شناسهٔ خبر: 46876 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

​نوبل ‌درگیری/ یادداشتی درباره جایزه نوبل ادبیات

کسب جایزه نوبل ادبیات توسط باب دیلن در روزهای اخیر باعث اظهارنظرهای مختلفی در جامعه ادبی شده است، اما چیزی که اهمیت دارد، فرصت‌هایی است که به واسطه کسب این جایزه ایجاد خواهد شد، چراکه هنوز که هنوزه عده‌ای ترانه را بخشی از ادبیات نمی‌دانند.

​نوبل ‌درگیری/ یادداشتی درباره جایزه نوبل ادبیات

فرهنگ امروز/ شهاب دارابیان: یکی از عادت‌های زشت اما معروف ما ایرانی‌ها، اظهارنظرهای بی‌پشتوانه‌ای است که در هر جایی که چند آدم دور هم جمع باشند، شاهد آن هستیم. اصولا همه ما ید طولایی در اظهارنظر درباره مباحث گوناگون داریم؛ برای مثال کافی است به صحبت‌های درون تاکسی یا صف نانوایی توجه کنید، آن‌وقت متوجه می‌شوید که دوستان نظریه‌پرداز از گرانی گوشت و مرغ تا تاثیر انتخابات آمریکا روی وضعیت بازار مسکن ایران نظر می‌دهند. چند روز پیش در میوه‌فروشی شنیدم که آقایی می‌گفت «عباس آقا! دعا کن که ترامپ رییس‌جمهور آمریکا نشود که اگه بشه بیچاره‌ایم. اگه ترامپ بیاد گرونی دوباره برمی‌گرده به زمان قبل...» خلاصه که مهم نیست موضوع چیست، ما ذاتا دوست داریم که در بحث‌ها شرکت داشته باشیم. نمونه بارزتر نقدی است که در سال‌های اخیر به برخی فیلم‌ها شده و بارها دیده‌ایم که فلانی فیلم را ندیده یادداشتی منتشر می‌کند و خیلی قرص و محکم می‌گوید که دیدن این فیلم بنیان‌های خانواده را سست می‌کند.

این روزها هم بحث روز ادبیات جایزه نوبل باب دیلن (باب دیلان) است که گویی خاری در چشم برخی دوستان شده است. طرف شجریان خودمان را هم سه چهار بار بیشتر گوش نکرده، بعد یادداشتی طویل می‌نویسد که «ایهاالناس! کجایید که ببینید ادبیات نابود شد! کجایید که ببینید ادبیات به چه منجلابی گرفتار شده است!» این اظهارنظرها در شرایطی است که طرف هنوز گیتار را از نزدیک ندیده و هنوز معتقد است که ادبیات در داستان و شعر (با ارفاق) خلاصه شده و هیچ‌کس جز نویسندگان و شاعران (بازم با ارفاق) حق برنده شدن جایزه نوبل ادبیات را ندارد. این تازه طرف خوب ماجراست و جالب است بدانید که عده‌ای از این فرصت بدست آمده استفاده کرده، از این آب گل آلود یادداشت گرفته و در بوق و کرنا می‌کنند که مگر اصغر فرهادی با آن فیلمش اسکار نگرفت، حالا بذارید باب دیلن هم نوبل ادبیات بگیرد. برادر من! خواهر من! قبول، اصلا نوبل حق باب دیلن نبوده اما چرا خودزنی می‌کنید؟

کاش شرایط کمی تغییر می‌کرد و دوستان حداقل چهار تا از کارهای این بنده خدا را گوش می‌دادند و کمی درباره تاثیرگذاری موسیقی او در آمریکا «دودوتا چهارتا» می‌کردند، بعد گلوی مبارک را شرحه‌شرحه می‌کردند که «این حق باب دیلن نبوده، باب تو آس ادبیات منو بریدی! باب به خدا تو مسلمون نیستی!»

به‌نظرم البته مشکل اصلی برخی دوستان با ژانر ترانه و موسیقی است؛ مساله‌ای که سال‌هاست هنوز در کشور ما حل نشده و هنوز عده‌ای ترانه را بخشی از شعر و ادبیات نمی‌دانند و معتقد که ترانه همان شعرهای لب حوضی است؛ اما باید خدمت این دوستان عرض کنم که زمان کاملا تغییر کرده و امروز ترانه جایگاه ویژه‌ای میان مردم جهان و حتی کشور ما پیدا کرده و این که اگر شما ترانه و موسیقی را جزئی از ادبیات نمی‌دانید، دلیل محکمی نیست تا مردم دنیا هم شبیه به شما فکر کنند.

اگر بحث موزیسین بودن باب دیلن (که درست آن باب دیلان است) را کنار بگذاریم؛ طبق تعریف‌های لغوی، ادبیات، آن‌گونه از سخن است که از حد عادی فراتر باشد و در حافظه مردم باقی بماند و مردم آن عبارت یا سخن را بین خودشان نقل کنند یا عبارتی که روی مردم تاثیر بگذارد و باعث شادی و غم مردم شود. قبول دارم که این یک تعریفی سطحی از ادبیات است، اما آیا به‌نظر دوستان چنین ویژگی‌هایی در ترانه وجود ندارد و تا به حال برایشان اتفاق نیفتاده که با ترانه‌ای خوشحال شوند یا با آن گریه کنند؟

از بحث شایسته بودن یا نبودن باب دیلن که فاصله بگیریم، عده‌ای این جایزه‌ها را از پیش مشخص شده و سیاسی می‌داند و معتقدند که این جایزه براساس زدوبندهای شخص موردنظر، با هیات علمی نوبل انتخاب می‌شود اما جالب است که دوستان بدانند که باب دیلن تا به امروز تلفن مسئولان آکادمی نوبل را جواب نداده و این احتمال وجود دارد که اصلا این جایزه را قبول نکند.

بدون شک اهدای جایزه نوبل به کسی که توانسته اشعار عاشقانه «راک اند رول» را به اشعار ادبی کلاسیک پیوند بزند، دری تازه به روی ادبیات باز خواهد کرد و باعث گسترش مرزهای سرزمین ادبیات خواهد شد. به هر حال نظرات متفاوت است و آزادی بیان و خصلت ما ایرانی‌ها این اجازه را به هر فرد متخصص و غیرمتخصصی می‌دهد که درباره این جایزه صحبت کند، اما به‌نظرم بهتر است دوستان منتقد قبل از اظهارنظر درباره چنین جایزه‌های ارزشمندی، حداقل برای معتبر بودن صحبت‌هایشان کمی روی موضوع موردنظر تحقیق و تفکر کنند.

منبع: ایبنا

نظر شما