فرهنگ امروز/ ستاره جاوید:
دومین تکاجرای باله موزیکال و اُپرت نمایشی «آرشین مال آلان» در آخرین روزهای اسفند ٩٥، به میزبانی تالار وحدت و با استقبال بانوان فرهنگدوست تهرانی به روی صحنه رفت؛ اُپرتی که بر پایه و اساس باله مدرن ایرانی و اُپرای آذری طراحی شده است. باله مدرن ایرانی به همت گروه «شیفتگان دل» با سرپرستی «هایده کیشیپور» و اُپرای آذری به همت و تلاش گروه سوپرانوخوانان «آواز ملل» با سرپرستی «شهلا میلانی» اجرا شد.
باله مدرن ایرانی با پوشش اسلامی همراه بود که به نوعی برداشت حسابشده و خوانشی مدرن و نو از باله کلاسیک غربی است که از تلفیق سنت و مدرنیته نهفته در فرهنگ و فولکلور ایرانی و کلاسیسم دیرین باله غربی، در پوششی از حجاب اسلامی خلق شده است. به عبارت دیگر هایده کیشیپور با دریافت آکادمیک باله کلاسیک غربی از آمریکا و تلفیق آن با حرکات کهن فولکلور ایرانی به برداشتی نو و متفاوت از باله کلاسیک رسیده است که میتوان «باله مدرن ایرانی» نامگذاری کرد. آنچه این دو گروه، بانوان تهرانی را به آن میهمان کردند، خلق نمایشی دراماتیک و عاشقانه متشکل از حرکات باوقار و دلنشین نمایش در لفافههای چینواچین، فاخر و چشمنواز از لباس صدرنگ شرقی بود که با چاشنی آواز سوپرانو آذری همراه شده بود. به این معنی که کیشیپور با استفاده از طراحی عمدی صحنهای خالی و مینیمال و بهرهمندی از پالت رنگارنگ پارچههای ایرانی در لباس محلی بالرینهایش، فضای ساده و مینیمال و درعینحال مدرنی خلق کرده بود که در همراهی با نورپردازی اکسپرسیونیستی به نوعی توجه تماشاگر را به هنرآفرینی بالرینهای جوان گروه و حکایتی که به زبان باله مدرن ایرانی روایت میشد، جلب کند.
تصور کنید در پسزمینه این چینش زیبای بصری، صدای بانوان سوپرانوخوان و توانمند ایرانی به سرپرستی «شهلا میلانی» (دانشآموخته آواز کلاسیک در فرانسه)، قصه را به زبان موسیقی فولک آذری به صورت لایو بخوانند و «حکایت عشق و دلدادگی»، جنون و سرگشتگی «آرشین» قوارهفروش و تاجر جوان ترک را برای تماشاگران روایت کنند؛ حاصل کار خلق هنری بهغایت ساده و چندمنظوره خواهد بود که بانوی نماینده یونسکو در تهران را به تحسین وادارد.
اگر بخواهیم منصفانه این هنر تلفیقی مدرن را نقد کنیم به اجرائی در حد استانداردهای بینالمللی میرسیم که هم میتواند بیانگر قابلیتها و توان بانوان ایرانی باشد و هم خود ابزاری قوی و غنی باشد برای معرفی فرهنگ کهن ایرانی که به پوشش اسلامی مزین شده است؛ هنری که نهتنها در تضاد با هنجارها و ارزشهای اسلامی سرزمین پیرمان ایران نیست، بلکه در تلفیق و ترکیب با هنجاری ملی و اسلامی، به روایت و خوانش متفاوتی میاندیشد که میتواند امضا و سمبلی از ایران دهه ٩٠ خورشیدی باشد که به جهانیان عرضه میشود. به این معنی که بانوان توانمند و هنرمند ایرانی، با اجرای چنین اُپرت لایو و زنده نمایشی در قالب باله مدرن ایرانی، میتوانند بهعنوان سفرای فرهنگی در کشورهای همجوار و همزبان، روایتگر صلح و عشق باشند و هنر فاخر ایرانی را به نمایش بگذارند. اصلا پایه و اساس قصه کهن آرشین مال آلان آذری، بر معرفی وجهه متفاوت و باوقاری از زن ایرانی تکیه داده است. روایت زمانهای که زنان، عشق و مهر را در خانه میجویند. روایت زمانهای که «خانه» یعنی حرمت یعنی همراهی و همدلی و کمتر کسی پای از خانه بیرون مینهد. اگر گام به بیرون مینهند پوشیده و باوقار، چنان که چشمی نبیند و دلی گمراه نشود.
