شناسهٔ خبر: 48578 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کورلانسکی از خرده‌ روایت‌ها برای تقویت تاریخ‌نگاری استفاده کرده است

هوشنگ جیرانی، مترجم کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد» معتقد است: کورلانسکی تلاش کرده که یک روایت کلی را در دستور کار خود قرار دهد و از خرده روایت‌ها برای شاخ و برگ دادن و تقویت تاریخ‌نگاری خود استفاده کرده است.

کورلانسکی از خرده‌ روایت‌ها برای تقویت تاریخ‌نگاری استفاده کرده است

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کورلانسکی در کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد» با نقب زدن به تاریخ، فرهنگ و سیاست در جوامع غربی روایتی دست اول، جذاب و پر از حقایق تاریخی به دست می‌دهد که بیانگر تحقیقات فراوان او در اسناد و مدارک، مصاحبه با شخصیت‌های تاثیرگذار در جنبش‌های ۶۸ و مرور مطبوعات آن دوره است. برای اطلاع جزئیات بیشتری از این کتاب با مترجم آن هوشنگ جیرانی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید:

آیا می‌توان گفت کورلانسکی سعی کرده تا با نگاهی دایره‌المعارفی رویدادها را در کتابش جای دهد؟

مارک کورلانسکی، روزنامه‌نگار شناخته شده‌ای است و همین پشتوانه روزنامه‌نگاری سبب شده تا بیشتر نویسنده‌ای اهل روایت باشد تا تحلیل. با این حال، وی اثر دیگری مانند «عدم خشونت» را به رشته تحریر در آورده است که اساسا بیشتر صبغه تئوریک دارد تا روایی. کتاب‌ها و مقالات زیادی در تبیین و تفسیر وقایع سال ۱۹۶۸ نوشته شده است اما روایت‌های تاریخی محدود به حوزه‌های جغرافیایی خاص مثل فرانسه به طور عام یا مه ۶۸ در پاریس به طور خاص بوده است. ویژگی کار کورلانسکی این است که به صورتی موازی روایتی تقریبا جامع از کل حوادث این سال را در سراسر جهان ارائه می‌دهد. مخاطب اصلی کتاب وی نیز خوانندگان معمولی هستند. مخاطبان کتاب در اینجا با پازلی روبه‌رو می‌شوند که از حوادث ژاپن گرفته تا خاورمیانه، فرانسه، آلمان، بریتانیا، اسپانیا، مکزیک و سرانجام ایالات متحده آمریکا در آن گنجانده شده است.

حداقل در ایران چنین روایتی غایب است، چرا که ادبیات اصلی درباره حوادث ۱۹۶۸ در کشور بیشتر متکی بر تفسیر و تحلیل فلسفی و جامعه‌شناختی است بدون اینکه خواننده (عادی و حرفه‌ای) با حوادث و رخدادهای تکان‌دهنده این سال آشنا باشد. به نظرم، کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد» این خلاء را پر می‌کند و چشم‌اندازی کلی و در عین حال موجز درباره سیر رویدادها، شخصیت‌ها و جریان‌های فکری و فرهنگی به دست می‌دهد که تا حدود زیادی بی‌طرفانه است.

در این کتاب تلاش شده تا حوادث با کمترین سانسور بیان شود، به نظر شما که مترجم اثر هستید این نوع روایت تا چه اندازه در جذب مخاطب موثر است؟

سانسور در کار پژوهشی و تاریخی معنا ندارد چرا که به نوعی مُثله کردن تاریخ است. پژوهشگر و محقق تاریخ باید بر اساس اسناد و مدارکی که یافته است و پژوهش‌هایی که خود یا دیگران انجام داده‌اند درباره رویداد، شخصیت‌ها و یا جریان‌های فکری روایتی بی‌طرفانه، تا حدودی بی‌نقص و مبتنی بر حقایق ارائه دهد. سانسور وقایع یا تحریف آنها نه تنها خیانت به تاریخ است بلکه بی‌اعتمادی و گمراهی مخاطبان را به دنبال خواهد آورد.

