شناسهٔ خبر: 47142 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ماریو بارگاس یوسا: فکر نمی‌کنم باب دیلن نویسنده بزرگی باشد

یوسا درباره آخرین برنده جایزه نوبل، باب دیلن با لبخند همیشگی‌اش گفت: «من باب دیلن را در مقام یک خواننده تحسین می‌کنم. ترانه‌های او را خیلی دوست دارم. اما فکر نمی‌کنم دیلن نویسنده بزرگی باشد. فکر می‌کنم نوبل ادبیات برای نویسنده‌هاست نه خواننده‌ها.»

فرهنگ امروز/ بهار سرلک:

«برای نویسنده شدن، باید مدام نوشت و توجهی به داشتن یا نداشتن استعداد مشهود نکرد.» این جمله را ماریو بارگاس یوسا، نویسنده پرویی برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۰ در نشست خبری‌ که موسسه سروانتسِ شهر مانیل فیلیپین تدارک دیده بود، گفت. یوسا در سال‌های جوانی‌اش هیچ درکی از نویسنده‌ای موفق بودن نداشت. او در این نشست گفت: «زمانی که نوشتن را شروع کردم، نویسنده اهل امریکای لاتین یعنی نویسنده‌ای از حاشیه بودم. در آن زمان، اگر اهل پرو یا شیلی بودید تصمیم داشتید نویسنده شوید، فکر کردن به موفقیت خیلی دشوار بود، چون در این کشورها ناشر و انتشاراتی وجود نداشت.»
اما حالا همه‌چیز برای نویسنده‌های امریکایی لاتین عوض شده و یوسا که هرگز تصوری از طعم موفقیت نداشت، سال ۲۰۱۰ جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او با صراحت تایید می‌کند پیش از آنکه مهارت نویسندگی را به دست آورد، نوشتن را از روی شور اشتیاقی که داشته شروع کرده است.
اما داستان اینکه چگونه یک رمان الهام‌بخش نوشتن او شده و به این امر تداوم بخشیده، مشوقی برای آنهایی است که از نوشته‌های خود دلسردند. او می‌گوید: «من اصلا استعدادی نداشتم. هر بار که سعی در نوشتن داشتم فکر می‌کردم استعدادی ندارم. بعد«مادام بوواری» اثر گوستاو فلوبر را خواندم که این کتاب زندگی من را دگرگون کرد. » یوسا می‌گوید از سویی شیفته رمان فلوبر شده و از سوی دیگر شروع پرتواضع این نویسنده فرانسوی الهام‌بخش او شده است: «نامه‌های گوستاو فلوبر را خواندم که کمکی خارق‌العاده بود چرا که توصیف وضعیت من و بسیاری از نویسنده‌ها در آنها یافت می‌شود. زمانی که فلوبر شروع به نوشتن می‌کند هیچ نوع استعدادی در نویسندگی نداشت. هیچ استعدادی. او یک دلمشغولی داشت؛ می‌خواست نویسنده‌ای بزرگ باشد... و به همین خاطر با مداومت، لجاجت، نظم‌ و ترتیب و سختکوشی به مبارزه با فقدان استعدادش پرداخت. بنابراین یاد گرفتم اگر استعدادی نداری و می‌خواهی نویسنده‌ای خوب باشی باید سختکوش باشی. باید نظم‌ و ترتیب داشته باشی. باید آنقدر لجاجت داشته باشی که آنچه نوشته‌ای رضایتت را جلب نکند... سر این موضوع لجاجت کنی که همیشه می‌توانی آنچه انجام داده‌ای را بهتر و کامل‌ کنی، همانند فلوبر.»
یوسا با شهر مانیل غریبه نیست. نخستین بازدیدش از فیلیپین سال ۱۹۷۸ و برای ملاقات شاعران، مقاله‌نویسان و رمان‌نویسان انجمن قلم (PEN) بود. این بازدید طی برقراری حکومت نظامی رژیم فردیناند مارکوس صورت گرفت. او که لیبرالی متعهد و منتقد حکومت‌های استبدادی کمونیست و فاشیست در امریکای لاتین است، از اظهارنظر درباره حکمرانی بحث‌برانگیز رودریگو دوترته، رییس‌جمهور فیلیپین خودداری کرد. اما اگر چند روزی به او وقت بدهید، نظرش را اعلام می‌کند: «اجازه بدهید چند روزی از اقامتم بگذرد تا متوجه شوم چه خبر است. فکر می‌کنم اظهارنظر درباره آنچه در فیلیپین روی می‌دهد، گستاخی است. چند روزی فرصت بدهید تا در این باره بشنوم و بخوانم بعد نظری مستند درباره فیلیپین می‌دهم.»
