شناسهٔ خبر: 48452 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گذر از هگل و نیچه ممکن نیست

تقابل 2 فیلسوف قرن نوزدهم در کتاب «فراسوی هگل و نیچه».



فرهنگ امروز/ زهرا سلیمانی‌اقدم : هگل و نیچه از منظر اصلی فرهنگ فلسفی، هردو نماینده برتر فلسفه قرن نوزدهم هستند. از سوی دیگر در سنت قاره‌ای، هگل و نیچه را از حیث التزامات اصیل فلسفی‌شان، سبک‌شان و حتی در نسبت با تجربه‌هایی که داشته‌اند، در مقابل هم قرار می‌دهند. درواقع هگل و نیچه دو بنیانگذار فلسفه قاری‌اند و می‌توان به خاطر میراث ماندگارشان، فیلسوفان قاره‌ای قرن نوزدهم را کم و بیش به هگلی‌ها و نیچه‌ای‌ها دسته‌بندی کرد.
اما در رابطه با هگل و نیچه این سوال مهم مطرح است که «واقعا چرا هگل و نیچه مخالف هم درک و شناخته می‌شوند؟» این سوال محور اصلی کتاب الیوت ل.ژورست است. کتابی که با عنوان «beyond Hegel and Nietzsche» قرار است از بعد فلسفه، فرهنگ و فاعلیت نگاهی داشته باشد به فراسوی هگل و نیچه. این اثر با عنوان فارسی «فراسوی هگل و نیچه» به تازگی ترجمه شده است.

 قرابت از سر دوری
ژورست در کتاب خود ابتدا از اختلاف‌ها و دلایل این مخالفت درک‌شده می‌پرسد و از خلال این تفاوت‌ها با شرح و توضیح جزئیات فلسفه هریک که در تقابل با دیگری درک می‌شود، درنهایت به نوعی نسبت بین این دو فیلسوف دست می‌یابد، چنانچه می‌گوید «اگر قرائتم از هگل وی را به نیچه نزدیک‌تر کند، آن‌گاه قرائتم از نیچه نیز وی را در مجاورت قریب‌تر هگل جای خواهد داد.»
دلایل بسیاری وجود دارد که اندیشه هگل و نیچه را در مقابل هم قرار می‌دهد که در ادامه به چهار مورد آن و البته واضح‌ترین‌های آن می‌توان اشاره کرد.
1- درحالی که هگل برای عقل و علم اعتبار قائل می‌شود، نیچه امر غیرعقلانی را مقدم می‌شمرد و نسبت به علم شک و تردید نشان می‌دهد. از این‌رو است که هگلی‌ها مدرنیته را مساله‌برانگیز و ظالمانه می‌دانند اما نه ناامیدکننده. نیچه‌ای‌ها مایلند آن را آشفته و بیمارگونه تلقی کنند.  
2- دیگر تقابل درک‌شده میان هگل و نیچه با جانبداری‌های اجتماعی‌گرایانه هگل و رجحان دادن نیچه به «رادیکالیسم اشراف‌سالارانه» سروکار دارد. تمام هگلی‌ها، صرف‌نظر از اینکه در سنت هگلیان راست یا چپ‌اند، اهتمام و دلبستگی جدی به جامعه و نهادهای آن نشان می‌دهند. نیچه‌ای‌ها به حاشیه جامعه تمایل دارند و نسبت به آنچه مادون و فراسوی آن می‌گذرد، شیفتگی دارند.
3- هگل و نیچه را اغلب دارای نظرهای متباین در مورد نسبت میان فلسفه و هنر می‌دانند. هگل از فلسفه به منزله صورت متعالی بیان دفاع می‌کند و برای هنر به دلیل اتکا به رابطه حسی و خارجی اعتبار کمتری قائل است. درحالی که هگل تصدیق می‌کند هنر و فلسفه هر دو به منزله کوشش‌های انسانی برای بازنمایی روح اعتبار دارند.
4- هگل و نیچه اسلوب فلسفی اساسا متفاوتی را مطرح می‌کنند. هگل تحمل «کار پرمشقت مفهوم» برای به اتمام رساندن سیر و سفر به علم را به ما خاطرنشان می‌کند اما نیچه مفروض می‌انگارد که مناسب‌ترین روش برای پرداختن به مسائل ژرف فلسفی همانند حمام آب سرد گرفتن است «سریع وارد شوید و سریع هم خارج شوید».
عنوان کتاب «فراسوی هگل و نیچه» به این اشاره دارد که اکنون می‌توانیم به خوبی ساختگی بودن تقاضاهایی را دریابیم که از ما می‌خواهند میان اندیشه‌های این دو متفکر انتخاب کنیم. درواقع کتاب به این معنا نائل می‌آید که می‌توان عنوانی این‌چنین برای آن انتخاب کرد «هم هگل و هم نیچه» یا «پس از هگل و نیچه».

  گذر از نیچه و هگل ممکن است؟
ترجمه عنوان اثر ژورست به «فراسوی هگل و نیچه» خود سوال‌برانگیز است. در نگاه اول عنوان این معنا را تلقین می‌کند که کتاب قصد گذر از اندیشه این دو را دارد و بلافاصله این سوال در ذهن تداعی می‌شود که آیا واقعا می‌توان از دو فیلسوف بزرگ مانند هگل و نیچه گذر کرد و به فرای آنها رفت؟ به خاطر همین امر، مترجم نیز بر خود واجب دیده است و در مقدمه‌ای مفصل به شرح انتخاب خود و چرایی انتخاب چنین عنوانی از سوی نویسنده پرداخته است. خسرو طالب‌زاده می‌نویسد که «فراسوی» در این عنوان به معنای عبور کردن از موضع توأم با هضم و جذب و درونی کردن آن است، مانند نسبت گذشته و حال و آینده که با هم نسبت و تعلق و پیوستگی دارند، به‌گونه‌ای که هریک بدون دیگری تهی و بی‌معنا می‌شود. در این معنا از فراسوی، گذشته درحال تداوم دارد و حال همان گذشته امروز است و آینده تقدیری از هر دو. درواقع مترجم با این توضیح که «فراسوی» فراخوانی به گذشته بدون نادیده گرفتن موضوع اما از آن خود کردن آن است، «عبرت» را در معنا هم‌تراز می‌داند با «فراسوی».به عبارت دیگر، «فراسوی» و عبرت گذشتنی است توأم با سنجش و پندگرفتن و درس‌آموختن.
مترجم با تمام این توضیحات در انتها در جمله‌ای درباره این اثر می‌نویسد «دعوت کتاب به فراسویی اندیشیدن است.»


منبع: فرهیختگان

نظر شما