مارک کورلانسکی همان‌طور که در مقدمه کتاب آمده است، تلاش کرده که با استفاده از گزارش‌های مطبوعات، آثار نوشته شده درباره حوادث سال ۱۹۶۸ و همچنین مصاحبه با برخی از شخصیت‌های تاثیرگذار در آن حوادث، چه در اروپای شرقی و چه در آمریکا و مکزیک، حوادث این سال را با روایتی جذاب و مبتنی بر واقعیات به خواننده نشان دهد که به نظرم تلاش وی تا حدود زیادی نیز موفقیت‌آمیز بوده است. اگر نقضی هم در روایت او وجود دارد، عمدتا آن را باید ناشی از محدودیت منابع، گستردگی حوزه پژوهش و فشرده کردن روایت‌ها و خرده روایت‌ها دانست و نه سانسور.

کتاب به دلیل بیان رویدادهای مختلف بسیار پرتصویر است آیا این ازدحام روایت و تصویر مخاطب را سردرگم نمی‌کند؟  
اتفاقا یکی از نقاط قوت این کتاب، خرده روایت‌های فراوان آن است که نویسنده سعی کرده از دل منابع بیرون بکشد یا از مصاحبه‌های خود برای غنی کردن تاریخ حوادث ۱۹۶۸ بهره بگیرد. با این حال، کورلانسکی یک روایت کلی را در دستور کار خود قرار داده و از خرده روایت‌ها برای شاخ و برگ دادن و تقویت تاریخ‌نگاری خود استفاده کرده است. موفقیت وی در این است که هرجا ناچار به توضیح وقایع ریز و درشت شده است، باز به نمای کلی بازمی‌گردد و رشته اصلی بحث خود را پی می‌گیرد. ازدحام روایت‌ها و خرده روایت‌ها بیش از آنکه خواننده را اذیت کند نوعی جذابیت ایجاد کرده است که بیشتر شبیه رمان یا روایت داستانی است.

مولف تلاش کرده در دل یک روایت به بیان رویدادهای پیرامونی نیز بپردازد. به نظر شما روایت‌های فرهنگی پررنگ‌تر از رویدادهای سیاسی نیست؟

یکی از ایرادهای اصلی تاریخ‌نگاری به‌ویژه در ایران، تاکید صرف آن روی وقایع سیاسی و تا حدودی اجتماعی است که این نوع روایت، بازتاب‌دهنده تنها بخشی از حوادث و رخدادهای تاریخی است و به نوعی، نقصان تاریخی است. همچنان که گفتار و کردار سیاستمداران در تاریخ جایگاه مهمی دارد، موسیقی، شعر، ادبیات، جریان‌های فکری و عقیدتی نیز نقش مهمی در شکل‌گیری جوامع دارند که در روایت کلی از حوادث گذشته باید به آنها اشاره شود. اتفاقا در کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد»، نویسنده سعی کرده که نوعی توازن میان این دو رویکرد ایجاد کند و یکی را به نفع دیگری قربانی نکند. درست است که وقایعی چون جنگ ویتنام (آمریکا) یا ساختار متصلب سیاسی در نظام‌های کمونیستی (اروپای شرقی) و سیستم بسته دانشگاهی (فرانسه) موتور محرک بسیاری از اعتراض‌ها و تظاهرات بوده است، اما نمی‌توان از تاثیرگذاری موسیقی، شعر، ادبیات اعتراضی و متفکران فلسفی بر حوادث این سال به طور اخص و دهه ۱۹۶۰ به طور اعم غافل بود.

نگاهی به کتاب 
کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد» نوشته مارک کورلانسکی با ترجمه هوشنگ جیرانی به بازگو کردن وقایع مهم خبری اختصاص دارد.

کتاب شامل چهار بخش «زمستان نارضایتی ما»، «بهار پراگ»، «المپیک تابستانی» و «سقوط نیکسون» است که در بیست‌ویک فصل تنظیم و روایت شده است.

