شناسهٔ خبر: 47738 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دلاوری: کاتوزیان مورخ نیست بلکه اقتصاددان بزرگی است/ چرا از کاتوزیان با نام «فوگل ایرانی» یاد می‌شود؟

ابوالفضل دلاوری در نشست «تبارشناسی و نقد نظری نظریه‌های جامعه‌شناسی محمدعلی همایون کاتوزیان» با اشاره به این که کاتوزیان، مورخ نیست بلکه او یک اقتصاددان بزرگ است، گفت: چرا از کاتوزیان با عنوان «فوگل ایرانی» یاد می‌شود؟ به این دلیل که او و فوگل دغدغه‌های مشترک داشته‌اند و درک و دغدغه مشترک، نظریات مشابهی را بروز می‌دهد.

دلاوری: کاتوزیان مورخ نیست بلکه اقتصاددان بزرگی است/ چرا از کاتوزیان با نام «فوگل ایرانی» یاد می‌شود؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دومین جلسه از سلسله سخنرانی‌های نظریه‌های جامعه‌شناسی تاریخی ایران با موضوع «تبارشناسی و نقد نظری نظریه‌های جامعه‌شناسی محمدعلی همایون کاتوزیان» به کوشش گروه جامعه‌شناسی تاریخی انجمن جامعه‌شناسی ایران با حضور ابوالفضل دلاوری، حمید عبداللهیان، داریوش رحمانیان، مصطفی عبدی و علی‌اصغر سعیدی در محل این انجمن برگزار شد.

کاتوزیان یا فوگل ایرانی؟
دکتر دلاوری سخنانش را با سروده‌ای از دکتر کاتوزیان آغاز کرد و گفت: بصیرت موجود در نوشته‌های او قابل تامل است. اندیشه‌های او از زمانی که با دغدغه‌های سیاسی پیوند می‌خورد، مساله‌دار می‌شود. هنگامی که کودتای 28 مرداد رخ داد، او 11 ساله بود و این مساله، ذهن او را به خود مشغول می‌داشت تا آن‌که در دوران دانشجویی وارد حلقه‌های سیاسی شد. ایده‌های پیشنهادی او پوپری است و گرایشی اصلاح‌گرایانه دارد.

وی در بخش دیگری از سخنانش، بر اهمیت پیگیری سیر تاریخی نظریات متفکران و با نگاه جامعه‌شناسی تاریخی تاکید کرد و گفت: من کتاب «اقتصاد سیاسی» دکتر کاتوزیان را در تنها دبیرستان تیزهوشان تهران در سال‌های 1367 تا 1369 تدریس می‌کردم و با آن‌که در آن زمان طرفدار سرسخت وی بودم اما در سال‌های بعد، نقدهایی را به نظریاتش وارد دانستم. نقد من این نیست که او نظریاتش را با چه پشتوانه‌ای مطرح می‌کند زیرا در هر حال، هر نظریه‌ای پشتوانه‌ای دارد. نقد من این است که اساسا نظریه او دارای ضعف تحلیل تاریخی است.

نویسنده «جامعه شناسی تحولات ایران» اضافه کرد: کاتوزیان مورخ نیست. او یک اقتصاددان بزرگ است. در پی مواجهه جدید با پدیده‌های ایران است و سراغ استبداد و استمرارش رفته است. چرا از کاتوزیان با عنوان «فوگل ایرانی» یاد می‌شود؟ به این دلیل که او و فوگل دغدغه‌های مشترک داشته‌اند و درک و دغدغه مشترک، نظریات مشابهی را بروز می‌دهد.

وی تاکید کرد: این «کوتاه‌مدتی» است که گمان کنیم با بسط یک اندیشه، صرفا به بازتعریف همان اندیشه پرداخته‌ایم و در واقع، این کار نقد نیست؛ تحطئه است.

وی با اشاره به بخشی از نظریه کاتوزیان که از هرج و مرج در شیوه حکومت ایرنیان سخن میگوید، افزود: نگاه تاریخی داشتن به این معناست که بتوانیم سیر تحول و تطور پدیده‌ها را ارزیابی کنیم. آیا از زمان مادها تا سال‌ها پس از آن، شیوه حکومت‌داری در ایران، دچار هیچ تحولی نشده است؟ آیا ماشین تاریخی ایران در این دوران صرفا به دور خود چرخیده است و هیچ تحولی را شاهد نبوده؟ نه این گونه نیست. از این چرخش، دستاوردی انباشته شده است.

