شناسهٔ خبر: 48306 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کتاب «سیر حکمت در اروپا» منبع غرب‌شناسی دوران معاصر در ایران است

مالک شجاعی‌جشوقانی گفت: کتاب «سیر حکمت در اروپا» نخستین و آخرین کتاب درباره تاریخ اندیشه اروپایی است و راه را برای مباحث بعدی در تاریخ اندیشه همواره می‌کند. این کتاب منبع غرب‌شناسی دوران معاصر در ایران است.




 
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  نشست «نقش کتاب سیر حکمت در اروپا در غرب‌شناسی ایرانیان» یکشنبه ۱۰ بهمن با سخنرانی مالک شجاعی‌جشوقانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

شجاعی‌جشوقانی در ابتدای این نشست با بیان اینکه کتاب «سیر حکمت در اروپا» در مجموعه کتاب‌های کلاسیک قرار می‌گیرد، اظهار کرد: گفته می‌شود این نوع کتاب‌ها را همه به آن ارجاع می‌دهند اما کسی این کتاب‌ها را نمی‌خواند. البته از فرهنگ عمومی انتظار نمی‌رود که این کتاب را بخوانند هر چند که اگر انتظار هم داشته باشیم بی‌راه نیست چراکه کتاب متن خوش‌خوانی دارد اما حداقل انتظار این است که دانشجویان فلسفه و علوم انسانی این کتاب را خوانده باشند.
 
وی افزود: من ۴۷ کتاب و مقاله را تحلیل محتوا کردم و پس از  استنباط به این نتیجه رسیدم که اغلب به مشهورات محمدعلی فروغی ارجاع داده شده است. البته این مساله درباره افلاطون، سقراط و... هم وجود دارد و غلبه مشهورات در این حوزه باعث می‌شود حق بن مایه‌های فکری یک متفکر یا کتاب ایفا نشود.
 
این مدرس دانشگاه ادامه داد: وقتی با برخی از استادان فلسفه درباره این کتاب حرف می‌زدم متوجه شدم بسیاری از استادان حتی از شنیدن برخی از جملات از زبان فروغی تعجب می‌کردند و حتی در بهترین حالت او را آغازگر راهی در این حوزه می‌دانستند. به نظر می‌رسد روش بحث و ادب درس اقتضا می‌کند وقتی از اندیشه و متفکری حرف می‌زنیم در محضر متن بنشینیم و اجازه بدهیم متن با ما سخن بگوید و بعد از ملاقات با متن با چه دستاوردی برمی‌گردیم.
 
شجاعی‌جشوقانی با بیان اینکه کتاب «سیر حکمت در اروپا» گفت وجودی ما و مواجهه‌ ما با غرب است، افزود: صورت‌بندی تاریخی ما در مواجهه با غرب در این کتاب شکل گرفته است.
 
وی با اشاره به نامه هفتم افلاطون در جلد سوم مجموعه آثارش اظهار کرد: افلاطون می‌گوید «برای اینکه حق فلسفه را ادا کرده باشم فاش می‌گویم تنها فلسفه می‌تواند زندگی خصوصی و اجتماعی آدمیان را سامان بخشد. از این رو آدمیان هنگامی از بدبختی رها می‌یابند که یا فیلسوفان راستین زمامدار جامعه شوند یا کسانی که زمام امور جامعه را به دست دارند به فلسفه روی آورند و در آن تعمق کنند.»
 
وی با اشاره به نقل قول‌های دیگری از مولانا در کتاب «فیه ما فیه» و نیز ملاصدرا در آثارش افزود: نقل‌ قول‌های دیگری درباره فلسفه نیز از ویتگنشتاین وجود دارد. اما فروغی نیز در جلد اول کتاب «سیر حکمت در اروپا» بحث را درباره اسکولاستیک مطرح می‌کند. در طبقه‌بندی تاریخ فلسفه بسیار مهم است که ما چه تلقی از این فرایند داشته باشیم. به طور مثال فرایند تاریخ فلسفه را از یونان به دوره معاصر سیر صعودی دانسته و یا اینکه شروع انحطاط بدانیم و از پایان صحبت کنیم و یا اینکه اساساً این مسیر را خطی ندانیم.

