فرهنگ امروز/ جبار رحمانی؛
فرهنگ شیعی- ایرانی چگونه در ماه محرم تجلی پیدا میکند؟
«فرهنگ» به مثابه شیوه زندگی و جهانبینی خاصی که اعضای یک جامعه دارند، تجلیهای مختلفی دارد. فرهنگ هر جامعهای الگوهایی برای زندگی اعضایش فراهم میکند که نه تنها در سطوح کلان مانند جهانبینی و کیهانشناسی و نظام ارزشها، بلکه در سطوح خردی مانند رفتارها و عادتهای روزمره تعریف شده است. به همین دلیل فرهنگ در تمام عرصههای زندگی ما حضور دارد و تداوم یک جامعه منوط به آن است.
«نظامهای فرهنگی» همیشه در عرصههای خاصی بیشترین نمود و بازنمایی را دارند. عرصههایی در زندگی هر جامعهای هست که اعضای آن جامعه، بنیانهای فرهنگی خود را در آن عرصهها نه تنها بازنمایی میکنند، بلکه برای دیگران و خودشان آن بنیانها را بازتولید میکنند. این عرصههای کلیدی «تجلیگاه اصلی روح یک فرهنگ» و بنیانهای اصلی آن است. این بنیانها صرفاً در عرصه فکری و معرفتی نیست، بلکه بنیانهای عاطفی و روحی و معنوی و عقلانی آن فرهنگ عمیقاً به هم وابسته هستند و در این صحنههای کلیدی تجلی روح فرهنگ نمود پیدا میکنند.
در فرهنگ شیعی ایرانی کلیدیترین و محوریترین جایی که میتوان روح این فرهنگ را دید، ماه محرم و عزاداری تاسوعا و عاشورا است. این تجلیگاه روح شیعی نه تنها بنیانهای اعتقادی و ارزشی، حتی بنیانهای عاطفی و روحی فرهنگ شیعی را نیز به نمایش میگذارد. فرهنگ شیعی بدون محرم امکان حضور و وجود و تجلی نداشته و ندارد. محرم و صفر است که این فرهنگ را نگه داشته است و بستر اصلی تجلی و تداوم این فرهنگ شده است.
در عرصه ماه محرم و عزاداری عاشورایی است که «تشیع» فرهنگ خودش را زندگی میکند و آن را میسازد، تجربه میکند و به نسل بعد منتقل میکند. جامعه شیعی تجلی تمام اعتقاداتش در باب حق و باطل را در این صحنه بزرگ عاشورا روایت میکند و ایمان شیعیاش را در خاک عاشورا پرورش میدهد. به این جهت است که عاشورا نقطه ثقل هویت شیعی، ایمان شیعی، فرهنگ شیعی و جامعه شیعی است.
نکته اصلی آن است که این تجلیگاههای کلیدی فرهنگ شیعی، مهمترین خصلتشان فراگیر بودنشان است. مناسک عزاداری عاشورا همیشه یک مناسک فراگیر بوده است و دستگاه امام حسین(ع)، هرکس را به درگاهش آمده، راهش داده و از ایمانش نپرسیده است. به همین دلیل نه تنها برخی از پیروان ادیان اهل کتاب مانند مسیحیت و یهودیت و زرتشتیان، بلکه برخی از پیروان ادیان دیگری مانند بودیسم و جینیسم و هندویسم و مذهب سیک نیز در این سنت عزاداری شرکت کردهاند. این خصلت فراگیری نهضت حقیقت عاشورایی بوده که توانسته است از همه فرق و مذاهب را در خود جای دهد.