اما متأسفانه با وجود تمام این توانمندیها و تلاشهای بیوقفهای که گروههای متعدد بانوان در هنرهای نمایشی از جمله در هنر نمایشی باله کلاسیک و آواز سوپرانو (که در یک دهه اخیر در ایران مورد توجه قرار گرفته است)، برای اعتلای هنرشان صرف میکنند، حمایتهای خیلی بزرگی از گروههای بانوان صورت نمیگیرد و شاهد زنده این ادعا هم، عدم فراهمشدن شرایط سالنی و محیطی مناسب برای اجرای این گروهها در سایر شهرهای ایران است که علاقهمندانش، بارها پیگیر این اجراها در شهرهای خود بودند اما با درهای بسته مواجه شدهاند. این گروهها حتی در تهران هم از داشتن یک پلاتو ثابت و کمهزینه، برای تمرین گروه محروم هستند چه برسد به سالنهای مجهزی که برای چنین اجراهایی مناسب هستند. خب. منصفانه ببینیم، اگر تداوم و تضمینی برای اجراها وجود نداشته باشد، این گروهها چگونه میتوانند بقا و دوام خود را گارانتی کنند و برای اعتلا و معرفی فرهنگ ملی و اسلامی گام بردارند.
در زمانهای که گروههای هنری نمایشی با هزینههای گزاف و حمایتهای همهجانبه و تمامقامت مردمی و دولتی، در سالنها و تالارهای متعدد تهران روی صحنه میروند و این اقبال را دارند که در استانها و شهرهای مختلف، مردم را به جرعهای هنر نمایشی میهمان کنند، گروههای هنری بانوان که به صورت اختصاصی برای بانوان اجرا میکنند هنوز اندر خم نخستین کوچههایی هستند که به خوان اول مجوزها و تجهیزات سالنی و غیرهوغیره منتهی میشود و باید بگویم برخی گروههای بانوان از جمله «شیفتگان دل» و «آواز ملل»، به دلیل ناکافیبودن تجهیزات سالنها حتی در تهران، تنها قادر به اجرا و ارائه هنر در معدود تالارهای نمایشی کشور هستند و این مسئله، مردمیشدن هنر آنان را با محدودیت مواجه میکند. در زمانهای که رسانههای جمعی در فضای انقلابگونه مجازی، هر روز صدها و بلکه هزاران محصول فرهنگی را با هدف فرهنگی یا ضدفرهنگی به مردم عرضه میکنند، هنوز گروههای حرفهای بانوان در تهران نتوانستهاند به سهم مقبول و آبرومندانهای از تشریک مساعی صنفی و تقسیم اراضی در صنف بزرگ هنرمندانی که به هنرهای نمایشی بهعنوان یک مدیوم جدی و سبک زندگی نگاه میکنند، دست یابند.
به گفته «منیژه بابایی»، مدیر برنامههای گروه «شیفتگان دل» و «آواز ملل»، شهرهای دیگر از جمله تبریز، شیراز، همدان و... خواهان اجرای اُپرت نمایشی «آرشین مال آلان» برای بانوان هستند. اما آنچه کار گروه را با مشکل مواجه کرده، فارغ از بحث مجوزها، نبود تجهیزات سالنی مناسب برای چنین اجراهایی است. حتی در تهران پایتخت هم، به جز تالار وحدت، سالن دیگری برای اجرا و ارائه چنین نمایشهای فاخر و فرهنگمحوری که برای بقا و تداومشان، تنها بر شانههای تکتک اعضا و سرمایه شخصی سرپرستان گروهها تکیه کرده و هیچگونه رانت مالی دریافت نمیکنند و از حمایت اقتصادی برخوردار نیستند، وجود ندارد.
روزنامه شرق
نظر شما