فروغی در این کتاب ناخواسته با این سوال مواجه است که به عنوان یک مسلمان وقتی با غرب مواجهه می‌شود از کجای این تاریخ آغاز کند؟ دکارت مهم است، افلاطون، قرون وسطی یا دوره معاصر؟
 
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یادآور شد: فروغی در پاسخ به این سوال فهم دکارت را مهم می‌داند. او می‌گوید در مشرق زمین و ممالک اسلامی جریان معارف مانند دوران اسکولاستیک اروپا بوده است و این تقلید از اسکولاستیک اروپا از این نظر شگفت‌آور است که شرع مقدس اسلام بنیان همه امور را بر عقل گذاشته است. بنابراین از مسیحی‌ها انتظار می‌رود این فرایند را طی کنند اما از مسلمانان چنین انتظاری وجود ندارد، چون در تمدن اسلامی بنیاد احکام بر عقل گذاشته است. فروغی می‌گوید تعلیمات هیچ فیلسوفی را ضروری دین نشمرده است با این همه فضلای ما هم همان جمود عصر اسکولاستیک را داشتند.
 
به گفته شجاعی‌جشوقانی، فروغی بیان می‌کند که غربیان به واسطه شرقیان معرفت آموختند ولی غربی‌ها بساط اسکولاستیک را برچیدند و هفت شهر عشق را گشتند اما ما اندر خم یه کوچه ماندیم. فروغی با این متن مشخص می‌کند که در این کتاب باید به دنبال چه چیزی بگردیم. متاسفانه در کشور ما اغلب فروغی را یک مترجم می‌دانند در حالی که او در موارد مختلفی فلسفه غرب را با فلاسفه مسلمان مقایسه می‌کند.
 
وی با بیان اینکه کتاب «سیر حکمت در اروپا» نخستین و آخرین کتاب درباره تاریخ اندیشه اروپایی است که نوشته شده بیان کرد: این کتاب راه را برای مباحث بعدی در تاریخ اندیشه همواره می‌کند و منبع غرب‌شناسی دوران معاصر در ایران همین کتاب است. افرادی چون شهید مطهری نیز منبع اول یا یکی از منابع مهم‌شان همین کتاب است. مقدمات فروغی در این کتاب به خوبی پروژه او را نشان می‌دهد. او می‌گوید برای نخستین‌بار می‌خواهد درخت تجدد را در ایران بکارد. فروغی در مقدمه جلد دوم می‌گوید ما می‌دانیم سابقه تمدن اسلامی ما درخشان است. او پیش فاضل تونی ابن سینا خوانده و با کمک تونی یکی از رساله‌های ابن سینا را ترجمه می‌کند. به هر حال فروغی در کتابش هشدار می‌دهد که آگاهانه از ورود به مباحث تطبیقی احتراز می‌کند چون می‌خواهد ایرانیان را با فلسفه اروپا آشنا کند.

این مدرس دانشگاه به بحث فروغی درباره متافلسفه اشاره کرد و افزود: اینکه اسم کتاب «سیر حکمت» است قابل تامل است. آیا تنها به دلیل این است که ما در تمدن اسلامی حکمت و حکیم داشتیم این لغت آمده یا تفکر اوست؟ به نظر می‌آید این از نوع نگاه فروغی به حکمت است و با این رویکرد بسیاری از مواضع فروغی در کتابش روشن می‌شود.

وی تاکید کرد: تفکیک فروغی بین فلسفه و حکمت را به زحمت می‌توان در تاریخ ما پیدا کرد چون کمتر فلاسفه‌ای را از دکارت به بعد داریم که حکیم باشند. از سوی دیگر در سنت اسلامی حکمت معادل صوفیای یونانی است و مترجمان فلسفه را عشق حکمت دانسته‌اند.
 
شجاعی‌جشوقانی در پایان گفت: تلقی فروغی از حکمت تعریف به مسایل است و می‌گوید انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی و فلسفه اخلاق در حکمت می‌گنجد. او بین حکمت و فلسفه تفاوت قایل می‌شود و فلسفه را هر تحقیقی در امور عالم می‌داند.
فروغی در کتابش دغدغه مبانی را ندارد بلکه بیشتر دنبال مقاصدی است که فلسفه دنبال می‌کند و این از تعریفش درباره فلسفه مشخص است.

نظر شما