شناسهٔ خبر: 48945 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

شرحی نظام مند از فلسفه نیچه

نهاماس بر این عقیده است که نیچه به جهان به مثابه متن ادبی می‌نگرد و برای رسیدن به دیدگاه‌های خویش درباره جهان و اشیا و حتی انسان‌ها، نخست ایده‌ها و اصولی را از ادبیات و آفرینش آثار ادبی برمی‌گیرد و سپس آنها را به دیدگاه‌های مزبور تعمیم می‌دهد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ هر که آثار نیچه را خوانده و به شرح‌های برجسته فلسفه او نظری افکنده باشد، بی‌گمان با چندین ایده اساسی مواجه می‌شود که فهم و ارزیابی آنها تلاشی طاقت سوز می‌طلبند. البته در سنت فلسفه آلمانی کم نیستند متفکرانی که فهم و شرح نظام فلسفی آنها به طرزی فراگیر و همه‌جانبه نه تنها دشوار بلکه گاه حتی غیرممکن به نظر می‌رسد. اما این دشواری در مورد اندیشه نیچه دوچندان می‌شود، زیرا وی نه کوشید و نه مایل بود اندیشه‌ای نظام‌مند به دست دهد. با این وجود، خواننده فلسفه نیچه خواهان فهم است و فهم، همواره نوعی نظم و نظام‌مندی می‌طلبد. بنابراین، اگر بر آن باشیم که در نهایت او را بفهمیم حتی‌المقدور باید شرحی نظام‌مند از فلسفه‌اش به دست دهیم و نهاماس، در این اثر کوشیده است چنین شرحی از فلسفه نیچه به دست دهد. این کتاب حاصل کار نویسنده‌ای برآمده از سنت نیچه‌پژوهی در امریکا است. تفسیر نهاماس در این کتاب، آموزه «بازگشت جاودان» را نوعی آزمون فکری لحاظ می‌کند و نه نظریه‌ای جهان‌شناسانه یا کیهان شناسانه. وی به ویژه دلمشغول ارایه تفسیری از فلسفه نیچه است که در آن، به وجود نظام فکری منسجمی در نزد نیچه اذعان شده و تلاش می‌شود ایده‌های اساسی او، از جمله بازگشت جاودان، خواست قدرت، ابرانسان، اخلاق بردگان و اخلاق والاتباران، کینه‌توزی و نظایر آنها در نظام فکری منسجمی ساخته و پرداخته شوند.
یکی از مباحث عمده‌ای که نهاماس در کتاب حاضر بر آن تاکید می‌کند و نتایجی برای تفسیر مختار خویش برمی‌کشد، «زیبایی‌شناسی‌گرایی» نیچه است. نهاماس بر این عقیده است که نیچه به جهان به مثابه متن ادبی می‌نگرد و برای رسیدن به دیدگاه‌های خویش درباره جهان و اشیا و حتی انسان‌ها، نخست ایده‌ها و اصولی را از ادبیات و آفرینش آثار ادبی برمی‌گیرد و سپس آنها را به دیدگاه‌های مزبور تعمیم می‌دهد. او در تایید رابطه میان ادبیات و جهان نزد نیچه، متذکر می‌شود که شباهتی میان این دو وجود دارد: همان طور که می‌توان آثار ادبی را از جنبه‌های متفاوتی نگریست و تفسیر کرد، آن هم به شیوه‌هایی متقابلا ناسازگار و به یک اندازه درست، به همین ترتیب می‌توان جهان را نیز به انحای گوناگون و از منظرهای گوناگون تفسیر کرد، بی‌آنکه ناسازگاری و تعارض تفسیرها موجب نادرست بودن آنها شود. الکساندر نهاماس از سال ١٩٩٠ در دانشگاه پرینستون به تدریس در زمینه‌های علوم انسانی، فلسفه و ادبیات تطبیقی مشغول است و مشخصا افلاطون و نیچه و فلسفه هنر درس می‌دهد.

نظر شما