شناسهٔ خبر: 47154 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

روشن نشدن مرز بین تاریخ و داستان تاریخی در کتاب «استالین»/ یادداشت مصطفی نوری

مصطفی نوری، پژوهشگر ارشد پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران معتقد است در کتاب «استالین» هرچند از موارد تاریخی برای انجام پژوهش خود بهره برده اما مرز بین تاریخ و داستان تاریخی روشن نشده است.

روشن نشدن مرز بین تاریخ و داستان تاریخی در کتاب «استالین»/ یادداشت مصطفی نوری

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مصطفی نوری، پژوهشگر ارشد پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران:تاریخ روسیه به دلایلی چند همیشه برای ما ایرانیان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. همسایه شمالی ما گاه و بیگاه در طول تاریخ به قلمرو ایران تجاوز کرد. دخالت روس‌ها در صفحات شمالی ایران به‌ویژه بعد از جنگ‌های ایران و روس در دوره فتحعلی شاه قاجار رو به فزونی نهاد و در سال‌های نابسامان جنگ خانمانسوز جهانی اول به دلیل ضعف دولت مرکزی و زیاده‌خواهی‌های روس‌ها روندی رو به گسترش یافت اما با وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه به ناگه ورق تاریخ برگشت و روس‌های تزاری خاک ایران را ترک کردند اما چیزی از به قدرت رسیدن بلشویک‌ها نگذشته بود که با نفوذ بلشویزم در خاک ایران و حتی حضور سربازان آنها در ماجرای نهضت جنگل گوشه‌هایی از تاریخ این سرزمین با آنها رابطه یافت.

در طول دوران رضاشاه نیز به دلایلی چند از جمله نفوذ بلشویزم یا «مرام اشتراکی» و نیز تجارت خارجی، شوروی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شد. در مرحله بعد اشغال ایران به دست متفقین در سحرگاه سوم اسفند ۱۳۲۰ خورشیدی پای ارتش سرخ را به ایران باز کرد. علاوه بر اشغال نظامی، حمایت آنها از حزب توده و سرنوشت ایرانیانی که در دوران استالین گرفتار اردوگاه‌های کار اجباری در سیبری شده بودند تاریخ شوروی را برای ما ایرانیان پر اهمیت کرد.

این اهمیت را می‌توان در کتاب‌های متعددی که درباره تاریخ شوروی به زبان فارسی ترجمه شده است به وضوح دید. یکی از آخرین آثاری که در همین رابطه منتشر شده است کتاب «استالین» اثر ادوارد رادزینسکی است که آبتین گلکار آن را به زبان فارسی ترجمه کرده است. کتاب از سه بخش تشکیل شده است. بخش نخست به معماهای دوران کودکی، اوضاع مادر استالین می‌پردازد. در بخش دوم زندگی استالین در دوران قبل از به قدرت رسیدنش و زمانی که به «کُبا» شهرت داشت به تصویر کشیده شد و فصل پایانی دوران قدرت استالین را مورد بررسی قرار می‌دهد.

نویسنده در حالی که زندگی استالین را به تصویر می‌کشد چگونگی پیشرفت تحقیق خود را نیز یادآور می‌شود. در باب متدلوژی یا روش‌شناسی انجام این پژوهش باید یادآور شد که نویسنده در این کتاب مرز بین تاریخ و داستان تاریخی را روشن نکرده است. او هر چند از مواد تاریخی برای انجام پژوهش خود بهره بسیار برده و اسناد تاریخی فراوانی را از نظر گذرانیده اما نتوانست یا نخواست یک اثر تاریخی خلق کند. با خواندن این اثر کاملا هویدا خواهد شد که نویسنده اثر یک دانش‌‏آموخته تاریخ نیست.

از لحاظ روش‌شناسی اثر رادزینسکی را نمی‌توان یک اثر تاریخی به حساب آورد، وی به غیر از فهرستی از پرونده‌هایی که در بایگانی رییس‌جمهوری فدراسیون روسیه، بایگانی مرکزی سابق حزب (مرکز نگهداری و مطالعه اسناد تاریخ نوین روسیه) و بایگانی دولتی مرکزی انقلاب اکتبر (بایگانی دولتی فدراسیون روسیه) دسترسی داشته و در پایان کتاب خود آنها را آورده است، اما در صفحات کتاب روشن نکرده که مثلا این خبر خاص از چه منبعی گرفته شده است. هر گاه خواننده بخواهد منابع خبر ویژه‌ای در کتاب را به شخصه ببیند می‌بایست کل اسنادی را که رادزینسکی دیده باید از نظر بگذراند. تازه روشن نیست که بتواند به نتیجه روشن برسد. نویسنده حتی نقل قول‌های مستقیم خود را بدون ارجاع می‌گذارد.

علاوه بر مساله ارجاع‌دهی و شیوه نگارش، سبک نوشتاری نویسنده هم بیشتر به آثار ادبی نزدیک است تا یک اثر تاریخی آکادمیک. مثلا در صفحه ۱۴۲ می‌خوانیم: «بله، کُبا در اسمولنی در دفتر لنین به سر می‌برد. ظاهرا لنین ترجیح می‌دهد او را نزدیک خود داشته باشد. دیگر چه کارهایی از کرنسکی سر خواهد زد؟ یا از ژنرال‌ها، از ارتش؟ هر لحظه ممکن است نیاز به فرار پیدا شود و لنین می‌خواهد کُبا دم دست باشد.»

البته این نکته از ارزش کار سترگی که نویسنده انجام داده است نمی‌کاهد و این کتاب را به نوعی می‌توان تاریخ انقلاب روسیه هم به شمار آورد از جمله ارزش‌های دیگر کتاب استفاده از تاریخ شفاهی در این اثر است. وی علاوه بر استفاده از اسناد بایگانی‌های شوروی از شاهدان عینی زندگی استالین نقل قول‌های فراوانی آورده است؛ از دوستان مادرش تا کسانی که شاهد تصادف استالین در شش سالگی بودند. اما باز آن کاستی ارجاع منابع شفاهی در این بخش نیز هویداست.

رادزینسکی تلاش موفقی صورت داده تا در سراسر این اثر چهره مرموزی از استالین به نمایش بگذارد و به‌ویژه در تلاش است که ثابت کند استالین پس از رسیدن به دبیر کلی حزب تلاش وافری به خرج داد تا زندگی اسرار آمیزش در ادوار قبل و زمانی که به «کُبا» شهرت داشته را مغشوش کند.

درباره ترجمه کتاب باید یادآور شد که نویسنده توانسته است یک ترجمه روان و پر جذبه‌ای از این اثر ارائه دهد. هر چند نکاتی نیز در رابطه با ترجمه کتاب قابل یادآوری است. مترجم اسم برخی روزنامه‌ها را ترجمه کرده که به نظرم کار درستی نیست مثلاً روزنامه زمانه‏ نو که در تفلیس چاپ می‌شد. (ص ۷۱) یا روزنامه کلام‏روس (ص ۱۰۱) نشریه کلام زنده (ص ۱۲۱) در یک مورد هم به نظر می‌رسد از ضرب‌المثل فارسی استفاده شده است: «دو شاه در یک اقلیم نمی‌گنجند» (ص ۱۳۶) با همه این اوصاف کتاب «استالین» برای کسانی که به تاریخ روسیه به خصوص به دوران بلشویکی شوروی علاقه دارند، خالی از فایده نخواهد بود.

نظر شما