شناسهٔ خبر: 50256 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تأملاتی در باب حضور «حسین علیزاده»در جمع انجمن بازیگران ایران

حسین علیزاده، ردیف‌دان، آهنگ‌ساز، پژوهشگر و نوازنده تار و سه‌تار ایرانی، تاکنون توانسته با دریافت چهار سیمرغ بلورین بهترین موسیقی فیلم از جشنواره فیلم فجر (گبه، ‌زشت و زیبا، ‌آواز گنجشک‌ها و ملکه) در ردیف پرجایزه‌ترین هنرمندان فعال عرصه موسیقی در دنیای سینما قرار گیرد.

فرهنگ امروز/ فرانک آرتا: حسین علیزاده، ردیف‌دان، آهنگ‌ساز، پژوهشگر و نوازنده تار و سه‌تار ایرانی، تاکنون توانسته با دریافت چهار سیمرغ بلورین بهترین موسیقی فیلم از جشنواره فیلم فجر (گبه، ‌زشت و زیبا، ‌آواز گنجشک‌ها و ملکه) در ردیف پرجایزه‌ترین هنرمندان فعال عرصه موسیقی در دنیای سینما قرار گیرد؛ ‌همچون مجید انتظامی و در کنار آن موفقیت‌هایی در دنیای موسیقی همچون نامزدی جوایز گرمی و جوایز متعدد دیگر را هم در نظر بگیرید. حضور او در روز سه‌شنبه، ٣٠ خرداد در جمع انجمن بازیگران سینمای ایران (خانه سینما) بیانگر این نکته است که همه اجزای هنر سینما برای او اهمیت بسزایی دارند؛ به این معنی که هرچند موسیقی، ‌تجریدی‌ترین هنرهاست، اما در همراهی با تصاویر، ‌خلاقیت، ‌استعداد و درعین‌حال شناخت عمیقی از هر دو هنر را می‌طلبد که خوشبختانه حسین علیزاده در عمل نشان داده است که از چنین ویژگی‌هایی کاملا برخوردار است. البته سنت ساخت موسیقی فیلم در غرب، قدمت طولانی‌تر و عمیق‌تری دارد، به‌طوری‌که بسیاری از هنرمندان این عرصه همچون انیو موریکونه، هنری منچینی و... و نمونه‌های درخشان اخیر همچون هانس زیمر، ‌رامین جوادی و ... انصافا در عرصه این هنر آثار ماندگاری در تاریخ سینما از خود برجای گذاشته‌اند، اما در ایران قضیه کمی فرق می‌کند؛ به این معنی که معمولا هنرمندان بزرگ موسیقی کمتر وارد سینما شده‌اند و اگر هم آثار فاخری برجای گذاشته‌اند، ‌اغلب در حد یک یا دو فیلم بوده. هرچند سابقه حضور موسیقی‌دان معروفی همچون استاد مرتضی حنانه که اصلا به «موسیقی فیلم» وزن خاصی داد و گفته می‌شود او از نخستین افرادی است که در سینمای ایران به ساخت موسیقی دست زد – پیش‌تر در قریب‌به‌اتفاق فیلم‌ها، آهنگ‌ها و ترانه‌ها یا موسیقی‌های غربی استفاده می‌شد – اما همچنان چنین خلائی در موسیقی فیلم همچنان دیده می‌شود. البته با وجود هنرمندان بزرگی همچون احمد پژمان، ‌بابک بیات، ‌مجید انتظامی و... هنوز حضور موسیقی‌دانان زبده این‌چنینی در حد تک‌درخت‌هایی در بیابان در سینما تعبیر می‌شوند. اهمیت این نکته زمانی بیشتر می‌شود که استاد علیزاده به چنین نکته‌ای در سخنرانی خود اشاره کرده است. او دراین‌باره به‌صراحت گفت: «به اعتقاد من موسیقی فیلم افرادی چون حسین واثقی که هم‌اکنون در خارج از کشور حضور دارد و اتفاقا کارهای بامزه‌ای را نیز تولید کرده، برای خود جایگاه مشخصی دارد، اما چرا حالا فکر می‌کنیم موسیقی در فیلم‌های ایرانی آن نقشی را که باید داشته باشد، ندارد؟ بیاییم به خودِ فیلم، تهیه‌کننده و کارگردان نگاه کنیم و ببینیم تمام عوامل سینما به‌ویژه کارگردان چقدر از موسیقی آگاهی دارند؟ که به اعتقاد من کارگردان، خدای فیلم است و باید حداقل رابطه حسی با موسیقی داشته باشد. بنده باز هم اعلام می‌کنم که یکی از افتخاراتم این است که از سینمای ایران نکات بسیار زیادی آموخته‌ام و حتی می‌توانم بگویم اینجا را بهتر از خانه موسیقی می‌دانم، اما باید بگویم که متأسفانه اغلب کارگردانان سینمای ما توجه کمی به موسیقی در سینمای ایران داشتند. من بزرگ‌شده خیابان خیام و بازار تهرانم که هویت ایرانی دارم و معتقدم فیلم ایرانی باید موسیقی ایرانی داشته باشد. من با همین دیدگاه بود که به کارگردانان ثابت کردم جنس موسیقی ایرانی باوجود اینکه خیلی‌ها رد می‌کنند، جنس تصویر است. من همواره لحظات بسیار شیرینی را با سینمای ایران سپری کرده‌ام، اما وقتی دیدم سینما به سمت روشنفکری رفته و اغلب کارگردانان دنبال نمونه‌هایی می‌روند که به‌نوعی تقلید صرف از سینمای غرب است کمی دلگیر می‌شوم. من اینجا می‌خواهم به همه سینمای ایران و حتی به برخی از واکنش‌ها انتقاد کنم؛ اینکه چرا ما وقتی به هنرمند ایرانی موفق در سطوح بین‌المللی می‌گوییم «هنرمند جهانی» جغرافیای ایران را از نامش حذف می‌کنند. من در خیلی از رسانه‌ها دیده‌ام که آقای کیهان کلهر را هنرمند جهانی یا نوازنده جهانی کمانچه معرفی می‌کنند، اما من مایلم بگویم نوازنده بزرگی چون کیهان کلهر، یک نوازنده ایرانی یا یک نوازنده کرمانشاهی است یا مثلا هنرمندی چون بسم‌الله‌خان یک نوازنده هندی است. واقعا این واژه‌های مسخره چیست که برخی‌ها به کار می‌برند؟ به اعتقاد من واژه‌گرایی رسم بدی است که در همه هنرها وارد شده است. وقتی شما فیلمی می‌سازید باید به دنبال ساخت اثری باشید که از این واژه‌گرایی‌ها و تقلید صرف از سینمای غرب پرهیز کند».
اهمیت چنین سخنانی بیشتر رخ می‌نمایاند که علیزاده به سینما به‌مثابه هنر تولیدی صرف نگاه نمی‌کند و آن‌قدر برایش اهمیت دارد که زمان کافی و وافی برای آن خرج می‌کند؛ نکته‌ای که کمبود آن در همه اجزای سینما کاملا درک می‌شود. ضمن اینکه ضرورت جست‌وجوی هویت ایرانی در لابه‌لای تاریخ و فرهنگ ایران و ترجمه آن به زبان تصویر و صدا اساسا باید دغدغه هنرمند این عرصه باشد. او به‌وضوح تأکید کرد: «من از آن دسته آهنگ‌سازان نیستم که سه هفته مانده به مراحل نهایی فیلم، ساخت موسیقی آن را برعهده بگیرم. من فهمیدم که باید روی هویت موسیقی ایرانی توجه کنم. موسیقی کلاسیک ایران موسیقی فارسی‌زبانان اقوام ایرانی است که الهام‌گرفته از اشعار فارسی است و اگر بزرگانی چون عباس کیارستمی با موسیقی ایرانی رابطه نداشتند و شاعران بزرگی چون احمد شاملو اساسا موسیقی ایرانی را دوست نداشتند، اما من بر این باورم فرهنگ این جامعه همه‌چیزش با هم است و اگر گاهی همین موسیقی ایرانی مخاطب را غمگین و ناراحت می‌کند به دلیل این موضوع است که قوه خلاقه از آن برداشته شده است. البته که در اعتقادات مذهبی ما گریه‌کردن جزء ثواب‌هاست، کمااینکه اگر این نوحه‌ها نبود ما موسیقی دستگاهی نداشتیم».
به‌هرشکل سینمای ایران برای خلاقیت و زدن حرف‌های نو باید همه اجزایش رشد کند و این اتفاق نمی‌افتد، مگر با همت، کوشایی و دغدغه‌مندی. به نظر بد نیست همگی روی سخنان استاد حسین علیزاده کمی توقف و تدقیق کنیم.

روزنامه شرق

نظر شما