شناسهٔ خبر: 47974 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نقدی بر پژوهش‌های آکادمیک ادبیات فارسی

رضا روزبهانی شاعر و پژوهشگر معاصر می‌گوید: پژوهش‌های ادبی ما تقریبا به تمامی کارهایی است که به تحلیل‌های معنایی، شرح لغات یا رمزگشایی نمادها پرداخته‌اند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ نویسنده کتاب "مالیخولیای غزل" گفت: در کشور ما جز تصحیح متون، در نزدیک به تمامی پژوهش‌هایی که در این مباحث شده تنها به معرفی و بررسی بیش تر تحلیلی بعضی مولفه‌های شطح مثل ایجاز و تصویرسازی یا زیرساخت های معنایی و اعتقادی – اندیشگی اقدام شده است و متاسفانه این معضل و ایراد کلانی است که در همه ی پژوهش های ادبی این مملکت دیده می‌شود. او ادامه داد: پژوهش‌های ادبی ما تقریبا به تمامی کارهایی است که به تحلیل‌های معنایی، شرح لغات یا رمزگشایی نمادها پرداخته‌اند. در این ایراد البته مستشرقین هم با پژوهشگران ایرانی همراه بوده‌اند و شاید بتوان ریشه این قضیه را هم در رسالات آن ها دید.

روزبهانی گفت: باید توجه داشت که مبحث زیبایی شناسی مقوله بسیار گسترده‌ای ست که از زیرساخت‌های فلسفی و تئوریک، اندیشه و مفهوم شروع می‌شود تا مسائلی از قبیل فرم، ساختار، تکنیک و شگرد، نحو و بیان و... و هارمونی. اگر کمی دقت کنیم می بینیم که کسانی چون چخوف و خاصه کافکا هم توانسته‌اند زیبایی شناسی خاص خودشان  را خلق کنند. این همان حدودی ست که به یک هنرمند اجازه ی ورود در ساحت مولف بودن را می‌دهد.

این پژوهشگر گفت: زمان‌هایی که بر کرسی سنت می‌نشینم یعنی در مواضع سنتی کسانی مثل فروزانفر، همایی، نفیسی و حتی همین استاد شفیعی کدکنی و متونی چون تذکره الاولیا، اسرارالتوحید، تاریخ طبری، سیاست نامه و دیوان انوری را که مربوط به علوم مختلف است همه ذیل ادبیات می آورم، پژوهشگران این علم به اصطلاح ادبیات را در سه دسته تقسیم می کنم: نخست کسانی که گزارشگر این متون هستند؛ بعد کسانی که مصحح و ویراستارند و دسته ای دیگر - که جایگاهی فراتر دارند و متاسفانه فرهنگ و اندیشه و هنر ما غالبا از این ها تهی بوده- نظریه پردازان و تئوریسین‌ها.

او توضیح داد: اگر قبول دارید که کسانی چون فروزانفر و نفیسی - با آگاهی از ارج و بزرگی زحماتشان - شخصیتی فراتر از مصحح یا ویراستار یا گزارشگر متون ادبی نداشته اند، باید بپذیرید که جناب دکتر شفیعی کدکنی هم چیزی مهم تر از این نبوده. واقعیت هم این است که استاد هم با همه ی جایگاه سترگ و ارزشمند مشخصی که در ویرایش و گزارش نظم و نثر فارسی دارد، اصلا در جایگاهی نیست که صاحب آرای شخصی باشد.

منبع: هنرآنلاین

نظرات مخاطبان 0 1

  • ۱۳۹۵-۱۰-۲۴ ۰۴:۰۸یاللعجبا...!!! 0 0

    بسوخت دیده ز حیرت!!!
    متعجبم از «فرهنگ‌ امروز» که این نوشته را شایسته انتشار دانسته است. نویسنده این متن خود را در جایگاهی می‌بیند که «شاعر» نامیده شود و استادی چون شفیع‌کدکنی را که عمری در راه شناختن و شناساندن ادب فارسی استخوان پودر کرده است٬  در جایگاهی نمی‌بیند که صاحب آرای شخصی باشد! سوال من از نویسنده این است که ایشان چند جلد کتاب و چند مقاله از مقالات دکتر شفیعی را تا به‌حال خوانده‌اند؟ ایشان به نحوی سخن گفته که گویی گزارشگری٬ تصحیح و ویراستاری میراث ارزشمند ادبی، کاری پیش پاافتاده و آسان و دم‌دستی است؛ امروز ادبیات فارسی تشنه وجود همان فروزانفرها و خانلری‌ها و نفیسی‌ها و امثالهم است که شما آنها را نظریه‌پرداز نمی‌دانید و صرفا گزارشگر و مصحح می‌دانید! غافل از اینکه همان مثنوی و غزلیات شمس و دیوان حافظی که شما آماده و شسته‌رفته دست می‌گیرید و می‌خوانید، حاصل زحمات همان مصححان و گزارشگران است. ارزش تصحیحی که خانلری از حافظ ارائه کرده کم‌تر از ارزش نظر یک نظریه‌پرداز نیست! ‌شفیعی‌کدکنی در جامعه ادبی دانشگاهی ما(و نه انجمن‌های ادبی عوامانه و گل و بلبلی سخیف) امروز به منزله یک نظریه‌پرداز شناخته می‌شود. از این نکته هم غافل نباید بود که سیل عظیم پژوهش‌هایی که در باب تطبیق نظریات نظریه‌پردازان روسی و غربی با میراث ادب فارسی، صورت گرفته، جز چندمورد انگشت‌شمار _که البته تحت تاثیر آثار شفیعی‌کدکنی صورت گرفت_٬ حاصلی جز پایان‌نامه‌ها و مقالات کلیشه‌ای و فاقد ارزش در بر نداشت.
                                

نظر شما