شناسهٔ خبر: 48055 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

واکنش علی باباچاهی به گفت و گوی شمس لنگرودی/ حق ندارید کیلویی به قضاوت بنشینید!

علی باباچاهی در یادداشت کوتاهی، در واکنش به گفت و گویی که روز گذشته از شمس لنگرودی منتشر شد، نوشت: " حق ندارید کیلویی و گتره ای در این موارد به قضاوت بنشینید که رویایی و براهنی به جای شعر خزعبل می‌بافند و بابا چاهی با پیژامه کراوات بسته و عینک زده دودی."

واکنش علی باباچاهی به گفت و گوی شمس لنگرودی/ حق ندارید کیلویی به قضاوت بنشینید!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ شمس لنگرودی در گفت و گویی که روز گذشته منتشر شد، گفت: " شعرهای آقای رویایی و براهنی شعر نیست؛ هذیان است. آخر این‌ها چه چیزی می‌خواهند بگویند که بنده و خیلی‌های دیگر نمی‌فهمیم و فقط خودشان با شاگردانشان می‌فهمند. تازه شاگردانشان هم نمی‌فهمند؛ فقط ادایش را درمی‌آورند!" او همچنین گفته است: " آقای باباچاهی مثل آدمی است که کراوات بزند و با کت و بیژامه به خیابان بیاید! یعنی عناصرش با هم هم‌خوانی ندارد. ذهنیتش با فرمی که ارائه می‌دهد، هم‌خوانی ندارد. با رمز و اسطرلاب شاید بفهمیم منظور چیست!"

علی باباچاهی در پاسخ به این گفته‌ها، یادداشتی نوشته است که از نظرتان می‌گذرد:

جناب شمس لنگرودی فرزانه

ای کاش قبل از قضاوت و صدور حکم بر خزعبلات شعر ی براهنی - رویایی و باباچاهی به عنوان کسی که در شعر این چند دهه درست یا غلط صاحب کرسی ست فرصت پیدا کرده بودید و به قول خودتان این خزعبلات را از سر تفرعن هم که شده تورقی می‌کردی و نگاهی می‌انداختی که نینداختی. این را به مدعا می‌گویم زمانی‌که اسم کتاب یکی از همین حضرات را اشتباه اعلام می‌کنید( منزل شاملو - دوره اول جایزه شعر شاملو). من برین گمانم که حتی لای آن کتاب را هم باز نکرده‌اید. خب شاید مشغله‌های غیر شعری و نه لزوما غیر هنری (مثلا سینما) این فرصت را از شما گرفته باشد. باکی نیست. لابد حق دارید. اما حق ندارید کیلویی و گتره‌ای در این موارد به قضاوت بنشینید که رویایی و براهنی به جای شعر خزعبل می‌بافند و بابا چاهی با پیژامه کراوات بسته و عینک زده دودی.

فکر می‌کنم لازم است وقت و انرژی مضاعفی (علی الخصوص درین دهه‌ی پر مشغله‌ی شما) نسبت به دیدگاه و قضاوت‌هایتان در شعر خرج کنید. به عبارت دیگر خزعبلات را هم بخوانید و پوشش‌های متفاوت و غیرآراسته‌ی شعری را هم ملاحظه بفرمایید.

راه رفتنش نه اداری ست نه اجباری

راه می‌رود - نفس می‌کشد

نگاه می‌کند به دور و برش

و کاملا آزاد است که

عینک بزند یا نزند

گل باران هزار روزه - ص ۱۵۳

نظر شما