به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ژان شاردن ۱۶ نوامبر ۱۶۴۳ در پاریس زاده شد و در همان محل به تحصیل پرداخت. پدرش جواهرساز بود و او از کودکی آشنایی با سنگهای قیمتی و فن جواهرسازی را آموخت. وی در ۲۲ سالگی نخستین سفر خود را آغاز کرد که در این سفر شش ساله ایران بیش از دیگر کشورها توجه او را به خود جلب کرد.
در سفر دومش (۱۷ ماه اوت ۱۶۷۱ م) که خانم بازرگانی به نام لسکو او را همراهی میکرد، و سرانجام در تابستان ۱۶۷۳ م. به اصفهان رسیدند و تا سال ۱۶۷۷ م. در این شهر اقامت کردند. سپس به هندوستان رفته و پس از دو سال آنجا را به مقصد اروپا ترک کرد. این آخرین سفر او به ایران بود. شاردن لقب «تاجرشاه» را از شاه عباس دوم دریافت کرد و پنجم ژانویه ۱۷۱۳ در نزدیکیهای لندن درگذشت.
کتاب ۱۰ جلدی «سفرهای سِر ژان شاردن» برای نخستینبار در ایران با نام «سیاحتنامه شاردن» با ترجمه محمد عباسی توسط موسسه مطبوعاتی امیرکبیر در سال ۱۳۳۵ منتشر شده است.
شاردن نخستین فرانسوی بود که در سفرنامه خود از فردوسی و شاهنامه و برخی دیگر از شاعران ایرانی و آثار آنها یاد کرد و اگر چه اطلاعاتش در این باره ناقص بود، ولی توجه جامعه ادبی فرانسه را به ادبیات فارسی جلب کرد. فلاسفه و مورخان عالی مقام سده هیجده میلادی، مونتسکیو، ژان ژاکروسو، دیدرو، هلویثیوس و گیبون در تحقیقات فلسفی و تاریخی خود از سیاحتنامه شاردن استفادههای قابل توجهی کردند.
گیبون در کتاب تاریخ کبیر خود میگوید: «شاردن یک نفر محقق فیلسوف و جهانگرد دانشمند دانشمند عدیمالنظیر است.» ادوارد براون، ایرانشناس نیز معتقد بود: «شاردن معتبرترین مورخ عهد صفوی است.»
ایرانیان سخت پایبند خرافاتاند
او در کتاب «سیاحتنامه شاردن» درباره اعتقادات خرافی مردم ایران اینگونه مینویسد: «ایرانیان علیرغم علم و دانش خود سخت پایبند خرافات میباشند و هیچ قومی در تمام جهان مانند آنها عقاید ابلهانه ندارد. این خلق معتقد میباشد که تقدیر ازلی در همه جا حکمفرماست. ایرانیان بر این باورند که تمام ایام سال و ساعات روز از اوقات سعد و نحس و اقبال و ادبار تشکیل مییابد. به همین جهت، از سحر و جادو سخت بیمناکاند و به طلسم و تعویذ اعتقاد و ایمان دارند. طلسمات را معمولا در یک کیسه کوچک ابریشمی و یا انواع و اقسام منسوجات زربفت میپیچند و معمولا به گردن خود آویزان کرده یا دور بازوی خود میپیچند.»
تبریز؛ شهری بزرگ و ثروتمند
شاردن همچنین درباره تبریز چنین مینویسد: «تبریز شهری است بزرگ و پرجمعیت و از لحاظ بازرگانی و ثروت و جمعیت دومین شهر ایران است و تبریز در آخر دشتی وسیع، در دامنه کوهی بنا شده که بنا به قول محققان جدید همان کوهی است که پولیت، دیودور، و بطلمیوس آن را اورنت یا بارونت نامیدهاند. شهر به صورتی نامنظم ساخته شده، و به هیچ شکل هندسی شباهت ندارد. نه حصار دارد نه قلعه و استحکامات. رود کوچکی به نام اسپین چا از آن میگذرد. جریان این رود گاهی مایه بروز و ظهور ضایعات و خساراتی به خانهها و بوستانهایی که در ساحل آنست میشود.
رود دیگری نیز در شمال جاری است که مقدار آب آن در فصل بهار و پائیز از اندازه آب رود سن در فصل زمستان کمتر نیست. نام این رود آجی به معنی شور است. زیرا در مدتی متجاوز از شش ماه سیلابهایی که از زمینهای پرنمک میگذرند و آبشان شور میشود به آن میپیوندند. تبریز نه محله دارد و جمعیت آن مانند دیگر شهرهای ایران به دو فرقه حیدری و نعمتی تقسیم شده است. این دو فرقه منسوب به دو دسته میباشند که در قرن پانزدهم میلادی متشکل شدهاند و مانند دو گروه گلف و ژیبلین در ایتالیا با هم مبارزه میکنند. تبریز قریب پانزده هزار دکان دارد.»
او ادامه میدهد: «در ایران دکانها جدا از خانهها، در کوچههای دراز و عریضی که مسقف است ساخته شدهاند، این کوچهها که غالبا" در مرکز شهر بنا شدهاند بازار نامیده میشوند. خانهها بیرون بازار ساخته شدهاند، و تقریبا" همه دارای باغچه میباشند. تبریز خانههای باشکوه و مجلل زیاد ندارد، اما آبادترین و بهترین بازارهای آسیا در این شهر میباشد. طول و وسعت بازارهای تبریز، زیبایی و ظرافت و عظمت گنبدهایی که روی بازارها را پوشانده، جمعیت کثیری که در این بازارها رفت و آمد میکنند، دکانهایی که انباشته از کالاهای متنوع است بیانگر آبادانی و شکوه شهر میباشند. قشنگترین و خوشنماترین بازارهای تبریز بازاریست که جایگاه خرید و فروخت مصنوعات گرانبها و انواع جواهر میباشد. این بازار قیصریه نام دارد که به معنی بازار شاهی است. این بازار که هشت گوشه وبسیار وسیع است حدود سال هشتصد و پنجاه هجری به فرمان ازون حسن که پایتختش تبریز بوده، ساخته شده است.»
تبریز؛ غرق وفور نعمت
این جهانگرد فرانسوی با اشاره به جغرافیای تبریز مینویسد: «هوای تبریز سرد و خشک و کاملا سالم است، چنان که برای ناراحتیهای ناشی از ناسازگاری هوا زمینهای وجود ندارد. زمستانش طولانی است. شهر رو به شمال دارد، و بر قلههای کوههای مجاور قریب نه ماه از سال برف فرو میبارد. در این شهر هر بامداد و شامگاه باد میوزد، و جز در فصل تابستان بیشتر روزها باران میبارد یا آسمان ابرناک است. عرض جغرافیایی تبریز سی و هشت درجه و طولش هشتاد و دو درجه میباشد. شهر غرق وفور نعمت است، و مردم به هرچه نیازمندند دسترسی دارند، و همه چیز ارزان است. در نزدیکیهای تبریز چشمههای آب معدنی زیاد است. یکی از آنها که مردم زیاد به آن جا رفت و آمد میکنند آب معدنی بارنج واقع در نیم فرسنگی شهر است، و دیگر چشمه سید کند که در آبادی دیگری در شش فرسنگی تبریز جاری است. آب این چشمهها گوگردی است و برخی سرد و بعضی داغ میباشند.»
نظر شما