند تا برحق و به‌دردبخور جلوه کنند. بنا به روایت ولف، چامسکی تحت «فشار» بود که در زمره «متفکرین شجاع» (تاکید از ولف است) معترض به جنگ ویتنام باشد. ولف می‌نویسد، در آن دوران، متفکر «چهره‌ای» بود که «شمه‌هایی (حداقل شمه‌هایی) از سیاست‌ورزی چپ‌گرا و یک‌جور ازخودبیگانگی را نشان دهد». این یعنی چامسکی و علاوه‌براین، او می‌دانست چطور از جنگ ویتنام برای ارتقای جایگاه و ترویج ایده‌هایش «بهره ببرد».
ارتش امریکا حامی چامسکی؟!
در «رمزگشایی چامسکی» نیز کریس نایت ظهور چشمگیر دو چهره به‌ظاهر مجزا را حکایت می‌کند «که هریک به‌قدر دیگری فوق‌العاده است». نایت، انسان‌شناس و پژوهشگر ارشد کالج دانشگاه لندن، رد پول را می‌گیرد و بر بودجه‌ای تمرکز می‌کند که حامی تحقیقات آغازین چامسکی درام.‌ای. ‌تی بود. طنز ماجرا آنجاست که این بودجه را ارتش ایالات متحده تامین می‌کرد، همان نهادی که چامسکی در کتاب‌هایش یکی پس از دیگری وقایعش را شرح داده و نقد کرده است. در پیشگفتار ساخت‌های نحوی، رساله‌ای که نام چامسکی بیست‌وچندساله را سر زبان دانشگاهیان انداخت، خودش گفته است که بخشی از هزینه کار او را ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی ایالات متحده داده است.
چرا پنتاگون باید از تاملات نظری زبان‌شناسی خوش‌آتیه حمایت کند؟ نایت چنین توضیح می‌دهد: افسران ارتش امیدوار بودند که بتوان «فهمِ» انگلیسی ساده را به رایانه‌های زمخت آن دوران آموخت تا برای برنامه‌ریزی عملیات‌ها مفیدتر باشند. پژوهش چامسکی در راستای همان هدف به نظر می‌آمد؛ هرچند شاهدی در دست نیست که کارهای چامسکی در آن زمان یا پس‌ازآن حتی به‌تصادف برای اجرای حتی یک سورتی پرواز هم به درد ارتش خورده باشند. نایت هم خلاف این نمی‌گوید؛ ولی به‌نظر او همین کمک آغازین کلید درک آن به‌اصطلاح «مسئله چامسکی» است: «چامسکی برای آنکه حرفه علمی‌اش همسوی وجدان سیاسی‌اش باشد، از همان ابتدا مصمم به پرهیز از تبانی سیاسی یا عملی» با اهداف حاکمیت بود. به‌گفته نایت، این نکته شکافی دایمی در اندیشه او پدید آورد. او چامسکی را به دورویی متهم نمی‌کند؛ بلکه درصدد عیب‌یابی روان‌شناختی از ماموریت‌های دوگانه‌ای است که او برای خود قایل بود.
بمباران اعتبار چامسکی
خواه راه‌حل نایت برای مسئله چامسکی را بپذیرید یا خیر، مطالعه کتابش جذاب است. به‌واقع هدف دیگر نایت آن است که به‌شیوه خودش، اعتبار علمی چامسکی را بمباران کند. تصویر نجیبانه و فرهیخته چامسکی روی جلد کتاب و عنوان کلی علم و سیاست‌ورزی انقلابی، به‌غلط تصوری خوش‌خیم از محتوا ایجاد می‌کند. نایت برای دفن چامسکی آمده است، نه تقدیر از او.
نایت از ماجرای بازگشت‌پذیری (همان بحثی که محور کتاب ولف بود) می‌گذرد. درعوض، چامسکی را متهم به خلق نوعی زبان‌شناسی مدرن می‌کند که باتلاقی از «نقب‌های متشکل از پیچیدگی نظری و فهم‌ناپذیری، و خشم و عداوت‌های میان‌فردی متناظر با آن» است که «در هیچ حوزه علمی دیگری نظیر ندارد». او ایده‌های کلیدی چامسکی را غیرمستدل می‌داند و رد می‌کند. همچنین استدلال می‌کند که پیشرفت‌ها در حوزه روان‌شناسی تکاملی و زبان‌شناسی رایانشی مدت‌هاست نظریه‌های او را منسوخ کرده‌اند. مجموعه کارهای چامسکی «نه دانش‌پژوهی باوجدان که حقه‌های انحرافی و ماکیاولیستی است که بنا به نوع طراحی‌شان، با جابه‌جاکردن تیرهای دروازه یا شیب‌دارکردن تخته، تضمین پیروزی‌اند یا به‌بیان‌دیگر، مصداق بازی ناجوانمردانه‌اند.»
