شناسهٔ خبر: 50138 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تابوی «کن»/ نگاهی به فیلم‌های ایرانی شرکت‌کننده در جشنواره کن

امسال سینمای ایران توانست دو جایزه را به موزه رنگین سینما اضافه کند. در بخش «نوعی نگاه» که معمولا آثار متفاوتی در آن به چشم می‌خورد، «اوما ترومن» رئیس هیئت داوران بود و از همان روزهای اول جشنواره فیلم «لرد» ساخته «محمد رسول‌اف» نگاه همگان را به خود جلب کرد.

فرهنگ امروز/ مجید موثقی:

خرماپزان جشنواره کن مدتی است به پایان رسیده و «هفتادمین نخل طلا» سر از سرزمین «وایکینگ‌ها» درآورده. «روبن اوستلوند» فیلم‌ساز سوئدی که در سال ٢٠١٤ با فیلم «فورس‌ماژور» برنده «جایزه نوعی نگاه» شد، امسال یکی از مدعیان گرفتن «نخل طلا» بود و با اینکه رقابت تنگاتنگی با فیلم‌های «بی‌عشق» از روسیه و «١٢٠ ضربه در دقیقه» از فرانسه داشت، اما نگاه مدرن و متفاوت این فیلم‌ساز که از زیرمتنی انتقادی برخوردار بود، نظر هیئت داوران جشنواره را به خود جلب کرد. «فاتح آکین» نیز با فیلم «محوشدگی» و بازی درخشان «دیانه کروگر» یکی از فیلم‌های جنجالی ٢٠١٧ را به نام خود رقم زد. امسال سینمای ایران توانست دو جایزه را به موزه رنگین سینما اضافه کند. در بخش «نوعی نگاه» که معمولا آثار متفاوتی در آن به چشم می‌خورد، «اوما ترومن» رئیس هیئت داوران بود و از همان روزهای اول جشنواره فیلم «لرد» ساخته «محمد رسول‌اف» نگاه همگان را به خود جلب کرد. تصویرسازی و کارگردانی فیلم از قوام خوبی برخوردار است و فیلم‌نامه در زیرمتن خود پایمال‌شدن حقوق شهروندی به نام «رضا» را نشان می‌دهد که نمی‌خواهد به‌سادگی دستاویز زدوبندهای جهان اطراف خود شود. زمین‌خواران با ریختن سم در آب، هزاران ماهی قرمزی را که او با خون دل پرورش داد به هلاکت می‌رسانند. رضا با بحران مالی سختی مواجه است، اما نمی‌خواهد در برابر «نوکیسگان» زانو بزند. سفره خالی او با یک بله‌گفتن به رئیس بانک، شورای روستا و تمام آنها که قدرت در دستشان است، رنگین می‌شود، اما ستیز او با نیروهای خارجی و جامعه او را تدریجا تک‌افتاده و منزوی می‌کند که از این نظر تداعی‌کننده شخصیت «استوکمان»، قهرمان نمایش‌نامه «دشمن مردم»، نوشته «هنریک ایبسن» است. امسال در این بخش بسیاری از نام‌آوران مثل «لوران کانته»، برنده نخل طلا در سال ٢٠٠٨، «تیلور شریدان»، نامزد گلدن‌گلوب، «کیوشی کوروساوا» و «ماتیو آمالریک» حضور داشتند که در انتها نماینده ایران برنده این جایزه شد. در بخش آثار کوتاه، فیلم «وقت ناهار» به کارگردانی «علیرضا قاسمی» حضور داشت که داوری این دوره به ریاست فیلم‌ساز رومانیایی «کریستین منگیو» صورت گرفت و در انتها چینی‌ها برنده «نخل طلای فیلم کوتاه» شدند. «وقت ناهار» نگاهی انتقادی به معضل اعتیاد دارد و دختر و پسر جوانی را نشان می‌دهد که نسبت به مرگ مادرشان بی‌تفاوت هستند. این فیلم با اینکه از فضاسازی خوبی در کارگردانی برخوردار است، اما ستیز شخصیت اصلی آن، یعنی دختر برای بیرون‌آوردن پنهانی مواد مخدر از دهان مادرِ خود که تازه فوت کرده است از منطق درستی برخوردار نیست و کاملا بارز است که فیلم‌نامه شتاب‌زده و به بهانه یک فرم اجرائی- جشنواره‌ای نوشته شده است. ظهور نسلی از انسان‌ها حتی بی‌احساس نسبت به مرگ والدین خویش هستند، فیلم‌نامه دیگری را می‌طلبید که عدم مشاهده درست این معضل اجتماعی، این فیلم را به کاری ناپخته تبدیل کرده است. آدم‌های این فیلم سازگار با جامعه به‌شدت‌احساسی ما نیستند و بازی‌دربازی‌های این دختر برای ورود به سردخانه بیمارستان باورپذیر نشده است، هرچند که وجود چنین شخصیت‌هایی در جهان متوحش امروز قابل تصور است، اما سؤال مهم در تحلیل این فیلم این است که آیا کلیشه‌های تکراری اعتیاد و فقر می‌تواند توجیه خوبی برای شکستن مرز نسل امروز با والدین باشد؟ این تلاش با توجه به بازی‌ها، فضاسازی و فیلم‌برداری خوب، تبدیل به فیلمی متوسط شده بود. بخش «سمینار منتقدین کن» انیمیشنی به نام «تهران تابو» به کارگردانی «علی سوزنده» را در برنامه جشنواره قرار داد که مخاطبان ایرانی را آزرده‌خاطر کرد. این فیلم که بهتر است نام آن را به «تهران -کلیشه» تغییر داد، سیرکی از دیالوگ‌ها و میزانسن‌های تکراری و ناپخته است که نه‌تنها تابویی را نمی‌شکند، بلکه اطلاعات ناموثقی را به مخاطب خارجی انتقال می‌دهد. اندیشه‌های نابخردانه کارگردان حتی با بازی‌های خوب و تکنیک «روتوسکپی» نتوانسته موجب جبران این خسران شود. تردیدی نیست که یکی از دستاوردهای هنر، توجه به دردمندان و نشان‌دادن معضلات جامعه است و کسی نمی‌گوید که تهران شهر تمام‌عیاری برای زندگی‌کردن است، اما اگر فیلم‌ساز دلایلی برای نشان‌دادن بدذاتی مردم نداشته باشد، خود یکی از همان شخصیت‌های شرور فیلم خویش خواهد شد و این‌گونه هنرمندان با شعار «آزادی‌خواهی» بیشتر نقاب ریاکاری را بر چهره خویش نمایان می‌کنند و وقتی پرده‌ها کنار رود، درمی‌یابند نه‌تنها کشفی در شناسایی مردم خویش نکرده‌اند، بلکه باعث آزار عده‌ای نیز شده‌اند. هنر علاوه بر نقدکردن و هوشیار نگاه‌داشتن مخاطب، قادر به بازکردن دریچه‌های امید برای عموم مردم است وگرنه به‌راحتی می‌توان با بی‌دردی زندگی دردمندانه هر قومی را روی پرده سینما انداخت و مخاطب را با آن فیلم درگیر کرد. دلیل بزرگی «عباس کیارستمی»، توانایی بالای او در پالایش روح انسان بود، نه‌ تنها درگیری مخاطب با فیلم وگرنه در همین خیابان‌های اروپا به‌راحتی می‌توان «حقوق بشر» را نقد و به چالش کشانید و فیلمی به نام «اروپا- تابو» ساخت. سینما بازتاب مشاهده درست اقوام مختلف است وگرنه شناخت مردم از راه دور، کارگردان را دستاویز واژه‌هایی چون تابو و از این قبیل می‌کند که تدریجا خود او و عوامل زحمتکش فیلم را در باتلاق روشنفکرنمایی فروخواهد برد. «آناهیتا قزوینی‌زاده» با فیلم «آنها» وزنه سنگینی در کارگردانی برای بلندکردن برداشته بود. فیلم در روایت از ریتم کندی برخوردار است و سکانس‌های گلخانه، کباب‌خوری و تمرین رقص کُردی در غربت، وصله‌های ناجوری از آب درآمده‌اند که جهت مشخصی با تنش شخصیت اصلی ندارند. فیلم با توجه به توانایی خوب بازیگر آن با کارگردانی ناپخته تبدیل به فیلمی خسته‌کننده شده بود. اما برادران نجیب «ارک» پدیده‌های نوظهور سینمای ایران با فیلم «حیوان» یکی از انسانی‌ترین فیلم‌های جشنواره کن را به نام خود رقم زدند و در بخش «سینه‌فونداسیون» درخشش خوبی داشتند و کاری را نشان دادند که از فیلم‌نامه، کارگردانی و تدوین قوام‌یافته‌ای برخوردار بود و نگاه همگان را به‌عنوان یک زوج هنری موفق به خود جلب کرد. بهرام و بهمن با یک فضاسازی درست و خلق شخصیتی جذاب و گروتسک، با تصویرسازی درست و فینالی زیبا بحق برنده جایزه شدند.

روزنامه شرق

نظر شما