شناسهٔ خبر: 48353 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

عیش ناتمام/ نگاهی به آثار نمایش داده شده در کاخ جشنواره

«تابستان داغ» و «شماره ١٧ سهیلا » دو فیلم متوسط‌الحال جشنواره امسال هستند که تنها چیزی که کم ندارند دغدغه است و بیشترین کاستی‌شان عدم موفقیت چشمگیرشان برای تبدیل شدن به سینما است.

فرهنگ امروز/ محمدرضا مقدسیان منتقد سینما:

جوشش بی‌دوام
«تابستان داغ» خیلی دیر، اما در نقطه‌ای دهشتناک و تاثیرگذار آغاز می‌شود، به طرزی محافظه‌کارانه پی گرفته شده و در نهایت عجولانه پایان می‌یابد. گویی فیلم از ایده خوب ولی شدیدا تلخ خودش ترسیده است. «تابستان داغ» تا به اینجای کار یکی از بهترین ایده‌های داستانی جشنواره بوده است. پاشنه‌آشیل فیلم اما همین ایده جذاب تبدیل به فیلمنامه نشده‌ است. درواقع به نظر می‌رسد فیلمنامه‌نویس بیش از آنکه باید از ایده اصلی داستان مشعوف شده یا از منظری دیگر شاید بتوان گفت روی هسته اصلی داستانش حساب باز کرده است و در ادامه گویی با نگاهی ناشی از محافظه‌کاری و ترس، سراغ نوشتن فیلمنامه حول این نقطه عطف کلیدی فیلم رفته است. مقدمه‌چینی برای معرفی شخصیت‌ها، نسبت‌شان با یکدیگر و البته گیر و گرفت‌ها، بیش از حد بسط داده شده است و تا دقیقه ٥٠ فیلم ادامه دارد. اتفاق کلیدی فیلم می‌توانست در دقیقه ٢٥ یا ٢٠ فیلم رخ دهد و باقی رخدادها حول و حوش اثرات بروز یافته و نقطه عطف کلیدی داستان سر و شکل بگیرد و تعلیق را به داستان تزریق کند. این مهم اما دیر رخ می‌دهد. دیر آغاز شدن فیلم تنها ایراد آن نیست. از پی این عدم توازن و تناسب در زمان‌بندی پرده‌های فیلم و چیدمان رخدادها در یک مسیر زمان‌بندی شده، در ادامه با چاشنی سردرگمی و محافظه‌کاری همراه می‌شود. اینجاست که موقعیت‌های داستانی با تم «گفتن یا نگفتن واقعیت»، «ترس و اضطراب از در میان گذاشتن حقیقت»، «ترس از واکنش طرف مقابل بعد از شنیدن این موضوع»، «عذاب وجدان و نگرانی و کشمکش درونی شخصیت‌ها»، «اثرات پنهان‌کاری»، «اثرات افشاگری»، «شیوه افشاگری و تعلیق ناشی از آن»، «مظنون بودن به اطرافیان»، «اعتماد یا عدم اعتماد»، «چشم‌پوشی یا پیگیری» و... که می‌توانند و باید در ادامه به کار بسته می‌شدند در کمترین زمان ممکن جمع و جور می‌شوند و در پایان با تصمیم محافظه‌کارانه شمایلی از سر و ته هم آوردن کار را نمایش می‌دهند.
ترس و لرز و خام‌دستی سایه انداخته بر اثر، باعث خلق موقعیت‌های داستانی اضافه، دیالوگ‌های اضافه، کنش و واکنش‌های اضافه شده و در این مسیر شخصیت‌های سردرگم و در نتیجه بازی‌های متوسط به یکی از ویژگی‌های نه‌چندان مطلوب کار بدل شده است. همین که یکی از بدترین بازی‌های «علی مصفا» یا یکی از تکراری و بی‌اثرترین بازی‌های «صابر ابر» و اینکه «پریناز ایزدیار» را در شمایل دختر منفعل متعلق به طبقه زیرین اجتماع با شمایلی باسمه‌ای از فقر و بی‌پولی می‌بینیم، کافیست تا به خام‌دستانه بودن فیلم اشاره کرده باشیم.
«تابستان داغ» پیش از این با تکیه بر بازیگران متعدد و خوشنام و تیم فنی صاحب‌نام یکی از کنجکاوی‌برانگیزترین فیلم‌های جشنواره امسال بود اما چندان شگفتی‌ساز از آب درنیامد. متاسفانه و متحیرانه اما باید اعتراف کرد که تا به روز سوم اکران فیلم‌ها در کاخ جشنواره، این فیلم جزو بهترین! یا کمتر بدها بوده است.

نفس عمیق بکش
ایده پرداختن به بداقبالی‌ها و امیال سرکوب‌شده و عادات و باورهای عرفی دست‌وپاگیر و محدودیت‌های درونی و بیرونی که منجر به درک نشدن درست زندگی و فروغلتیدن در مسیر نادیده گرفتن امیال و غرایز انسانی آن هم در جامعه دختران ایرانی می‌شود، به خودی خود ایده‌ای پرکشش است. برای سراغ گرفتن از این ایده اما دو اصل اساسی و تاثیرگذار ضروری است یکی دغدغه‌مند بودن و سراغ موج‌سواری و سوءاستفاده از جذابیت‌های سوژه نرفتن و دیگری درک و شناخت درست از سوژه برای بیان قابل درک آن بعد از درونی شدن برای خود فیلمساز. «شماره ١٧ سهیلا» کمابیش دغدغه‌مند است اما چندان درک عمیقی از ماجرایی که روایتگر آن است، ندارد و صرفا شمایی از آن را نمایش می‌دهد. این مهم را نمی‌توان با توجیه ترس از ممیزی نادیده گرفت چه مراد این قلم از عمق یافتن و درک درست و روانشناسانه «آسیب دختران پا به سن گذاشته اما کمتر کام یافته از زندگی» صرفا به معنی سراغ گرفتن از خط قرمزها نیست، بلکه مراد درک عمیق‌تر این ماجرا برای بیان عمق یافته و نه‌چندان استرلیزه و باسمه‌ای آن است. «شماره ١٧ سهیلا» با تکیه بر فضای مستند داستانی به روایت قصه‌اش پرداخته و باید اعتراف کرد که «داوودنژاد» در نقش سهیلا به‌شدت درست و حساب شده انتخاب شده و ایفای نقش کرده است. اما خود فیلم گویی صرفا در حد دغدغه باقی مانده و نشانه‌ها و موقعیت‌هایی که خلق کرده چندان عمق و غنای روانشناختی به اثر نداده است. این همه باعث شده تا فیلم صرفا در حد طرح موضوع باقی بماند. البته که همین نکته دستاورد کمی نیست اما می‌توان از افسوس که صد حیف در این ایستگاه توقف کرده است، سخن گفت. «شماره ١٧ سهیلا» نه مستند است نه داستانی و نه مستند- داستانی. این فیلم در بهترین حالت یک اثر دغدغه مند است. سکانس‌های پایانی فیلم با بازی مهرداد صدیقیان و داوود نژاد بهترین بخش از این پازل سردرگم تلقی می‌شود.

روزنامه اعتماد

نظر شما