این استاد دانشگاه یادآور شد: به همین دلیل است که تجربه ما از مشروطیت، با تجربه ما از سقوط زندیان تفاوت‌هایی دارد و ظهور و سقوط هر حکومتی در طول تاریخ، ما را به نتایج مختلفی می‌رساند. کاتوزیان در بحث‌هایش از تاریخ، نگاه تئوریک را از نگاه فلسفی تفکیک نمی‌کند. در عین حال، نمی‌توان انتطار نابجایی از یک نظریه داشت. یک نظریه باید به ما نگاه تازه ای دهد که نظریه کاتوزیان نیز چنین است.

رابطه تشکیل دولت با سنت تاریخی
دکتر حمید عبداللهیان نیز در سخنانی به نظریه دکتر کاتوزیان پرداخت و گفت: بر اساس کتاب «اقتصاد سیاسی» وی معتقد به وجود دولت‌های خودکامه در تمام سیر تاریخی ایران است. ‌نمی‌توان گفت او فقط تحت تاثیر خودش بود. به یقین، مطالعات، ادبیات مارکسیستی و بسیاری چیزهای دیگر، تاثیر خود را بر اندیشه‌های کاتوزیان داشته است. او در نظریه خود، گویی می‌خواهد پروژه‌ای را به پیش ببرد. او با این نگاه، تقلیل‌گرایی را در تاریخ ایران ایجاد می‌کند؛ در حالی که این‌گونه نبوده است.

وی سپس به بیان زمینه‌های بروز یک دولت خودکامه پرداخت و ادامه داد: دولت خودکامه از نظر من در نتیجه توانایی شاه در مطیع‌سازی افراد جامعه، موروثی ساختن قدرت، فقدان نظام حقوقی که قدرت دولت را محدود کند، توانایی مقابله با نیروهای خارجی و توانایی اخذ مازاد اضافی می‌توانست شکل بگیرد که با توجه به ویژگی حکومت‌های ایرانی تا زمان قاجار، حکومت‌های ایرانی فاقد شرایط و توان ایجاد خودکامگی بوده‌اند.

این استاد دانشگاه تهران همچنین در بخش دیگر نقدهایش اضافه کرد: اساسا شکل‌گیری دولت در غرب، یک حرف نیست؛ یک سنت تاریخی است. باید در تاریخ ایران نگاه کنیم و بپرسیم که آیا سنت ایجاد دولت وجود داشته است؟ با این نگاه، می بینیم که این سنت وجود داشته و نخستین دولت، دولت مادها بود اما شکل‌گیری دولت در ایران، یک‌پارچه نبود. دولت و شاه، پس از اسلام، دو نهاد مختلف شدند. بنابراین، خودکامگی مفهومی نسبی است که با توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی دولت ایران در بسیاری از دوره‌ها، خودکامگی امکان تحقق نداشت.

دغدغه تبارشناسی نظریه‌های متفکران
دکتر عبدی نیز در این برنامه تبارشناسی اندیشه‌های متفکران از جمله کاتوزیان را دغدغه خود دانست و گفت: کاتوزیان متاثر از اندیشه‌های مارکسیستی بود. بیشتر نظریات او با نظریات فوگل منطبق است و او صرفا ویژگی «فره ایزدی» را به عنوان یکی از ویژگی‌هایی مطرح می‌کند که در پادشاهان ایرانی زمینه خودکامگی را فراهم می‌کرد.

این جامعه‌شناس تاکید کرد: به دکتر کاتوزیان نمی‌توان اتهام «کم‌خوانی» زد. او استبداد شرقی را رد می‌کند و معتقد است که اجتماعات پراکنده سبب ایجاد حکومت‌های استبدادی در ایران بود.

نظریه‌هایی فراتر از ابزار
داریوش رحمانیان، دیگر منتقد این برنامه بود. ‌وی در تعبیر «شرق‌شناس بومی» را برای توصیف دکتر کاتوزیان به کار برد و افزود: ما دچار نوعی نظریه‌زدگی هستیم. متاسفانه در برابر نظریه‌های غربی دچار انفعال هستیم و خود را از دریچه عینک آن‌ها نگاه می‌کنیم. در حالی که غربی‌ها دانش نظری خود را از راه مطالعه بر جامعه خود به دست آورده‌اند.

وی با ابراز تاسف از این‌که در برخی حوزه‌های علوم ناتوان از تولید علم هستیم، افزود:در برخی حوزه‌های علم اوضاع وخیم‌تر است و ما حتی به مصرف و بهره‌برداری از نظریه‌ها هم آشنا نیستیم. متاسفانه نظریه‌های علمی، در کانال‌های سیاست و قدرت و باندسازی قرار می‌گیرند و نقش اسلحه را برای برای سرکوب پیدا می‌کنند و این‌گونه از وجه علمی خود دور می‌شوند.