نقد و ستایش گل درشت
نگاه تحقیرآمیز نایت به چامسکی دانشمند همانقدر گل‌درشت است که تمجید او از چامسکی کنشگر. او می‌نویسد: «به‌سختی می‌توان چهره دانشگاهی برجسته دیگری را یافت که اینقدر برای کشاندن مردم به خیابان‌ها تلاش کرده باشد، خطر دستگیری را به جان بخرد، پابه‌پای رویدادهای روز پیش بیاید، حقیقت را چشم‌درچشمِ صاحبان قدرت بگوید و در طی این فرآیند، خصومت سیاسی وحشیانه‌ای که به جان خریده است، همتای حمایت مشتاقانه مردمی از او باشد.» این تصویر «قهرمان مردم» متضاد آن حکیم وارسته‌ای است که ولف ترسیم می‌کند: از آن جنس آدم‌هایی که به‌گفته ولف «فقط زمانی اقامتگاه‌شان را ترک می‌کنند که باید به فرودگاه بروند تا به دانشگاهی دیگر پرواز کنند تا مدرک افتخاری دیگری بگیرند. » ولف کنشگری چامسکی را خوار می‌دارد؛ اما نایت او را می‌ستاید.
اگر به چامسکی ایمیل بزنید، جواب‌تان را می‌دهد. همهْ این ویژگی‌اش را می‌شناسند... حتی اگر غریبه‌ای باشید با سوالی بی‌هدف، حتی اگر روزنامه‌نگاری باشید که نظرش را درباره دو کتابی بپرسید که ثمره زندگی‌اش را بدنام می‌کنند و خلوص انگیزه‌هایش را زیر سوال می‌برند. چامسکی هنوز کتاب ولف را نخوانده بود و بعید می‌دانست آن را بخواند. گزیده مجله هارپر را خوانده بود و آن را «رسوایی اخلاقی و فکری» می‌دانست. او فهم ولف از این حوزه را زیر سوال می‌برد و می‌گفت: «خطاهای او چنان شگفت‌آورند که برای مُرورشان باید یک رساله نوشت.» به‌گفته چامسکی، یکی از آن خطاها این ادعاست که او به زبان‌های نامشهور مانند پیراها بی‌علاقه است (یا به‌تعبیر ولف «حوصله ذهنش را سر می‌برند»). چامسکی می‌نویسد: «پنجاه سال است که‌ام.‌ای. ‌تی یکی از مراکز بزرگ جهان در زمینه پژوهش درباره زبان‌های بومی بوده است... من و دیگران در تلاش برای تبیین و فهم دامنه پدیده‌های شناسایی‌شده، دایما از این کشفیات بهره برده‌ایم.»
چامسکی: کنش‌های من جدی است
نظر او درباره کتاب نایت هم همین‌قدر بد بود، هرچند فقط چند صفحه آغازینِ آن را خوانده بود. لابد همین‌قدر بس بوده است. چامسکی گفت به‌محض اینکه یک نسخه پیش‌ازانتشار کتاب به دستش رسید، متوجه «خطاهای فاحش» شد و به نایت اطلاع داد؛ اما، به‌گفته چامسکی، او سرسختانه از اصلاح آنها امتناع کرد. چامسکی می‌نویسد: «آنجا بود که مکاتبه را رها کردم.»نایت هم روایت خود را از این تعامل دارد. آنها به ردوبدل ایمیل ادامه دادند؛ ولی آنچه چامسکی خواستار تصحیحش بود، به‌نظر نایت فقط یک خطا نبود: چامسکی کمابیش با اساس کل کتاب مخالف بود و هرگونه «تصحیح» به‌معنای حذف همه‌چیز جز جلد کتاب بود. نایت می‌گوید: «طبعا مایل به انجام کاری نبودم که او می‌خواست.»