یوسا که ستون یادداشتی در روزنامه «ال پایس» اسپانیا دارد، در این نشست متذکر شد نویسنده‌ها دشمنان ذاتی مستبدان هستند. او در این باره گفت: «دیکتاتورها حق دارند به چنین فعالیت‌هایی ظنین باشند چون فکر می‌کنم این فعالیت‌ها در جوامعی روی می‌دهند که نسبت به جهان واقعی، روحیه‌ای انتقادی دارند. چرا فکر می‌کنید همه دیکتاتورها سعی در کنترل ادبیات دارند؟ چون آنها نظام سانسور را پایه‌گذاری کرده‌اند. آنها قوانین خاصی را تصویب می‌کنند تا جهان خیالی‌ را که ادبیات خلق می‌کند، محدود کنند چرا که آنها به این حرفه بدگمان هستند؛ حرفه‌ای که برای جایگزین کردن جهان واقعی با جهان خیالی ادبیات، داستان خلق می‌کند.»
یوسا در این نشست درباره تازه‌ترین اثر خود نیز صحبت کرد: «روی مقاله‌ای درباره لیبرالیسم و فرهنگ کار می‌کنم. چطور لیبرالیسم بر فرهنگی مثبت در دنیای مدرن تاثیرگذار بوده است.» تازه‌ترین رمان او «پنج گوشه» ژانویه سال جاری منتشر شد. داستان این رمان به وضعیت روزنامه‌نگاری در پرو طی دوره ریاست‌جمهوری آلبرتو فوجی‌مورو، فردی که یوسا با نامزدی در انتخابات ۱۹۹۰ او را به چالش کشید، می‌پردازد.
یوسا که جز رمان‌نویسی در نمایشنامه‌نویسی نیز فعال است، دوست ندارد رمان‌هایش به نمایشنامه تبدیل شوند، چون این رمان‌ها را برای مدیوم کتاب خلق کرده است. می‌گوید: «رمان بدون توصیف‌ غیرممکن است در حالی که در نمایشنامه حرف اصلی را دیالوگ‌ها می‌زنند.»
این نویسنده ۸۰ ساله از گفتن جزییات رابطه‌اش با ایزابل پریسلر امتناع کرد و گفت: «عشق تجربه‌ای خارق‌العاده است، شاید غنی‌ترین تجربه‌ ممکن باشد اما مساله‌ای شخصی است. اما وقتی آشکار می‌شود، این آشکار غنایش را می‌گیرد و پیش‌پاافتاده می‌شود. اظهارات آشکار از عشق، آن را مبتذل و بی‌اهمیت می‌کند. بنابراین نمی‌خواهم این تجربه خارق‌العاده را مبتذل کنم. از نظر من عشق همیشه امری شخصی است.»
حریم خصوصی در زندگی یوسا اهمیت ویژه‌ای دارد؛ یوسا سال ۱۹۷۶ در مبارزه‌ای مشتی حواله صورت گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی برنده جایزه نوبل ادبیات کرد اما یوسا هرگز درباره این مبارزه و انگیزه‌اش حرفی نزد.
اما یوسا درباره آخرین برنده جایزه نوبل، باب دیلن با لبخند همیشگی‌اش گفت: «من باب دیلن را در مقام یک خواننده تحسین می‌کنم. ترانه‌های او را خیلی دوست دارم. اما فکر نمی‌کنم دیلن نویسنده بزرگی باشد. فکر می‌کنم نوبل ادبیات برای نویسنده‌هاست نه خواننده‌ها.»
ماریو بارگاس یوسا، امروز هفتم نوامبر مقام استاد افتخاری دانشگاه سانتو توماس فیلیپین را دریافت می‌کند. همچنین در مراسمی که هشتم نوامبر در دانشگاه دو لا ساله برگزار می‌شود، دکترای افتخاری این دانشگاه به او اعطا می‌شود.

روزنامه اعتماد

نظر شما