به گفته رحمانیان، نظریه‌ها در آثار کاتوزیان تبدیل به خودِ واقعیت می‌شوند؛ در حالی که نظریه‌ها فقط باید یک ابزار باشند. در آثار کاتوزیان، نظریه‌ها تبدیل به واقعیتی منطبق با هستی می‌شوند!

نگارنده «جنبش مشروطه» دلیل این مساله را قصد کاتوزیان برای مصادره به مطلوب کردن نظریات دیگران دانست و گفت: او همواره در تحلیل‌هایش محلی را برای صدور گزاره‌های تعمیمی چون «هرگز»، «هیچ» و ... قرار می‌دهد و این از ویژگی‌های مقالات شبه علمی است. او ایرانیان را کل یکپارچه‌ای می‌بیند و در سیر تاریخی او تنوع و گسست‌های تاریخی دیده نمی‌شوند.

وی ادامه داد: کاتوزیان دوگانه‌هایی به نام «ایران و غرب» ساخته است و با ساخت این دوگانه‌ها خواسته رویه‌های روشن و تاریک تاریخ را به مخاطب نشان دهد. معتقدم که دوره بندی تاریخی در ایران که اکنون بر پایه سلسله‌هاست، باید بر مبنای تاریخ اقتصادی استوار شود.

رحمانیان در پایان سخنانش گفت: تاریخیت در کار دکتر کاتوزیان نفی شده است و این یعنی پهلوزدن دیدگاه کاتوزیان به نظر طبیعت‌گرایان. اگر او در نظریاتش ادعای تعمیم نمی‌کرد، نظریه‌هایش می‌توانستند در موارد محدودی از تحلیل تاریخی کاربرد داشته باشند.

ضرورت انجام نقد مبتنی بر پژوهش
دکتر سعیدی در این نشست با اشاره به آشنایی‌اش با نظریات دکتر کاتوزیان از دوران دانشجویی، زندگینامه مختصری از وی ارایه کرد و گفت: کاتوزیان از جوانی با فعالیت‌های سیاسی و گروه خلیل ملکی آشنا شد و تحت تاثیر اندیشه‌های سیاسی اعتدال‌گرایانه بود. اگر به آثار او بنگریم، از جایی به بعد، دیگر نمی‌توان اندیشه‌های او را در قالب صرفا اقتصاد نئوکلاسیک دنبال کرد. او در کتاب اقتصاد سیاسی نظریه شبه مدرنیسم را مطرح کرد.

وی با بیان این‌که مجموع کارها و فعالیت‌های او را نمی‌توان در نقد کوتاه‌مدت جست و جو کرد، افزود: ویژگی نظریه «جامعه کوتاه مدت» این است که افراد جامعه می‌توانند آن را در زندگی شخصی خود نیز حس کنند. البته می‌توان نظریات او را در دوره‌ای باطل دانست اما با توجه به اهمیت جایگاه اجتماعی دکتر کاتوزیان، نقد نظریه‌های او اهمیت دارد.

این نویسنده در بخش دیگری از سخنانش، با تاکید بر این‌که نظریه‌های کاتوزیان، نمایی کلی از تاریخ ایران به دست می‌دهد، گفت: معمولا نقدها زمانی جایگاه علمی خواهند یافت که در قالب نشریه‌ای منتشر شوند و بتوان از آن‌ها به عنوان یک سند یاد کرد.

وی ادامه داد: درست است که کاتوزیان نمای کلی از جامعه ایران ترسیم می‌کند. این همان شیوه‌ای است که غربی‌ها هم دنبال می‌کنند اما هیچ کسی در غرب از ارایه نمای کلی از جامعه نگران نمی‌شود زیرا در برابر آن، نمای کلی دیگری را ترسیم می‌کند. ما نیز نباید از این بابت نگران و منفعل شویم. کاتوزیان یک چشم‌انداز از روند تاریخی را پیش روی دیگران قرار داد و ما چنانچه نقدی بر این نظریه او داریم، باید برمبنای پژوهش، نشان دهیم که جامعه‌ای آزاد و مبتنی بر طبقات داشته‌ایم.

سعیدی یادآور شد: اگر نظریه با واقعیت هم‌خوانی نداشته باشد، حذف می‌شود. کاتوزیان ممکن است از نظریات اندیشمندانی چون «کارل ویت فوگل» هم بهره برده باشد اما این به این معنا نیست که او همان نظریه را منعکس کرده باشد. مصاحبه‌هایی با دکتر کاتوزیان داشته‌ام که قرار است در قالب کتابی منتشر کنم. این مصاحبه‌ها، سیر زندگی او را به خوبی نشان می‌دهند. می‌داینم که فضای زندگی، دوستان و نزدیکان بر نظرات متفکران تاثیرگذارند.

نظر شما