شناسهٔ خبر: 48358 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«پرگویی و دیگر هیچ»/ نگاهی به فیلم کمدی انسانی

«کمدی انسانی» به نویسندگی و کارگردانی محمدهادی کریمی همچنان در راستای دغدغه‌های درونی و ریشه‌دار این فیلمساز است که در هر فیلم به گونه‌ای با شدت و ضعف به یک قصه درام پیوند می‌خورد.

فرهنگ امروز/ سحر عصرآزاد منتقد سینما:

سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در پردیس آرام و بی‌جنجال چارسو با نمایش فیلمی پرحرف و پرمغز اما عاری از نگاه سینمایی، یک درام زنانه با شخصیت‌های جذاب اما روایتی مغشوش، یک فیلمی بومی با درامی تکان‌دهنده اما پرحرف و شلوغ و نهایتا یک انیمیشن سینمایی کار خود را آغاز کرد.
«کمدی انسانی» به نویسندگی و کارگردانی محمدهادی کریمی همچنان در راستای دغدغه‌های درونی و ریشه‌دار این فیلمساز است که در هر فیلم به گونه‌ای با شدت و ضعف به یک قصه درام پیوند می‌خورد. این‌بار هم تراژدی زندگی بشری بر بستر قصه تو در توی کودکی تا بزرگسالی یک مرد از دهه سی تا دهه شصت روایت می‌شود.
اما آنچه در فیلم کمرنگ شده همان مایه‌های یک درام قابل پیگیری با جزییاتی است که می‌تواند یک قصه زندگینامه‌ای را واجد جذابیت کند. فیلمساز ابایی از شکستن متوالی زمان و مکان برای رسیدن یا بیان یک مفهوم و ارایه دیالوگ‌های مستقیم و شعارگون ندارد. به همین دلیل است که گفت‌وگوهای فیلم هم با فاصله گرفتن از کارکرد رایج و حتی فضاسازی برای موقعیت و قصه‌پردازی، فقط در جهت بیان درونیات و دغدغه‌های ذهنی کاراکتر حرکت می‌کنند که قرار است با موسیقی پرشتاب مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند. در انتها ارجاع به «کازابلانکا» و سکانس پایانی فیلم و بسته شدن پرونده فیلم به این شیوه، قرار است چه سوالی را پاسخ داده یا چه امتیازی به کار بدهد؟
«اسرافیل» همچون «ناهید» حاصل همکاری مشترک آیدا پناهنده و ارسلان قاسمی در نگارش فیلمنامه و البته کارگردانی پناهنده است. فیلمی با محوریت مثلث عشقی؛ دو زن و یک مرد که برای کارگردان گامی رو به جلو در کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی است. باید پذیرفت که «اسرافیل» نگاه جسورانه‌تری نسبت به فیلم محافظه‌کار «ناهید» دارد و این ویژگی را می‌توان در خوانشی جدید از شخصیت‌های تکراری همچون زن بیوه و عشق قدیمی در کنار خلق کاراکترهایی بکر و جذاب و حتی طراحی مسیری که برای این سه شخصیت در نظر گرفته شده - به خصوص زنان- دنبال کرد. اما نکته قابل تاملی که باعث می‌شود «اسرافیل» نتواند تبدیل به یک فیلم تمام و کمال شود، تردید نویسنده و فیلمساز در انتخاب کاراکتر اصلی از میان این سه شخصیت است که باعث شده فیلم با ماهی آغاز شود، پس از ورود مرد حضور او پررنگ شود و بعد با دختر جوان به تهران بیاید و قصه او را در دنبال کند. این درحالی است که محمل دراماتیک و منطقی برای این رفت و برگشت‌ها از تهران به شمال و بالعکس وجود ندارد و واقعیت این است که فیلم از میانه کار از روند پرقوت خود فاصله گرفته و گرفتار لحظه‌های مرده‌ای می‌شود که نه شخصیت‌پردازانه است نه پیشبرنده.
به همین دلیل است که در یک سوم پایانی سرگردانی فیلمساز در چگونه به پایان بردن این درام و باز کردن کلاف سردرگم روابط، خودنمایی می‌کند و رفت و برگشت‌ها میان سه کاراکتر اصلی نمی‌تواند تصمیم نهایی فیلم و چگونگی رسیدن به آن را ملموس و جذاب کند. چه بسا اگر با توجه به دستمایه‌های موجود فیلمساز کاراکتر مرد را به عنوان شخصیت اصلی انتخاب می‌کرد که تکلیفش با خودش روشن نیست، آنوقت پا در هوایی دو زن از دو نسل در رابطه با مرد و به خصوص سرک کشیدن به زندگی شخصی و بحرانی که هر یک به نوعی دچارش هستند و حتی افشاگری رازهای گذشته، جذابیت و مهم‌تر از آن، کارکرد دراماتیک بیشتری پیدا می‌کرد.
فیلم از حضور خوشایند مجموعه‌ای از بازیگران با تسلط بر لهجه بومی به شکل باورپذیری استفاده کرده اما در میان آنها تماشای مریلا زارعی در قامت یک زن روانپریش با خوانشی جدید از این نوع بیماران و البته پوریا رحیمی سام به عنوان پدیده بازیگری که پله پله خودنمایی می‌کند، تجربه‌ای لذت بخش است.
«او» (خانه) نخستین ساخته اصغر یوسفی نژاد است که فیلمنامه حساب شده و پردیالوگی دارد. فیلمی که بر محور دیالوگ و البته چرخش موقعیت‌های دراماتیک بین چند کاراکتر محوری و تعداد زیادی کاراکتر پیرامونی در یک لوکیشن محدود می‌گذرد و در این میان زبان ترکی آذری هم به این درام هویت و شناسنامه‌ای خاص داده است.
این درست است که فیلمنامه هوشمندانه نقاط اوج و فرودی دقیق برای پیشبرد درام و البته افشای تدریجی کاراکترها را در خود دارد و همچنین غافلگیری‌های کوچکی که زمینه‌چینی برای غافلگیری مهیب پایانی و افشاگری برای مخاطب هستند، اما تماشای فیلم همچون فیلمنامه جذابش، تجربه‌ای لذتبخش نیست.
همین ویژگی پردیالوگ بودن آن هم با زبانی که لطافت بیانی ندارد- به عنوان یک آذری زبان واقع‌بین- و در هر لحظه مخاطب را بمباران اطلاعاتی می‌کند، آن هم در لوکیشن محدود یک خانه با کاراکترهای اصلی و فرعی متعدد، در کنار حرکتی بودن نماها، دوربین متحرک و... – البته تلاش برای خواندن زیرنویس برای مخاطبان غیرآذری زبان - باعث شده فیلم به قوت فیلمنامه ظاهر نشود و نتواند با مخاطب ارتباط تمام و کمال برقرار کند. اما «او» همچنان به عنوان یک فیلم‌اولی بومی با فیلمنامه‌ای هوشمندانه، امتیاز خاصی را بین فیلم‌های جشنواره سی‌وپنجم به خود اختصاص می‌دهد.

روزنامه اعتماد

نظر شما