تقلیل فرهنگ عاشورا به یک گروه و حزب یا جریان سیاسی نه تنها با کنه این فرهنگ منافات دارد بلکه موجب صدمه زدن به آن نیز میشود. آیینهای عاشورایی فرصتی است برای «وحدت اجتماعات متکثر» حول یک محور «حقیقت حسینی». تقلیل این فرصت به یک رویکرد خاص، این وحدت را به تفرقه بدل خواهد کرد. این منبع حقیقت عاشورایی آنقدر غنی و پربار است که قرنها است در هرکجا که جریان داشته، مردمان بسیاری توانستهاند روح زندگیشان را از این منبع به دست آورند. به همین دلیل هم بوده است که فرهنگ عاشورا نه تنها فرهنگ مبارزه در برابر ظلم، که فرهنگ صلح، فرهنگ نوعدوستی و فرهنگ انسانی است و بسته به نیاز آن جامعه توانسته عمل کند.
سنتهای مختلفی که از این فرهنگ عاشورا در جهان اسلام شکل گرفته بیانگر آن است که هر گروهی توانسته است از این سفره پر نعمت سهم خود را داشته باشد و هرکس و هر گروهی با زبان و آداب خود وارد این تجلیگاه حقیقت شود. سنتهای عاشورایی تنها در یک نقطه اصالت دارند؛ در «واقعه عاشورا». آنچه که ذیل سنتهای عزاداری بیان میشود، عملاً آدابی هستند که جماعتهای مختلف و فرهنگهای گوناگون طی تاریخ برای مواجهه با «واقعه عاشورا» خلق کردهاند و دائماً هم در حال تحول بوده است. سنتهای عزاداری به شیوه خلاقانهای همواره در حال خلق و نوآوری هستند. هرچند ممکن است در وهله اول این کار ناخوشایند باشد، اما «روح فرهنگ شیعی» و «وجدان جمعی شیعیان» در طی زمان این تصفیه و تعالی سنتهای عاشورایی را انجام داده است. جامعه شیعی بتدریج هر آنچه را که درشأن این واقعه نباشد حذف کرده و هر آنچه را که مناسب باشد، تداوم داده و توسعه میدهد. باید دقت کرد این تصفیه و تعالی همیشه وظیفه جامعه بوده است نه نهادی خاص؛ لذا نیازی به امر و نهی در مراسم و سنتهای محلی نیست که این کار نه تنها نتیجهای نخواهد داشت بلکه مخل نیز خواهد بود.
آنچه که میتواند این «تجلی روح فرهنگ شیعی» را توسعه دهد و مؤثرتر کند، ایجاد فضایی باز برای تجلی سنتهای عزاداری است. آنچه که در جامعه امروز ایران در رابطه با این تجلیگاه اصلی فرهنگ شیعی، یعنی «آیینهای عاشورایی» به یک مسأله تبدیل شده است «سیاستگذاریهای آیینی» است که توسط نهادهای مسئول انجام و اعمال میشود. سیاستهای رسمی ما در عرصه فرهنگ عاشورایی، عموماً سیاستهای یکسانسازی سنتهای عزاداری مرکز کشور یعنی تهران بوده است. غنای فرهنگ عاشورا در تکثر سنتهای عزاداری آن بوده و هست، سیاستهای آیینی رسمی در کشور ما در دهههای اخیر نه تنها این تکثر را مورد توجه قرار نداده است، بلکه گاه مورد بیمهری قرار گرفته است. دستکاری در سنتهای آیینی صرفاً موجب اختلال شده و خواهد شد و با توجه به آنکه نهادهای متولی این دستکاری نیز همراه با دستکاری به دنبال اعمال الگوی صوری و محتوایی خاصی هم هستند، این اختلالها شدت بیشتری پیدا خواهند کرد. نکته کلیدی آن است که فرهنگ عاشورا «فرهنگ مردم شیعی» است، به همین دلیل همیشه بخش اعظم این فرهنگ بیرون از اراده و قدرت حکومتها بوده و هست. همین بخش مردمی است که حیات اصلی و جریان خلاقه این فرهنگ را تضمین میکند. به این اعتبار، توجه به این سهم مردمی در توسعه و تداوم سنتهای عاشورایی و تأکید بر «تکثر سنتها» به جای تقلیل و یکسانسازی آنها، بهترین راهی است که میتواند به جامعه شیعی برای بهرهمندی بیشتر از این فرهنگ کمک کند.
منبع: روزنامه ایران
نظر شما