بیش از یکصد کتاب درباره جنبش ۶۸

مارک کورلانسکی، مولف کتاب، تاکنون آثار متعددی درباره موضوعات عجیب و در عین حال عادی به رشته تحریر در آورده است که سبک نگارش وی و نوع پرداخت آنها روایت‌های جذاب و گیرایی از این موضوعات به دست می‌دهد. «نمک: تاریخچه جهانی»، «کد: زندگینامه یک ماهی که دنیا را تغییر داد» و «قاره جزایر: در جست‌وجوی سرنوشت کارائیب» از این نمونه‌هاست.

اما کورلانسکی در عین حال، موضوعات سیاسی و فلسفی را نیز دنبال کرده که کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد» از این جمله است: یکی از بهترین روایت‌ها از شورش‌ها، جنبش‌های مدنی، اعتراضات ضد جنگ ویتنام، تحرکات دانشجویی در کشورهای مختلف جهان، نقش رسانه‌ها در وقایع آن سال و تحولات بلوک کمونیستی که با جزئیات مستند و جذاب همراه شده است.

آن‌گونه که مترجم کتاب در مقدمه‌ای نوشته است، درباره جنبش‌های ۶۸ مقالات و کتاب‌های زیادی به چاپ رسیده است اما غالب این آثار، «بخشی‌نگر» بوده و عمدتا به حوادث و رویدادهای یک کشور خاص پرداخته‌اند. تنها درباره جنبش مه ۶۸ پاریس بیش از یکصد کتاب نوشته شده که برخی از آنها همان سال از سوی فعالان اصلی و رهبران این جنبش به نگارش در آمد.

نقب زدن به تاریخ، فرهنگ و سیاست

کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد»، واجد این مزیت عمده است که رخدادهای این سال را در سراسر جهان به صورت موازی روایت می‌کند، و به درون حوادث، شخصیت‌ها و دیدگاه‌ها سرک می‌کشد. کورلانسکی در اثر حاضر با نقب زدن به تاریخ، فرهنگ و سیاست در جوامع غربی روایتی دست اول، جذاب و پر از حقایق تاریخی به دست می‌دهد که بیانگر تحقیقات فراوان او در اسناد و مدارک، مصاحبه با شخصیت‌های تاثیرگذار در جنبش‌های ۶۸ و مرور مطبوعات آن دوره است.

شاید یکی از دلایلی که کتاب می‌تواند برای مخاطب ایرانی جذاب و قابل اعتنا باشد فقر روایت تاریخی از حوادث سال ۱۹۶۸ در ایران است. در آثار منتشره پیرامون این جنبش‌ها در ایران، ثقل نوشته‌ها و ترجمه‌ها عمدتا بر روی مباحث نظری و تئوری‌های جامعه‌شناختی استوار است، بدون اینکه خوانندگان با بستر تاریخی این حوادث آشنایی داشته باشند. این نوشته‌ها فرض را بر این می‌گذارند که خواننده با رویدادهای این جنبش آشناست، حال آنکه هیچ منبع و روایت جامعی از رخدادهای این سال تاکنون به فارسی ترجمه نشده یا به رشته تحریر در نیامده است.

کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد» تا حدود زیادی این فقر تاریخی را برطرف می‌کند و به خواننده امکان می‌دهد تا از جریان تحولات دهه ۱۹۶۰ به طور اعم و رویدادهای سال ۱۹۶۸ که اوج آن است، به طور اخص مطلع شود.

زمانه نفرت از چرخش ماشین

شاید بتوان روح این اثر را در این جمله ماریو ساویو، فعال دانشجویی در دانشگاه برکلی، خلاصه کرد که زینت‌بخش ابتدای کتاب نیز شده است: «زمانه‌ای فرا می‌رسد که چرخش ماشین آن چنان نفرت‌انگیز می‌شود که قلب شما را به درد می‌آورد، به گونه‌ای که نمی‌توانید تحمل‌کنید... و ناچارید که پیکرتان را میان دنده‌ها قرار دهید... و به اجبار آن را متوقف کنید.»

کتاب «۱۹۶۸، سالی که جهان را تکان داد» با ترجمه هوشنگ جیرانی و به قیمت ۳۰ هزار تومان در اختیار علاقه‌مندان به تاریخ و علوم اجتماعی قرار گرفته است.

نظر شما