چامسکی این نظر نایت را که سرمایه‌گذاری حکومت بر اندیشه یا رفتارش تاثیری داشته است، به‌کل رد می‌کند. چامسکی می‌نویسد: «نکته اصلی مدنظر او بر پایه سوءتفاهمی کلی درباره سرمایه‌گذاری دولتی در تحقیقات است. در آن سال‌ها، نوددرصد بودجه‌ ام.‌ای.‌تی را پنتاگون می‌داد. فشار آنها تقریبا صفر بود.» گویا آنچه واقعا مایه دلخوری چامسکی است (و آن را «افتراآمیز» می‌داند) آن است که پادشاهی سخن تلقین می‌کند که کنشگری سیاسی چامسکی صرفا برای ظاهرسازی یا به‌خاطر میل به انگشت‌نماشدن بوده است. چامسکی می‌نویسد: «در دنیای کودکانه کوچک ولف، همه اینها ژست‌های شیک‌رادیکال است. البته که باید همچنان این لغت را جار بزند؛ چون تنها سهم او در تحلیل مدرن اجتماعی/سیاسی است. ولی کنش‌های من کاملا جدی بودند.»
سیاست ورزی ضرب در زبان‌شناسی
با تام ولف تماس گرفتم و نظرات چهره‌ای هشتادساله را به چهره هشتادساله دیگر منتقل کردم (ولف ۸۵ سال دارد) . او گفت از اینکه سوژه کتاب استقبال گرم‌تری از این اثر نداشته، تعجب کرده است. او یک ‌بار تلفنی با چامسکی حرف زده بود و به‌نظرش چامسکی اهل همکاری و تعامل بود. ولف می‌گوید: «اگر جای او بودم، از شخصیتی که در کتابم مطرح شده است خوشم می‌آمد. نفوذ او گسترده و اندیشه‌اش بزرگ است. او مصداق زبان‌شناس برجسته در تاریخ این حوزه است. » ولف می‌گوید به‌نظرش مخالفت چامسکی با جنگ ویتنام نمونه‌ای از شیک‌رادیکال‌بازی نبوده است (هرچند این برچسب را کاملا مناسب حال نورمن میلر می‌داند که مدت کوتاهی هم‌سلولی چامسکی بود؛ این هم از آن خُرده‌داستان‌هایی است که باید فیلم‌نامه‌اش را نوشت) . ولف می‌گوید: «به‌نظرم آن تعبیر «اثر ضربدری» را کاملا درست گفته‌ام: اینکه هرچقدر به‌خاطر مخالفتش با جنگ ویتنام مشهورتر شد، اهمیت نظریه‌های زبان‌شناسی‌اش در نگاه بسیاری از متفکران افزایش یافت... رتبه او در هر دو حوزه، در ترکیب با هم، جایگاه کلی‌اش را ارتقا داد.»
متهم به جرم کاریزما
ولف می‌پذیرد کارشناس نیست که بگوید کدام نظریه‌های زبان‌شناختی چامسکی از بیخ‌وبُن مخدوشند. ولی ناظری بوده و هست که گاه ملیح و گاه طناز است: «من در جایگاه تماشاچیان نشسته‌ام. آنقدر از زبان‌شناسی سردرنمی‌آورم که خودم قضاوتی بکنم و مدعی اعتبار حرفم شوم. » شاید چامسکی به‌نظر ولف از مصادیق شیک‌رادیکال نباشد؛ ولی متهم به جُرم کاریزماست که از «سلوک» استاد و «قطعیت او درباره گفته‌هایش» ناشی می‌شود. این یکی از مولفه‌های نظریه نایت نیز هست. از نگاه او، زبان‌شناسی ذیل سایه چامسکی بیش از آنکه علم جدی باشد، به تئولوژی‌ای بدل شده که خدایگانش چامسکی است. شاید نسخه اصلی «مسئله چامسکی» را باید مسئله حوزه‌ای علمی دانست که شخصیت قدرتمندِ بنیان‌گذارِ آن حوزه و خود آن حوزه چنان پابه‌پای هم رشد کردند که درهم‌تنیده شدند. به‌سختی می‌توان گفت آیا این وضعیت تقصیر چامسکی است یا نتیجه ناگزیر حدود نیم ‌قرن شهرت اوست. شاید خود چامسکی بهترین تعبیر را از قضیه داشته باشد (هرچند اشاره‌اش در این تعبیر نه به دانشمندان، که به روسای جمهور است): «ما نباید دنبال قهرمان بگردیم. باید به‌دنبال ایده‌های خوب بگردیم.» و بی‌شوخی، همین نقل‌قول را هم روی تی‌شرت‌ها زده‌اند.

نظر شما