شناسهٔ خبر: 48388 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ماجرای زعفرانیه/ نگاهی به «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان

 «ماجرای نیمروز» طوری طراحی بصری شده تا مخاطب را با این حس که کارگردان در قامت یک گزارشگر و خبرنگار به روایت پرداخته تشدید کند. اکثر نماهای فیلم با لنز تله و از زاویه‌ای نه چندان متعارف برداشت شده است.

فرهنگ امروز/ محمدرضا مقدسیان منتقد سینما:

اگر حساسیتی روی روایت تاریخی فیلم نداشته باشیم و با فیلم به مثابه یک اثر سینمایی اقتباس شده از تاریخ معاصر ایران و نه روایتگر نعل به نعل رخدادها همراه شویم، بی‌شک «ماجرای نیمروز» از جمیع جهات و با فاصله بهترین فیلم جشنواره سی‌وپنجمین است. محمدحسین مهدویان با ساخت «ماجرای نیمروز» در همان مسیری قدم بر می‌دارد که پیش‌تر موجب ساخت «ایستاده در غبار» شده بود. نکته جالب توجه قدم بر داشتن او به سمت تکامل است. «ماجرای نیمروز» از هر بابتی پخته‌تر و سینمایی‌تر از اثر قبلی اوست. «ماجرای نیمروز» از منظر طراحی صحنه و لباس، تدوین، تصویربرداری، صدابرداری و صداگذاری، بازی و اجرای بازیگران و البته فیلمنامه می‌تواند محل بحث‌های بسیار باشد، چه در تمام این جهات فیلم موفق و بدیعی در قامت سینمای ایران است. مهدویان به وضوح از منظر کارگردانی و هدایت بازیگران رشد قابل‌توجهی داشته تا جایی که حضور «جواد عزتی»، «احمد مهرانفر» و حتی «مهرداد صدیقیان» را می‌توان جزو بهترین بازی‌های آنها تلقی کرد و حضور تاثیرگذار «هادی حجازی‌فر» را یکی از نقاط مهم فیلم دانست؛ بازیگرانی که تجربه حضور در فضایی به‌شدت متفاوت با ذات بازی‌های همیشگی‌شان داشته‌اند و البته که قابل قبول ظاهر شده‌اند. این همه در شمایل کارگردانی و انتخاب درست و هدایت به قاعده کارگردان شدنی است. در کنار شیوه بازی گرفتن از بازیگران می‌توان به شمایل دکوپاژ و ترسیم فضای بصری کار هم اشاره کرد.
 «ماجرای نیمروز» طوری طراحی بصری شده تا مخاطب را با این حس که کارگردان در قامت یک گزارشگر و خبرنگار به روایت پرداخته تشدید کند. اکثر نماهای فیلم با لنز تله و از زاویه‌ای نه چندان متعارف برداشت شده است. در واقع فیلمساز در موقعیت‌های مختلف حاضر است اما بناست که این حضور به مثابه یک حضور رسمی تلقی نشود و بیشتر جنسی از کنجکاوی و جست‌وجوگری را تداعی کند. در واقع مهدویان با این تمهید تصمیم گرفته با فاصله‌گذاری میان خودش و سوژه در قامت یک گزارشگر ظاهر شود و سمت و سوی قضاوت‌گری نداشته باشد. جدای از اینکه چه میزان در این مسیر موفق بوده است یا خیر، باید پذیرفت برخی مفاهیم و موقعیت‌هایی که در فیلم به نمایش در می‌آید و شمایلی از شخصیت‌های مهم و تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران نمایش داده می‌شود، پیش‌تر کمتر مجال بروز و بیان داشته است. اختلاف نظر میان شهید لاجوردی و حاج رحیم، اختلاف نظر بین مسعود و کمال بر سر میزان خشونت و تندی با منافقین و... تلفیق میان تندروی‌ها و رفتارهای متعادل، تصمیمات اشتباه برخی از افراد که در قرائت‌های پیشین مبرا از خطا و منزه بوده‌اند و... امری نیست که چندان سابقه تکرار پیشین داشته باشد. از منظری دیگر اما این شیوه از کارگردانی و به طور خاص شمایل بصری کارکرد دراماتیک هم دارد. استفاده از دوربین روی دست و انتخاب زاویه دوربین در نقاط نه چندان متعارف، رنگ و بوی ترس و اضطراب و تعلیق دارد. در واقع ذات این سبک جنسی از نگرانی از رخدادهای چند لحظه بعد را با خود دارد. به ظن این قلم «ماجرای نیمروز» بیش از آنکه نمایشی نعل به نعل از تاریخ معاصر ایران باشد، اقتباسی از رخدادهای سال ١٣٦٠ بر اساس قرائت حاکم در ایران است، برای ساخت یک اثر معمایی و پلیسی که هیچ چیز از آثار بزرگ سینمای جهان در این حوزه کم ندارد. این مهم زمانی قابل‌فهم‌تر می‌شود که در نظر داشته باشیم مهدویان در «ماجرای نیمروز» رخدادهای آشنا برای مخاطب مثل انفجار حزب جمهوری در هفتم تیر ٦٠، انفجار دفتر نخست‌وزیر در ٨ شهریور یا ترور آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر را تنها از دریچه نگاه تلویزیون مطرح می‌کند و چندان تاکیدی بر چند و چون این وقایع ندارد و به طرزی کنترل شده از کشش دراماتیک این رخدادها صرف نظر کرده و بیشترین تمرکزش را بر رخدادهای حوالی حالات تیم اطلاعاتی پیگیر ماجرای ترور و اثرات غیرمستقیم این رخدادها بر حال و هوای این گروه اطلاعاتی قرار داده است. «ماجرای نیمروز» یک فیلمنامه کلاسیک دارد. فیلم با قرائت اعلامیه گروهک منافقین و اعلام جنگ با نظام آغاز شده و خیلی سریع نخستین نقطه عطف آغازگر پرده دوم فیلمنامه را تعریف می‌کند، ترور شهید بهشتی نخستین ایستگاهی است که مسیر ادامه درام را شکل می‌دهد. هدف دستگیری سران گروه منافقین است. طبق همین روال نقطه گره‌گشایی فیلم هم شناسایی و دستگیری «موسی خیابانی» از سران منافقین در خانه زعفرانیه است. نکته اینجاست که بخش عمده رخدادهای فیلم برای مخاطب ایرانی با اندکی مطالعه از قبل مشخص شده است و به اصطلاح لو رفته است. اما چه چیزی باعث می‌شود که فیلم قابل دیدن و همراهی‌برانگیز از آب در آید؟ نکته همینجاست. مهدویان با تمرکز ویژه بر تیم اطلاعاتی و تمرکز بیشتر بر شیوه بازجویی، مسیر شناسایی مخالفان، حمله به خانه‌های تیمی یا حتی روایت نفوذها، پیروزی‌ها و شکست‌ها، اثر را از یک روایت تاریخی صرف خارج کرده و با استفاده از مواد به ظاهر کم اهمیت موجود در دل همان رخدادهای تاریخی، اثرش را دراماتیزه و قابل فهم کرده است. ایجاد رابطه بین حامد و فریده، حامد و کمال، کمال و حاج رحیم، کمال و صادق، مسعود و کمال و... همگی در جهت خلق کشمکش‌های پیشبرنده داستان بوده است. در مورد «ماجرای نیمروز» از زوایای مختلف شکل‌دهنده یک اثر سینمایی بسیار می‌توان گفت و نوشت که بماند برای فرصتی بعد از ایام پرتلاطم جشنواره فیلم فجر.

روزنامه اعتماد

نظر شما